Add this page to:


از تلوزیون های خود فاصله بگیرید یا ... تو را چه می شود وطن،ائلناز انصاری

یکشنبه بیست و هشتم بهمن 1386
منبع: FREE SAEED MATINPOOR
دست های مرد ویران شد روی سرش. آب دهان اش خشکید و خشکی دهان اش را با وحشت خبر قورت داد. تن اش را به لرز زانوان اش سپرد تا فرو ریزد در آوار خبر. صورت آرام اش را در هزار توهای مغزش مرور کرد. از روز تولداش تا همین هجوم خبر. همه را در چند ثانیه گذراند. اولین گریه اش را نفهمید کی گره زد به صورت خیس اش. به زن چه می گفت؟
بیا ... بیا جانکم بیا ... این گور سیمانی را لالایی بخوان که دلبندت آنجاست. زمهریر گورها را که لرزاندی با شیون ات. چه فرقی می کند حالا برای تو مادر سرزمین برف ها و گرسنگی ها که کشته باشد یا کشته باشند وقتی که پسر در گور است چه فرق می کند که دادرسی، که عدالتی باشد یا نباشد.
....

زن اتاق را رج می زد به قدم های تنهایش. داشت فکر می کرد اگر همین کلاس و دخترکان جنوب شهر با دست های یخ زده از سوز این شهر نبودند تا سر کلاس اش چشم بدوزند به دهان او چگونه می گذراند این روزهای تهی از خنده های مرد را. داشت به سرمای 209 فکر می کرد وقتی که بخاری را خاموش کرد. سرفه های پیرمرد همسایه یاد ریه های برادر سعید انداخت اش که حالا در آن سرما به چرک نشسته. سرمای دست اش را به صورت اش چسباند و تنش لرزید ... سعید متین پور هنوز در زندان است.
...
پیرمرد روزی گفته بود که پسرش دست کسانی است که جنس شان را می شناسد. گفت پسرش دست نااهل نیست. لابد به برادرش فکر می کرد که در همین جا معاون رئیس جمهورهای اهل شده بود. اما سعید ماند و تا دو ماه نتوانست به پدر بگوید دربند نااهلان چه می کنند با او.
...
سوز زندان ها امسال استخوان ترکاند. ترق ترق ترق ... کتف اش شکست. می گویند هنر دستبند قپانی است این. دست پیمان بود؟ سرفه سرفه سرفه ... مال کدامتان است این خلط خونی؟ لرزه لرزه لرزه ... این تفس ها هم گرم نمی کندتان ... حالا بخوان. این سرود مضحکه شده را " ای ایران ای مرز پرگهر" .
...
سرما سرما سرمای امسال بیداد می کند. کسی چه می داند. می گویند تلوزیون ها ممکن است از سوز امسال بترکند. می گویند وقتی اولین کلمه از اولین اعتراف پخش می شود، سرمای 209 تلوزیون را می ترکاند. تا اطلاع ثانوی از تلوزیون های خود فاصله بگیرید