Add this page to:


مصاحبه خانم مینا اصغری با بخش فارسی رادیو صدای آمریکا


بررسی شرايط دستگيری و زندانی شدن صالح کامرانی، وکيل دادگستری ايران


پرويز بهادر 26/08/2007
بررسی شرايط دستگيری و زندانی شدن صالح کامرانی، وکيل دادگستری ايران **گوش کنيد** بررسی شرايط دستگيری و زندانی شدن صالح کامرانی، وکيل دادگستری ايران
صالح کامرانی، وکيل دادگستری و فعال حقوق بشر ، در تاريخ ۲۷ مردادماه گذشته بازداشت و زندانی شد.
خانم مينا اصغری، همسر صالح کامرانی، در گفتگو با خبرنگار شبکه خبری فارسی صدای آمريکا پيرامون شرايط دستگيری و زندانی شدن آقای کامرانی توضيحاتی داد.


منبع:https://www.voanews.com/persian/2007-08-26-voa9.cfm


تاریخ ارسال خبر: 08/06/1386


ادامه مطلب ...

تشکیل کمیته مبارزه با شکنجه زندانیان سیاسی آذربایجان در ایران

تشکیل کمیته مبارزه با شکنجه زندانیان سیاسی آذربایجان در ایران


فشارهای وارده بر فعالانی که برای به دست آوردن حقوق ملی و مدنی خود مبارزه می کنند روز به روز بیشتر می شود. در حالیکه عده ای از فعالان زندانی شده بعد از قیام خرداد ۱۳۸۵ هنوز در زندانها به سر می برند٬ حکومت ایران موج جدیدی از بازداشت فعالانی را که به مبارزه مدنی و آرام می پردازند٬ آغاز کرده است.
دهها فعال که از طرف سازمان عفو بین الملل و دیگر نهادهای حقوق بشری زندانی عقیده اعلام شده اند٬ در زندانهای ایران تحت فشارهای روحی و شکنجه های جسمی قرار دارند٬ آنها از داشتن وکیل و دیگر حقوق یک زندانی محروم هستند و خانواده هایشان تهدید می شوند.
گروههای مدافع حقوق زندانیان آذربایجانی در ایران٬ روشنفکران و روزنامه نگاران آذربایجانی به منظور ترغیب جوامع بین المللی برای اعتراض علیه شکنجه فعالان آذربایجانی در زندانهای ایران٬ در مورد تشکیل یک کمیته فوق العاده - کمیته مبارزه با شکنجه زندانیان سیاسی آذربایجان در ایران - به توافق رسیده اند.
اعضای این کمیته ناراحتی و نگرانی جدی خود را از شکنجه شدید سعید متین پور٬ جلیل غنی لو٬ صالح کامرانی و عبدالله عباسی جوان که در زندان اوین تهران نگهداری می شوند٬ بهروز صفری که بعد از گذشت حدود ۳ ماه از دستگیری وی٬ هنوز محل نگهداریش معلوم نیست٬ علیرضا متین پور و خانم لیلا حیدری (همسر بهروز صفری) که چند روز پیش در زنجان بازداشت شده اند٬ الیاز یکانی و هادی حمیدی شفیق در زندان اورمیه٬ امیر عباس بنای کاظمی در زندان تبریز٬ عباس لسانی در زندان اردبیل٬ خانم شهناز غلامی که در تبریز بازداشت گردیده و محل نگهداری او معلوم نیست و محبوسین سایر زندانها اعلام داشته و از رسانه ها٬ سازمانهای دفاع از حقوق بشر و گروههای ضد شکنجه خواسته است بر علیه بازداشتهای غیرقانونی و فشارهای وارده بر زندانیان سیاسی اعتراض کنند.
کمیته از حکومت ایران می خواهد که به بازداشت غیر قانونی زندانیان مورد ذکر که بدون تفهیم اتهام در زندان به سر می برند٬ پایان دهد.
کمیته مبارزه با شکنجه زندانیان سیاسی آذربایجان در ایران تا آزادی آخرین فعال آذربایجانی از زندان به فعالیت خود ادامه خواهد داد.
کمیته امیدوار است از حمایت تمامی گروهها و اشخاصی که به بازداشتهای غیر قانونی و شکنجه فعالان آذربایجانی در زندانها اعتراض دارند٬ برخوردار شود.
برای کسب معلومات از فعالیتهای کمیته٬ وضعیت زندانیان سیاسی آذربایجان و اعلام حمایت می توانید با سخنگویان کمیته تماس بگیرید.
فاخته زمانی:
fakhteh.zamani@gmail.com
علیرضا جوانبخت:
quluncu@gmail.com
کمیته:
committee.stoptorture@yahoo.com


منبع خبر:http://www.millishura.com/Farsi/azsoz/komite.htm


تاریخ ارسال خبر: 08/06/1386
ادامه مطلب ...

نگرانی ها از بازداشت دو ايرانی آذربایجانی در ايران



Said Matinpoor and Saleh Kamraniتوقيف دو ايرانی آذربایجانی مدافع حقوق بشر توسط مقامات ايرانی، ناظران حقوق بشر را نگران کرده است. بنا بهگزارش ها، صالح کامرانی، وکيل سرشناس مدافع حقوق بشر روز هجدهم اوت در کرج توقيف شد. مينا، همسر آقای کامرانی به خبرگزاری ترکی آذربايجان گفت مقامات ايرانی از ارائه دليلی برای توقيف او امتناع ميکنند.

سازمان ناظر بر حقوق بشر، "عفو بين الملل"، می گوید آقای کامرانی يک زندانی عقيدتی است که صرفأ در ارتباط با فعاليت های قانونی اش در مقام يک وکيل مدافع، و برای اعمال مسالمت آميز حقوق به رسميت شناخته شده بين المللی آزادی بيان، و تلاش برای ارتقای حقوق جامعه آذربایجانیهای ايران توقيف شده است.




عفو بين الملل مي گويد سعيد متين پور، روزنامه نگار ترک ايرانی ديگری است که بازداشت شده است. عفو بين الملل مي گويد گزارش شده است که آقای متين پور در اقدامی که بنظر ميرسد هدف آن وادار ساختن او به يک اعتراف ويديویی بود، شکنجه شده است. آقای متين پور در ماه مه بازداشت شد و به وی اجازه ملاقات با اعضای خانواده یا وکیل مدافع اش داده نشده است.




Fakhteh Zamaniفاخته زمانی مدير انجمن دفاع از زندانيان سياسی آذربایجان ميگويد بازداشت صالح کامرانی و سعيد متين پور بخشی از عمليات مداوم و سرکوبگرانه مقامات ايرانی است:

**** آذربايجانی های ايران خواستار حقوقی در امور فرهنگی و زبان، از جمله حق تحصيل و آموزش به زبان مادری هستند. اما متاسفانه مقامات ايرانی به کسانی که در پی ترويج هويت فرهنگی ترکی هستند، به ديده سوء ظن می نگرند و آنان را توقيف، شکنجه و محکوم به حبس می کنند.




وزارت امور خارجه آمريکا در جدیدترين گزارش خود در باره حقوق بشر مي گويد ايرانيان آذربایجانی از تبعيض های قومی و زبانی، از جمله منع زبان آذری در مدارس، آزار و ايذای فعالان یا سازمان دهندگان ترک، و عوض کردن اسامی جغرافیائی ترکی خبر داده اند.




شان مک کورمک سخنگوی وزارت امورخارجه آمريکا در بيانيه ای کتبی از دولت ايران خواست وضعيت حقوق بشری خود را، پيش از آنکه ايرانيان بيشتری از تلاش برای اعمال حقوق جهانی آزادی ها متحمل رنج و ناراحتی شوند، بهبود بخشد.

http://www.voanews.com/persian/2007-08-24-voa7.cfm


ادامه مطلب ...

ابراز نگرانی عفو بین‌الملل از وضعیت زندانیان سیاسی آذربایجانی در ایران

گزارش رادیو فردا از بیانیه عفو بین الملل
سعید متین‌پور
آقای جوانبخت گزارش کرده است که یکی از فعالین دانشجویی که اخیراً از زندان آزاد شده است، آقای سعید متین‌پور (روزنامه‌نگار ترک و فعال حقوق بشر) را مشاهده نموده که به اتهام جاسوسی در زندان وزارت اطلاعات تحت شکنجه قرار گرفته است. بازپرسان از وی درخواست نموده‌اند که مصاحبه ویدئویی بر علیه فعالیت‌هایش انجام دهد.
خانم عطیه طاهری همسر آقای متین‌پور بیان کرده است همسرش طی تماس تلفنی کوتاه مدتی به وی گفته است که "هنوز زنده است".
خانواده آقای متین پور مدتهاست که از محل نگهداری وی اطلاع دقیقی ندارد. آقای متین پور 32 ساله و فارغ‌التحصیل رشته فلسفه از دانشگاه تهران است.

امیر عباس بنایی کاظمی
امیر عباس بنایی کاظمی، فعال سیاسی که همینک در زندان تبریز به سر می برد، بنا به اظهارات مادرش در مصاحبه با بخش ترکی رادیو امریکا، به شکل کاملاً وحشیانه ای در زندان شکنجه شده و در نتیجه چند دندان وی شکسته و صورتش کاملاً کبود شده است.
امیر عباس بنایی کاظمی به مدت یک ماه در زندان وزارت اطلاعات تبریز بود و سپس به بند 9 زندان تبریز منتقل شد.

صالح کامرانی
صالح کامرانی که وکالت روزنامه شمس تبریز و همچنین تعدادی از زندانیان سیاسی آذربایجانی را بر عهده داشت در هجدهم آگوست 2007 (27 مرداد) هنگام حضور در یک مراسم عروسی در شهر کرج، توسط مأمورین وزارت اطلاعات ربوده شد. وی اخیراً در یک تماس تلفنی با همسرش از نگهداری خود در زندان اوین خبر داده است.


جلیل غنی لو
جلیل غنی لو، فعال سیاسی اهل زنجان، به گفته برادرش به صورت بیرحمانه‌ای در بند 209 زندان اوین شکنجه شده و در وضعیت بسیار ناگوار روحی به سر می‌برد. علیرضا جوانبخت، سخنگوی کمیته دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجان، اظهار کرده است که آقای غنی لو برای اولین بار همزمان با روز جهانی زبان مادری دستگیر و پس از 26 روز بازداشت با قرار وثیقه 30000 دلاری (30 میلیون تومانی) آزاد گردید.

هادی حمیدی شفیق
هادی حمیدی شفیق 23 ساله دانشجوی رشته معماری و اهل تبریز، اخیراً توسط دادگاه انقلاب ارومیه به هفت ماه حبس بیشتر محکوم شده است. وی قبلاً به اتهام شرکت در تظاهرات غیرقانونی به تحمل ده ماه حبس محکوم شده بود اما این بار با اتهامات جدید مطرح شده از سوی مدعی‌العموم از قبیل حمل CD که در آن به خامنه‌ای (رهبر جمهوری اسلامی) و خمینی (بنیانگذار جمهوری اسلامی) توهین شده است، به حبس محکوم گردیده است. همچنین گزارش شده است که انگشت آقای شفیق بر اثر شکنجه کادر وزارت اطلاعات شکسته است.

گشتاسب واثقی و محمد اصلانی
گشتاسب واثقی و محمد اصلانی دو شهروند اردبیلی که در مقابل زندان اردبیل بازداشت شده بودند به اتهام جاسوسی توسط دادگاه انقلاب به چهار سال زندان محکوم گشتند. این دو نفر توسط مأمورین وزارت اطلاعات دستگیری و به مدت چند ماه در زندان امنیتی تحت شکنجه قرار گرفتند. پس از آنکه به زندان اردبیل انتقال داده شدند، پس از 105 روز بازداشت در اول آوریل 2007 (12 فروردین) به قید وثیقه آزاد شدند.

هشدار فعالین حقوق بشر در مورد فشار سیاسی در شمال غرب ایران
استان‌های آذربایجان شرقی و غربی سرزمین بخش زیادی از آذربایجانی ها است.
کمیته دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجان در گفتگو با رادیو فردا اظهار داشته است بیش از 20 شهروند ایران به خاطر فعالیت‌های سیاسی توسط مسئولین زندانی شده‌اند.
سخنگوی این گروه علیرضا جوانبخت گفته است که نبود توجه رسانه‌ها موجب نقض حقوق انسانی در استان‌های ترک نشین ایران شده است.
جوانبخت می گوید متأسفانه در بیانیه هایی که توسط گروه‌های مدافع حقوق بشر صادر می شود، از آذربایجانیهایی که به دلایل سیاسی زندانی شده‌اند، نامی برده نمی شود. دلیل این امر هم نبود اطلاع رسانی در آذربایجان و هم دلایل دیگر همانند برخی حساسیت‌ها است عدم این پوشش خبری باعث فشار بر زندانیان سیاسی و خانوده های آنان می شود. بسیاری از بازداشت شدگان به وکیل مدافع دسترسی ندارند. کمیته دفاع از زندانیان سیاسی در ایران لیست 20 نفر از زندانیان سیاسی را که در وضعیت دشواری قرار گرفته‌اند منتشر نموده است.

http://www.rferl.org/featuresarticle/2007/08/82342E91-4AE3-4EE3-959D-86F3F160849C.html

تاریخ ارسال خبر: 07/06/1386
ادامه مطلب ...

گزارش مختصری از وضعیت صالح کامرانی در ارتباط با حرکت ملی آذربایجان و نحوه برخورد حاکمیت با او

گزارش مختصری از وضعیت صالح کامرانی در ارتباط با حرکت ملی آذربایجان و نحوه برخورد حاکمیت با او
پیش زمینه :
همانطوریکه می دانید من در سال 1972 در اهر (آذربایجان شرقی) متولد شده ام و تا پایان تحصیلات دبیرستان در آن شهر بودم . این منطقه یکی از قدیمی ترین مناطق آذربایجان و از غنی ترین منطقه از نظر پتانسیل های اقتصادی و فرهنگی و سیاسی می باشد، فرهنگ غالب در این منطقه فرهنگ سنتی و آبا و اجدادی ترکان آذربایجان بوده و به قره داغ مشهور می باشد قلعه معروف بابک در این منطقه می باشد . منظور از طرح مسائل فوق بیان این حقیقت است که عموماً بچه های متولد در این منطقه با این فرهنگ اصیل خود بزرگ می شوند ولی بعداً از طریق آموزش و پرورش ، دانشگاه ها و نهادهای آموزشی دیگر و سایر ارگانهای فرهنگی حاکم بر جامعه ایران مورد تحقیر و ظلم و بطور کلی آسمیلاسیون فرهنگی اجتماعی و استثمار اقتصادی قرار می گیرند که من هم مستثنی از این قاعده نبودم، اتمام دبیرستان تقریباً مصادف با استقلال آذربایجان شمالی بود که رفت و آمدهای فامیلی و سایر مراودات در تشدید حس خود آگاهی من تاثیر عمیقی گذاشت با ورود من به دانشگاه (دانشگاه شیراز ، دانشکده حقوق) در اولین روزهای ورود به یک دانشگاه بزرگ که بنا به ادعای پان فارسها در شهر مرکز فرهنگی ایران قرار دارد شاهد ابوان تاتری در دانشگاه شدم که در آن یک نفر در نقش یک ترک صدای الاغ در می آورد و اولین مبارزه عملی من جهت رهایی از این طلم و آسمیلاسیون و تحقیر از همان روزها شروع شد بطوریکه دانشجویان آذربایجانی دانشگاه شیراز موفق شدند با اعتراض خود آن تاثر توهین آمیز را تعطیل و مسوولین دانشگاه را وادار به عذر خواهی کنند، و این موضوع اعتماد به نفس بیشتری به من و بچه های دیگر در ادامه مبارزه داد. ما در آن شرایط سخت و خفقان که دوره در واقع اوج قتل های زنجیره ای بود اقدام به تاسیس صندوق رفاه دانشجویان آذربایجان کردیم که در واقع محل تجمع آذربایجانیست ها بود و از این طریق فعالیتهای خود را انجام می دادیم به همین خاطر بارها از طرف بسیج دانشجویی و سایرین
مورد آزار و اذیت قرار می گرفتیم این دوره مصادف با شکل گیری جریان آذربایجان در دانشگاهها بود و ما هم به عنوان بخشی از جنبش دانشجویی آذربایجان در آن منطقه فعال بودیم که برگزاری مراسم شب شعر و موسیقی ترکی آذربایجانی با شرکت گروه حسن دمیرچی و نمایشگاه آذربایجان در سالن والفجر شیراز و تشکیل کلاسهای ترکی در خوابگاه های خود و با هزنیه خود به استادی دکتر محمد زاده صدیق از فعالیت های آن دوران می باشند البته در همان زمان با بازگشت به اهر در ایام تعطیل با گروههای آذربایجانی فعال در آذربایجان به فعالیت خود از قبیل تشکیل جلسات در تنظیم و پخش اعلامیه ها و بطور کلی آگاهی دهی مردم، من هم به سهم خود شرکت می کردم . و بعضاً هم دچار مشکل می شدیم. بعد از اتمام تحصیلات کارشناسی من به سربازی رفتم این در حالی بود که همکلاسیهای فارس را به ادارات قوه قضائیه اعزام کردند از پذیرش من در اداره تعزیرات حکومتی به دلایل ملی خودداری کردند و من مجبور شدم در ارتش آن هم در جاهای دور خدمت سربازی نمایم ولی همچنان در آن ایام هم مشغول فعالیتهای ملی خود بودم و بارها از طرف اداره حفاظت اطلاعات ارتش مورد سوال واقع می شدم . بعد از اتمام سربازی من دوباره وارد دانشگاه شیراز شدم و همزمان از امتحان کار آموزی وکالت هم قبول و هر دو را همزمان شروع کردم در این دوره در دانشگاه شیراز به نوعی وظیفه دفاع از حقوق ملی آذربایجان به گردن من افتاد و فعالیتهای چشمگیری در این دوره صورت گرفت، تشکیل شب شعر و موسیقی ، برگزاری سمینار بررسی مسائل آذربایجان ، تشکیل کانون دانشجویان ترک دانشگاه شیراز با شرکت ترکان قشقائی ، افشار و ترکمن و ترکهای استان یزد و کرمان و چهارمحال بختیاری و شهرکرد و ... با دبیری اینجانب و با رای بیش از 500 نفر و ... انتشار نشریه ترکی فارسی ساوالان و با سر دبیری و مدیر مسئولی من تشکیل کلاسهای تئوری و نظری در زمینه مسائل حقوقی بشر و آذربایجان و ... نیز شرکت و سخنرانی در دانشگاه در مورد مسائل کلی در خصوص قتل های زنجیره ای به همراه دکتر ناصر زرافشان ، دکتر نعمت احمدی و ... و نیز دفاع از آذربایجانی ها در دادگاهها از جمله هفته نامه توقیف شده شمس تبریز به عنوان وکیل دادگستری و ... در زمره فعالیتهای سه ساله این دوره من بود . در همین دوره به جهت ایجاد ممانعت بیش از حد به فعالیتهای مربوط به آذربایجان و نیز لغو امتیاز نشریه ترکی ـ فارسی ساوالان مجبور شدم همزمان در سه نشریه دانشجویی خاک پاک ، ایران آزاد و کویر که بیشتر دست غیر آذربایجانی ها بود به عنوان عضو هئیت تحریریه فعالیت نمایم و در ضمن فعالیتها و همکاریهایی نیز با سران جنبش دانشجویی (دفتر تحکیم) داشتم که به علت عدم ورود و عدم اعتقاد آنها به حقوق آذربایجانیها به همکاری خود با آنها و حتی انتخاب شدن به عنوان عضو شورای مرکزی پایان دادم و نیز همین رفتار را با گروههای دیگر از جمله ملی مذهبی ها و سایر گروههای به اصطلاح اصلاح طلب مجبورا آمد پیش گرفتم در سال 1831 در انتخابات شورای شهر تهران شرکت نموده و با طرح مسائل آذربایجانیهای ساکن تهران (که حدوداً تهران را تشکیل می دهند) در آستانه ورود به شورای 15 نفره شهر تهران قرار گرفتم . از این دوره به بعد اکثر وکالتهای مربوط به فعالین مطبوعاتی و سیاسی و فرهنگی آذربایجان به عهده من قرار گرفت که از جمله آنها می توان به پرونده مهندس غلامرضا امانی ، عباس لسانی ، حامد ایمان، سید جواد موسوی (اریکن)، هدایت ذاکر و ... اشاره نمود در راه دفاع از این عزیزان فشارهای مضاعف به من وارد شد . در کنار دفاع عملی به صورت وکیل از فعالین آذربایجان و نیز سایر اقوام ایران از جمله اعراب (پرونده آقای یوسف عزیزی بنی طرف عضو موسس کانون نویسندگان ایران و نیز عضو موسس انجمن صنفی روزنامه نگاران و فعال و نویسنده معتبر عرب) از فارسهای آزادیخواه هم دفاع نمودم که از جمله آن می توان به پرونده دکتر محمد محسن سازگار اشاره نمود . غیر از کارهای وکالتی اقدام به تشکیل کلاسهای حقوق بشری در دفتر کار خود و در هر جایی که ممکن بود نمودم و نیز حقوق بشر را با رویکرد ر توجه به حوقق اقوام خصوصاً آذربایجان، در اکثر دانشگاههای ایران به صورت سمینار و سخنرانی مطرح نمودم . سعی من این بود که حرکت ملی آذربایجان را با حقوق بشر و دمکراسی و آزادیخواهی در حد توان خون بیشتر عجین نمایم و به نظر می رسد با تلاش سایر دوستان به این مهم دست یافته ایم بطوری که امروزه حرکت ملی آذربایجان یکی از دمکرات ترین جنبش های موجود در خاور میانه می باشد. به جهت فشارها و تغییق هایی که به حرکت ملی آذربایجان وارد می شده و می شود بنده باید در اکثر عرصه های این حرکت مدنی حضور
پیدا می کردم از جمله آن می توان به حضور و سخنرانی در مراسم بزرگداشت ستارخان ، باقر خان ، قلعه بابک و ... اشاره نمود که البته حضور در این مراسمات بر هر شرکت کننده هزینه سیاسی خاصی را دارد.
من همیشه با جنبش دانشجویی آذربایجان ارتباط مستمر و ارگانیک داشته و دارم بطوریکه در اکثر مراسمات آنها حضور داشته و در انتخابات شورای شهر تهران هم از حامیان اصلی من بودند و حتی در جشنواره های نشریات دانشجویی به عنوان داور هم شرکت کرده و در حد توان خود یاری نموده ام و همچنین اکثر دانشجویان که گرفتار ارگان های امنیتی و قضائی شده اند بنده یا به عنوان وکیل در کنار آنها بوده ام یا اینکه حتماً بصورت مشاوره حقوقی حمایت نموده ام .
در این مدت اقدام به تاسیس یک نهاد حقوق بشری به اسم آیحاق (AIHAQ) (نهاد حقوق بشر آذربایجان). (Azerbaycan insane haqlari qurumu) نموده ام و در این موسسه به صورت علمی و عملی وکلایی را تربیت نموده ام که البته این موسسه هیچوقت به ثبت نرسیده و در واقع امکان بثت به جهت مخالفت دولت پیدا نکرده است اعضای آن از جمله آقای رامین محمد خانی هم در زمان دستگیری من که در دادگاه جهت پذیرش وکالت من حضور داشت از طرف نیروی امنیتی دستگیر شد که همه این اقدامات صرفاً جهت جلوگیری از شکل گیری و تداوم فعالیتهای این نهاد حقوق بشری آذربایجانی صورت گرفته است . مقالات متعددی را در زمینه مسائل مختلف آذربایجان با رویکرد حقوقی در نشریات مختلف دانشجویان و سایر نشریات موجود آذربایجان به چاپ رسانده ام و همچنین مصاحبه های متعددی در روزنامه ها و رادیو و تلویزیون های مختلف داخل و خارج داشته ام.
به موازات انجام فعالیتهای فوق مداوماً از طرف نیروهای امنیتی از طریق تلفن و بصورت رو دررو و نیز از طریق سایر فعالان و حتی موکلان تحت نظر تهدید بوده ام . بطوریکه تمام رفت و آمدهای داخل و خارج من همیشه سخت زیر نظر و بوده و مکالماتم شنود شده است هنگام خروج و ورود از کشور و به کشور همیشه مورد بازجویی قرار گرفته ام . حمایت حقوقی من از موکلین بصورت مجانی بوده است وحتی تمبر مالیاتی و هزینه رفت.
و آمد را هم خود متقبل شده ام . برای هر محاکمه ای که من در آن شرکت داشتم در کنار آن یک دادگاه امنیتی هم عملاً از جانب نیروهای امنیتی برای من تشکیل می شد و دائم مورد تهدید بودم همیشه در کنار من و موکل یک نیروی امنتی هم بصورت علنی وجود داشته است و برخوردهای بسیار زشت خلاف شئون وکالت از طرف قضات با من می شد . دائماً تهدید به حبس شدن و نیز لغو پروانه می شدم بطوریکه بنا به تایید پزشکان متخصص در این مورد شدیداً مشکل ناراحتی قلبی ناشی از فشار ها و استرس وارده پیدا نموده ام . نهایتاً آنها برای اولین بار پارسال در شهر ارومیه در آستانه شروع مراسم قلعه بابک مرا که جهت دفاع از یکی از موکلانم به آن شهر رفته بودم در ساعت 12 شب طی یک عملیات خشن که بیشتر در مورد قاچاقچیان مسلح و گروههای تروریستی و ... استفاده می کنند همراه برادرم دستگیر نمودند و تحت باجویی و فشار بیشتر قرار گرفتم . با روی کار آمدن دولت احمدی نژاد و همزمان با افزایش فشارهای گوناگون به حرکت ملی آذربایجان فشارهای من هم زیاد شد بطوریک در شروع سال جدید دو تا از برادرانم به نامهای دکتر محرم کامرانی (مدیر مسئول نشریات باخیش و اویانیش) دانشگاه ارومیه و ارسلان کامرانی (مدیر مسئول نشریه ال سسی) دانشگاه زاهدان را بازداشت کردند و از طریق بازداشت و شکنجه آنها (که گزارش مربوط به آنها را می توان در سایت سازمان عفو بین الملل دید) مرا تحت فشار بیشتر قرار دادند. در هر سال کلیه اعضاء خانواده من از جمله پدر کهنسالم و برادرانم به اداره اطلاعات مخصوصاً در آستانه برگزاری یکی از مراسم های ملی احضار می شود و با یکی از برادرانم و خودم را دستگیر می کنند و اخیراً فشارهای وارده بعد از دستگیری اخیر من به همسرم هم زیاد شده و همیشه تهدید به بازداشت شدن می شوند و انواع مزاحمت ها را ایجاد می کنند. در این مدت مرا از انواع موفقیت های شغلی از جمله تدریس در دانشگاهها و نیز پذیرش وکالت و مشاوره شرکتهای بزرگ و دولتی محروم نموده اند. شدت تهدیدات عملی شده و نشده برای خود و خانواده ام به قدری بوده است که عملاً زندگی برایم غیر ممکن و بی معنی شده است در هرکاری که شرکت داشته ام همیشه مخبرهایی را درکنارم داشته اند. از نظر آنها کلیه اعمال شخصی و عمومی من غیر قانونی ودر جهت تبلیغ پان ترکیسم و جدایی طلبی است.
این در حالی است که همیشه خواسته های ملی را در قالب اصول بنیادین آزادی و حقوق شهروندی و حقوق بشری پیگیری نموده ام که این امر مورد تایید اکثر آزادیخواهان و فعالین معتبر و سازمانهای معتبر حقوق بشری می باشد.
البته این مساله اختصاصی به من ندارد بلکه هر کس از ملتهای غیر فارس ساکن در ایران در جهت احقاق قانونی و طبیعی خود اقدامات حتی مدنی هم انجام دهد با انواع و اقسام مشکلات و رنجها اعم از شکنجه و تهدید و ... مواجه خواهد شد بطوریکه امروزه هزاران نفر از فعالین آذربایجان 35 میلیونی دچار مشکلات فوق شده اند و از کلیه حقوق مطرح در کنوانسیون های بین المللی بطور مستمر سیتماتیک محروم هستند نهایتاً آنها تهدیدات خود را عملی کردند و بعد از حوادث 1 خرداد (بحران کاریکاتور سوسک) مرا به وحشیانه ترین شکل ممکن دستگیر و در واقع ربودند که به شرح ذیل به توضیح آن می پردازم.

چگونگی دستگیری و بازجویی و محاکمه مورخ 24/3/85 :
همانطوریکه می دانید به دنبال توهین روزنامه دولتی ایران از طریق کاریکاتور معروف به سوسک به ملت ترک ایران و سایر ترکها بیش از 30 شهر آذربایجان صحنه تظاهرات مردم مورد توهین واقع شده آذربایجان شد که این تظاهرات مدنی ، توسط دولت به شدت سرکوب و نزدیک 20 نفر از آذربایجانیها به شهادت رسید و هزاران مجروح و بازداشتی به جای گذاشت من به سهم خود سعی در جلوگیری از انحراف حرکت و به خشونت کشیده شدن آن از طریق مصاحبه با مدیای بین المللی از جمله VOA نمودم از جمله اقدامات دیگر می توان تشکیل کمیته دفاع از حقوق ملت آذربایجان تلاش در جهت تشکیل کمیته حقیقت یاب بین المللی و .... نمود.
از آنجائیکه اکثرً مبارزان آذربایجان از جمله آقایان مهندس غلامرضا امانی ، عباس لسانی و ... را دستگیر کرده بودند مسئولیت من دو چندان شده بود ما از طریق دانشجویان و مدیای بین المللی و نیز بعضی از نمایندگان مجلس و سازمان های حقوق بشری بین المللی سعی در حمایت از کشته شدگان و نیز آزادی دستگیر شدگان داشتم به همین خاطر بنا به اظهار خود مامورین وزارت اطلاعات از 3 خرداد به دنبال دستگیری من بوده اند که نگذارند اقدامی از طرف من صورت بگیرد.
نهایتاً آنها از طریق یک خبرنگار که ادعا می کرد خبرنگار بی بی سی و تلویزیون آینس آذربایجان می باشد ولی در واقع خود مخبر وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی بوده است مرا به تله انداختند بطوریکه بعد از اتمام مصاحبه یک ساعته من با آن خبرنگار مزدور (نوروز پورمند) راس ساعت 15 در جلوی اداره تربیت بدنی دانشگاه تهران سه نفر لباس شخصی مسلح مرا به محاصره خود درآوردند و گفتند اگر اقدام به فرار کنم مرا با تیر خواهند کشت آنها به من گفتند ما از اداره مواد مخدر آمده ایم و باید با ما بیایی من به نحوه عملکرد آنها اعتراض کردم که با حمله فزیکی و توهین های یکی از آنها که با دست به صورت و چشم من فشار می داد مواجه شد مرا به زور در قسمت عقب یکدستگاه ماشین سمند سوار کردند و دستهایم را با دستبند فلزی بستند و دو نفر این طرف و آن طرف من نشستند اول من نمی دانستم اینها مرا کجا می خواهند ببرند و می ترسیدم آنها بقول خودشان گروههای خود سری می باشند. که در ایران قتل های زنجیره ای را قبلاً سازمان داده اند و مرا هم خواهند کشت . آنها موبایل و کلیه وسایل مرا اعم از دفترچه تلفن و کیف دستی و پرونده های کاری و کارت وکالتم را از من گرفتند و به تدریج که آنها مرا به قسمت شمال شهر و سمت زندان اوین می بردند من یواش یواش امیدار می شدم که حداقل اینهاگروه خود سر نباشند این در حالی بود که همسر من در منزل از ساعت 30/14 منتظر من بود. وقتی به در ورودی زندان اوین رسیدیم من مطمئن تر شدم چون قبلاً آشنایی با این محل داشتم و به عنوان وکیل بعضی از موکلانم از جمله مهندس امانی را از همان در بزرگ و فلزی زندان اوین بیرون آورده بودم . آنها مرا به سرعت به قسمت پشت بهداری زندان بعنی بند 209 رساندند که البته در تمام این مدت سر من را با زور به پایین و کف صندلی اتومبیل هل داده بودند . آنها بعد از پیدا کردن من، در داخل بند دستبندهای فلزی من را باز کردند و چشمانم را با چشم بند پارچه ای ضخیم و تیره بستند بطوریکه فقط نوک پاهایم را می توانستم ببینم و این چشم بند تیره در طول 97 روز بازداشت من همیشه غیر از داخل سلول کوچک من در روی چشمان من بود در حالی که مرا از یک کریدور به یک اتاق در طبقه همکف می بردند در همان زمان یکی دو نفر در حال جوک گفتن به ترکها بودند که می خواستند از این طریق مرا بیشتر تحقیر کنند. ساعت 4 یا 5 بعد از ظهر شده بود ولی من هم گرسنه و هم تشنه بودم و در اثر وارد شدن استرس بیش از حد و احتمال قتل، ناراحتی قلبی (که از قبل پیدا کرده بودم) من بیش از حد شده بود بطوریکه نمی توانستم سر پا بایستم و احساس لرزش داشتم . آنها با همان چشم بسته کلیه لباسهای من، غیر از لباس زیر را در آوردند و کفش ها و ساعت وانگشتری و ... را، و به من یک دست لباس آبی آسمانی و یک جفت دمپایی پلاستیکی پوشاندند و فوراً مرا با چشم های بسته از پله های متعدد به طبقه بالا بردند و تحویل نگهبانهای طبقه بالا دادند، همان لحظه دو تا پتوی کهنه و یک کاسه و قاشق و یک لیوان پلاستیکی به من دادند و مرا به یک سلول انفرادی (سلول 77) بردند که تقریباً 5/1 در 2 متر می شد و تنها جای باز آن دریچه کوچک تعبیه شده در درب سلول بود که پشت آن هم میله های فلزی محکم قرار داشت و از آن طریق هوا به داخل می آمد من در داخل هیچ چیزی برای خواندن و مطالعه نداشتم . این سلول تاریک بود و نوری داخل آن نمی تابید به همین خاطر لامپ بالای سر من همیشه (24) ساعته روشن بود بعضی وقتها که برقها قطع می شد تاریک تاریک می شد و از گرما نمی توانستم نفس بکشم . بعد از 20 دقیقه در سلول من باز شد و دو نگهبان با صدای خشن به من دستور دادند که بلند شوم و با آنها بروم مرا با چشمان بسته در حالی که دو نفر مامور از بازو هایم گرفته بودند به انتهای سالن بردند و مرا داخل یک اتاق کردند که فهمیدم اتاق بازجویان است. در حالیکه چشمانم بسته و رو به دیوار مرا در یک صندلی چوبی نشانده بودند همه بازجوها که حدس می زنم بیش از 5 نفر بودند در پشت من قرار داشتند و به هیچ وجه من نمی توانستم آنها را ببینم . آنها در همان لحظه اول شروع به تحقیر و نیز تهدید من کردند تا از این طریق اراده من را سست و اعترافات لازم را بگیرند . آنها تهدیدات خودرا با این جمله شروع کردند «در آسمان دنبالت بودیم که در زمین گیر آوردیم و ما از 3 خرداد دنبالت هستیم و هیچ وقت نمی گزاریم از اینجا بیرون بروی». به من گفتند: «قهرمانبازی را کنار بگذار، مگر صفر خان بعد از 32 سال حبس کشیدن چکار کرد که تو دومی آن باشی؟ من اول فقط سکوت
کردم تا جو دستم بیاید بعد آنها گفتند می دانی که کجا هستی؟ باز من سکوت کردم چون آنها مرا ربوده بودند نمی خواستم بفهمند که من نمی دانم کجا هستم بعد خودشان گفتند این بازداشتگاه وزارت اطلاعات می باشد و بقولی آخر خط است دیگر همه چیز تمام شده و تو باید همه چیز را اقرار کنی. می گفتند ما تمام مکالمات تو را شنود کرده ایم و هر جا رفته ای دنبالت بوده ایم و حتی مثلاً می دانیم خواهر شوهر خاله زنت با چه کسی می خواهد ازدواج کند وحتی خصوصی ترین روابط تو را با هر کسی زیر نظر داشتیم و همه چیز را می دانیم و حتی این را می دانیم تو دردوره دانشجویی مثلاً 15 سال پیش در دانشگاه شیراز در کلاس و جلسات و محیط دانشگاه چه فعالیتهایی داشته ای آنها اوراق زادی از سخنرانی ها و مقالات و مکالمات تلفننی و ایمیلها و SMS های من را بصورت پرینت شده در دست داشتند آنها اظهارات صدها نفر از فعالین آذربایجان و نیز موکلان مرا که به زور در بازجویی های مختلف از آنها در ارتباط با من گرفته بودند در دست داشتند و نیز کلیه مسافرت های داخلی و خارجی مرا مورد پرس و جو قرار می داند طوری با استفاده از روشهای روانی و کلامی و خشونت وانمود می کردند ما همه چیز را می دانیم و مقاومت من هیچ فایده ای ندارد و حتی به صراحت می گفتند این ما هستیم که اجازه بدهیم تو با خانواده ات تماس بگیری یا نه ؟ و نیز بری تو ملاقات بدهیم یا ندهیم و حتی اجازه هواخوری رفتن من هم در دست آنها بود . آنها برای آن همه اسناد و مدارکی که از طریق غیر قانونی و برخلاف واقع بدست آورده بودند می خواستند با وادار کردن من به اقرار به اسناد در دست خود تاییدیه بگیرند آنها کلیه اتهامات امنیتی موجود در قانون اساسی را به من وارد کردند و گفتند و نوشتند تو متهم هستی به اقدام علیه امنیت ملی از طریق 1- تشکیل جمعیت دسته غیر قانونی جهت بر هم زدن امنیت داخلی که طبق ماده 498 مجازات اسلامی یک سال تا 10 سال حبس و در صورت محارب شناخته شدن اعدام دارد.2- تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی از 3 ماه تا یکسال حبس دارد 3- جاسوسی از طریق ارتباط با کشور اسرائیل که طبق ماده 501 مجازات یک سال تا 10 سال حبس را داردودرصورت محارب شناخته شدن اعدام 4- تحریک و تشویق مردم آذربایجان از طریق SMS و مصاحبه با رادیوهای بیگانه به شورش و قتل و غارت که طبق ماده 512
قانون مجازات اسلامی از یک سال تا 5 سال حبس دارد ولی همه این اتهامات را در یک روز به من نزدند بلکه این اتهامات در طول 45 روز بازجویی برای من مطرح نمودند و از این طریق فشارهای روانی وارده بر من را زیاد می کردند . آنها می گفتند تو گروههای پان ترکیب را سازماندهی نموده و آنها امنیت ملی را به خطر انداخته اند این در حالی بود که آنها هیچ دلیلی بر گفته خود نداشتند آنها می گفتند ما حداقل سه هزار SMS ارسالی از تو را داریم که در طول برگزاری تظاهرات به افراد مختلف و خبرگزاری های داخلی و خارجی فرستاده ای این در حالی بود که آنها تمام SMS ها و حتی تلفنهای آذربایجان در آن ایام قطع کرده بودند و خیلی از SMS ها به من مربوط نبود آنها SMS ها را برای من می خواندند و به من فشار می آوردند که بنویسم آن SMS ها مال من است آنها مکالمه ای را از من شنود کرده بودند که یکی از عوامل آنها که قبلاً موکل من بود ولی حالا در خدمت سرویس اطلاعات جمهوری اسلامی قرار گرفته است، آن فرد در پشت تلفنی که از باکو به من زده بود گفته که من در جمهوری آذربایجان با خبرگزاری ها و اشخاص مختلف ارتباط دارم و حتی یهودیان هم موضوع را پیگیری می کنند ولی من بلافاصله تلفن را با این اظهار که تلفن من شوند می شود قطع کرده ام ولی آنها به زور می خواستند از آن طریق اتهام جاسوسی و ارتباط با اسرائیل را به من ببندند آنها کلیه ارتباطات من با سازمان عفو بین الملل را به عنوان ارتباط با خارجی ها تلقی کردند و چندین هفته به من فشار آوردند که تو با یک نفر اهل لندن به اسم هاریسون ارتباط داری و باید اقرار کنی ولی نمی گفتند چه ارتباطی داری و دلیلی هم که در دست داشتند این بود که در مکالمه ای یک نفر به اسم حجه الاسلام عبدالعزیز عظیمی قدیم روحانی برجسته و فعال آذربایجانی با هاریسون داشته گفته که من هاریسون را به او ارتباط داده ام . این در حالی است که هاریسون همان مسئول امورخاور میانه ای سازمان عفو بین المللی است که یک فعال حقوق بشری بین المللی است و برای هیچ دولت خاصی کار نمی کند و خود جمهوری اسلامی هم هر وقت این سازمان، بیانیه ای در خصوص نقض حقوق بشر در مورد اسرائیل یا آمریکا یا هر کشور مخالف سیاست های جمهوری اسلامی ایران صادر میکند تیتر روزنامه های خود میکند آنها میـگفتند تو سازمانهای بین المللی حقوق بشر را با
حرکت ملی آذربایجان ارتباط داده ای و نیز ارتباط خانواده های کشته شدگان اخیر آذربایجان را با آنها و رسانه های خارجی بر قرار کرده ای آنها حتی وکالتهایی را که من از افراد مختلف از جمله آذربایجانیها و اعراب داشتم به عنوان دلایل اتمام مطرح می کردند و به من می گفتند وکالتهای تو صوری است هدف تو از دفاع از این افراد بر هم زدن امنیت ملی است آنها حتی حین بازجویی هم که با زبان فارسی صورت می گرفت لهجه ترکی مرا مسخره می کردند و از این طریق مرا تحقیر می نمودند . یکی دیگر از مواردی که آنها خیلی روی آن مانور می داند مربوط به نمانیده تبریز آقای اکبر اعلمی بود و می گفتند تو اسناد و مدارک لازم را در مورد دستگیر شدگان و کشته شدگان اخیر آذربایجان در اختیار او و سایر نمایندگان قرار داده ای که آنها وزیر کشور و وزیر اطلاعات را به مجلس دعوت کنند. و نیز در مورد بعضی از نمایندگان سابق از جمله آقای احمد حکیمی که یک حزب قانونی هم دارد می خواستند بین من و ایشان ارتباط بر قرار کنند و از این طریق هم وجه مرا در داخل حرکت ملی خراب کنند و هم او را به خاطر ارتباط داشتن با من به محاکمه بکشانند .
خلاصه آنها از هر چیزی می خواستند بدانند و سند تهیه کنند . در یکی از سفرهایی که من به ترکیه داشتم که مربوط به دو سال پیش می شد آنها ادعا می کردند مکالمات من و یکی از فعالین برجسته آذربایجان به نام مهندس غلامرضا امانی را که خود او هم در همان بند زندانی بود و قبلاً چهار سال حبس کشیده بود شنود کرده اند و میگفتند تو میخواستی در ترکیه برای 10 نفر بورس تحصیلی بگیری باید اسم آنها را بگویی که این مساله واقعیت نداشت و آنها تمام شماره تلفن های موجود در دفترچه تلفن و موبایل من را که بالغ بر هزار نفر می شد یکی یکی از من سوال می کردند این سوالات و تک پرسی ها در فرمهای تک نویسی غیر از افراد و سازمانهایی بود که آنها از من سوال می کردند و وادار می کردند حتماً اطلاعات خود را در مورد آنها و اینکه چه ارتباطی با آنها دارم بنویسم این افراد شامل اکثر فعالین برجسته آذربایجان ، اعراب و حتی فعالین فارس و وکلای برجسته از جمله آقایان دکتر ناصر زرافشان ، دکتر نعمت احمدی ، و صالح نیک بخت و ... و سایر نویسندگان و فعالین از جمله دکتر فریبرز و نیس دانا و ... و نیز خبرگزاری ها و رادیو و
تلویزیون های فارسی و ترکی می شد . آنها کلیه مقالات مرا بازخوانی می کردند و نظرم را باید برای آنها می نوشتم . و حتی به نحوه لباس پوشیدن من و کروات زدن که یک عکس کرواتی مرا در پرونده درج کرده اند آنها حتی می خواستند در خصوص خانم هایی که به نحوی به خاطر مشاوره و یا وکالت و یا در خصوص ستاد انتخاباتی با من ارتباط داشتند به نوعی لکه دار کنند و رابطه مرا با آنها نا مشروع جلوه دهند و از این موضوع استفاده کرده و به همسرم بگویند که شکست خوردند آنها هر روز مرا تحت فشار قرار می دادند که همسرت را دستگیر می کنیم باید به او بگویی که مصاحبه نکند این در حالی بود که آنها مرا ربوده بودند و همسر من نمی دانست که من کجا هستم و از یک طرف به من اجازه تلفن زدن نمی دادند بعضی وقتها بازجویی من حتی 7 ساعت طول می کشید بعد مرا به سلول انفرادی بر می گرداندند و در آنجا هم مجبور بودم زیر نور ضعیت فرمهای تک نویسی را که بالغ بر 500 برگ می شد بنویسم بطوریکه بی خوابی می کشیدم بارها مرا از خواب بیدار می کردند و به اتاق بازجویی می بردند حتی دست شویی رفتن ما هم با اجازه آنها بود و برای اینکار باید نوار کاغذی را در زیر درب سلول قرار داشت به بیرون می دادم و نگهبان می آمد و مرا با چشمان بسته به دستشویی می برد و باز در دستشویی بسته می شد و هر وقت آنها در توالت را باز می کردند من می توانستم بیرون بیایم و حتی بعضی وقتها که وضعیت ضروری بود بیش از یکساعت طول می کشید آنها بیاییند و در را باز کنند و مرا به دستشویی ببرند که حتی عصبانی هم می شدند. ما حق در زدن و نیز صحبت کردن با صدای نسبتاً بلند را هم نداشتیم در داخل سلول هیچ چیزی برای سر گرم کردن من وجود نداشت و نه کتابی و نه روزنامه ای و در سلول فقط برای اتاق بازجویی و یا دستشویی رفتن و بطور کلی با اجازه آنها باز می شد و به هر حال این وضعیت من در بند 209 بود و هر وقت هم که به دادگاه می بردند همیشه تا در خروجی بند 209 چشمانم بسته بود و در بند چشمان مرا باز می کردند و به دستانم دستبند فلزی می زند و سه مامور غول پیکر مرا به دادگاه با همان لباس و دمپایی تحقیر کننده می بردند و دادگاه هم صرفاً ابزاری در دست آنها بود و فقط بصورت صوری و در روی کاغذ از باز پرس اجازه بیشتر نگه داشتن مرا می گرفتند و بعد بر می گرداندند دوباره همان ماجرا شروع می شد در اتاق بازپرسی و در دادگاه ، هم آنها همیشه در کنار من بودند می خواستند همان حالت خوف و خفقان داخل سلول را آنجا هم حفظ کنند.
در ابراز بودن دادگاه همین بس که بازپرس (راسخ متین) قرار وثیقه مرا صادر کرده بود و وثیقه هم آماده بود و به من می گفت تو تا 3 روز دیگر آزاد می شوی ولی نمی توانست وثیقه مرا قبول کند در واقع این بازجویان بودند که تکلیف جلسات بازپرسی را تعیین می کردند . در یکی از آن جلسات بازپرس که همسر من با یکی از وکلایم به نام آقای رامین محمد خانی به دنبال من آمده بودند و آنها اتفاقی مرا توانسته بودند ببینند آنها در خود دادگاه آقای محمد خانی را دستبند زدند و به دست من بستند و همراه من به بند 209 آوردند و همسرم هم با اشاره من خودش را از آن خطر دستگیر شدن موقتاً نجات داد. از آن لحظه من برای آزادی وکیلم (که برای اولین بار چنین اقدام خشن در طول جمهوری اسلامی اتفاق افتاده بود) و جلوگیری از دستگیر شدن همسرم به خاطر مصاحبه هایش با رادیو ها در خصوص نحوه دستگیری و ربایش من به مدت 7 روز اعتصاب غذا نمودم من فقط آب می خوردم از روز سوم به بعد زبانم مثل زهر شده بود آنها هیچ دارو به من نمی دادند و هیچ پزشکی برای معالجه نفرستانده بلکه سعی می کردند با تهدیدات و بعضاً با چرب زبانی و اینکه اینکار تو نه تنها هیچ کمکی به تو نمی کند بلکه باعث وخیم تر شدن اوضاع پرونده ات هم می شود مقاومت مرا بشکنند ولی به نظرم من در هدفم موفق شدم و آنها مجبور شدند وکیل مرا آزاد کنند و نتوانند حداقل در آن شرایط سخت همسر مرا دستگیر نمایند . مساله اعتصاب غذا باعث وخیم تر شدن ناراحتی قلبی و درد شدید معده ام شد بطوری که هنوز هم آثار آن باقی است.
در طول این مدت به جهت ماندنم در جای بدون نور آفتاب تمام پاهایم درد می کرد بطوریکه بعد از آزادی ساعتها زیر آفتاب دراز می کشیدم به جهت نرسیدن ویتامین کافی به بدنم من بشدت دچار سرماخوردگی شدم و حدود یک ماه قرصهای مختلف سرما خوردگی مصرف می کردم و نیز قرص مخصوص قلب و معده مصرف می کردم ولی هیچ معالجه اساسی از من بعمل نیامده و فقط یکبار یک پزشک عمومی مرا معالجه کرد وضعیت بهداشت داخل زندان هم مناسب نبود بطوری که بارها اتفاق می افتاد موقعی که خواب بودم سوسکهایی از روی صورتم می دویدند و مرا بیدار می کردند و حتی یک بار در کاسه دستشویی داخل سلول یک مارمولک کوچک پیدا کردم بعد از مدتی در هر هفته دوبار به من اجازه حمام رفتن در روزهای شنبه و چهار شنبه دادند که آن هم پیش از 15 دقیقه نمی توانست باشد هیچ وسیله اصلاحی برای کوتاه کردن موی سرو صورت و اصلاح بدنم نداشتم بطوریکه بعد از آزادی به آیینه نگاه می کردم دیدم شبیه تروریست های القاعده شده ام به خاطر نرسیدن نور کافی دچار عارضه های پوستی شده بودم و از زیر چانه و پشت گوشم غده هایی در آمده بودند به جهت فشار های وارده اعصابم کاملاً خسته و به هم ریخته بود بطوریکه الان هم خیلی کم حوصله و بسیار کم خواب شده ام بارها اتفاق می افتاد که به خاطر ناراحتی اعصاب در 24 ساعت حتی یک ساعت هم نتوانم بخوابم بعضی وقتها گریه ها و فریادهای زندانیان دیگر در سلولهای نزدیک مانع از خوابیدن می شد و بالاخره بعد از اتمام بازجویی ها ی اصلی آنها اجازه دادند من هر هفته به مدت 10 دقیقه با همسرم ارتباط تلفنی داشته باشم این مکالمه هم شنود می شد من در تمام مدت 97 روز در آن شرایط قرار داشتم و فقط بعضی وقتها افرادی را که هم اتهام من نبودند پیش من می آوردند تا من ادعای بازداشت شدن انفرادی را نداشته باشم که یکی از آنها یک متهم عضویت در القاعده بود که می گفتند نزدیک 3 سال در زندان بگرام افغانستان بوده است که من حتی نمی توانستم در حضور او به قرآنی که در داخل سلول بود پشت بکنم و اعتقاد داشت غربی ها و کشور های مسلمان که با آنها ارتباط دارند کافر هستند و باید از روی زمین پاک شوند و دیگری فردی متهم به جعل اسناد بود که از دو پا فلج و نیز معتاد بود که حتی نمی توانست خودش را تمیز نگهدارد و این مسائل باعث آزار و اذیت بیشتر می شد.
آنها بارها مرا تهدید به شکنجه فیزیکی هم کردند من تا روز محاکمه که 5 روز قبل از آزادیم صورت گرفت هیچ دسترسی به وکیلم آقای دکتر یوسف مولایی نداشتم و فقط در روز محاکمه ایشان را در دادگاه دیدم در آن لحظه یک مامور وزارت اطلاعات در کنار ما بود و محاکمه با حضور او و نماینده دادستان برگزار شد و به همسر من هم اجازه حضور در جلسه محاکمه را ندادند و با همان لباس و همان وضعیت تحقیر کنند جلوی
همسر و خانواده ام و با دستان بسته می بردند . هیچ چیزی برای من و وکیلم از قبل قابل پیش بینی نبود و اینکه کی آزاد می شوم و چطور آزاد می شوم گزارشی که وزارت اطلاعات به دادگاه نوشته بود حاوی نکات جالبی بود که به بعضی از آنها اشاره می کنم که از یاددادشتهای وکیلم از پرونده برداشت نموده ام نوشته بودند :
1. من از عناصر بسیار افراطی پان ترکیسم هستم و در پشت تمام تحرکات مربوط حرکت ملی قرار دارم و در پشت صنحه رهبری می کنم .
2. از طریق SMS و سخنرانی و مصاحبه ها مردم را به شورش اخیر تحریک و تشویق نموده ام
3. به جهت آشناییم به موازین حقوقی و قانونی و وکیل دادگستری بودنم نتواسته از من در خصوص اسناد ادعایی خود تاییدیه و اقرار بگیرند .
4. با افراد ناباب از جمله مهندس غلامرضا امانی ، عباس لسانی ، علیرضا صرافی و ... ارتباط و همکاری دارم (این در حالی است که این افراد موکلان من هستند و افراد بسیار محترم و اکثراً نویسنده و از فعالین معتبر آذربایجان می باشند).
5. به هیچ عنوان با آنها همکاری ننموده ام به همین خاطر خواستار اشد مجازات برای من شده اند .
موارد بسیار دیگر و نهایتاً دادگاه مرا به یکسال حبس که کمتر از 9 ماه آن برای 5 سال معلق شده محکوم نمود (شعبه 13 دادگاه انقلاب اسلامی تهران) و طبق این رای که تصویر آن در وبلاگ من به عنوان http://www.salehkamrani.blogspot.com/ موجود می باشد مرا در طول این 5 سال از هرگونه فعالیت وکالتی و حقوق بشری و سیاسی ممنوع نموده اند . البته این پایان ماجرا نبوده بلکه آنها همچنان مرا تحت نظر دارند و همسرم را تهدید می کنند موکلانم از ترسشان نمی توانند به دفتر من بیایند هنوز کارت وکالت و دستگاه موبایل را تحویل نداده اند ارتباطاتم کاملاً محدود شده و بطور کلی زندگی مرا تعطیل نموده اند ادامه فعالیت و زندگی برایم مقدور نیست .
قایناق: http://www.millishura.com/Farsi/azsoz/saleh-report.htm

ادامه مطلب ...

مصاحبه راديو فردا با مينا اصغری همسر صالح كامراني وکیل برجسته دربند حرکت ملی آذربایجان

مصاحبه راديو فردا با مينا اصغری همسر صالح كامراني وکیل برجسته دربند حرکت ملی آذربایجان


برروی عکس کامرانی کیلیک کنید:


ادامه مطلب ...

ترجمه بیانیه سازمان عفو بین المل در مورد صالح کامرانی

شماره اندیکس : MDE 13/105/2007

ترجمه : مهرداد بامدادان

زندانی عقیده ؛ ترس از شکنجه و رفتار خشونت آمیز؛ نیاز به مراقبت های پزشکی
صالح کامرانی ,35 ساله ؛ وکیل دعاوی و مدافع حقوق بشر
صالح کامرانی مدافع حقوق بشر روز 18 آگوست توسط نیروهای امنیتی دستگیر شده و در بند 209 زندان اوین تهران در بازداشت به سر می برد وی در معرض شکنجه و رفتار خشونت آمیز قرار دارد و بخاطر ناراحتی قلبی نیاز به مراقبتهای پزشکی نیز دارد.
سازمان عفو بین المل معتقد است که وی زندانی عقیده می باشد چرا که وی در ارتباط با فعالیتهای حقوق به عنوان وکیل مدافع و هم چنین تلاشهای بشر دوستانه در جهت احقاق حقوق جامعه آذربایجانی در ایران بر اساس قوانین بین المللی دستگیر شده است.
وی پس از شرکت در مراسم عروسی و در راه بازگشت به خانه در شهر کرج در نزدیکی تهران بازداشت شده است کامپیوتر شخصی, عکس های خانوادگی , دروبین عکاسی همسر وی, کلیه اسناد و مدارک وی از سوی نیروهای امنیتی توقیف شده است.
خانواده صالح تا روز 21 آگوست از دستگیری وی مطلع نشده بودند تا اینکه در یک مکالمه کوتاه تلفنی به همسرش ( خانم مینا اصغری) گفت که در بند 209 زندان اوین زندانی است در ان مکالمه به وی اجازه صحبت کرده بزبان مادری ( ترکی آذربایجانی ) داده نشد و مادر پیر صالح که قادر به تکلم بزبان فارسی نبود نتوانست با صالح صحبت کند.
صالح اظهار داشته است که نمی داند چرا و به چه جرمی دستگیر شده است ولی معتقد است که دستگیری وی در ارتباط با بازداشت وی در سال 2006 باشد در آن سال وی به همراه تعداد زیادی از فعالین آذربایجانی به اتهام تلاش در حهت احقاق حقوق رسمی و شناخته شده بین المللی آذربایجانیها در ایران دستگیر و 3 ماه زندانی شده بود.
صالح در روز 14 ژوئن سال 2006 در مسیر بازگشت از محل کار بخانه دستگیر شد تا اینکه خانواده اش در روز 18 ژوئن مطلع شدند که صالح در بند 209 زندان اوین زندانی است.وی 97 روزرا در سلول انفرادی و تخت شکنجه فیزیکی سپری کرد در این مدت همسر وی بارها از سوی نیرهای امنیتی احضار وتهدید شد مدارک جمع آوری شده توسط نیروهای امنیتی علیه صالح عبارت بودند از:
سخنرانیها و مصاحبه های وی ؛ مکاتبات 15 سال پیش او؛ مکالمات تلفنی ضبط شده وی ؛ اس ام اس های
ضبط شده وی ؛ اظهارات برادر وی ( محرم کامرانی) که طی دوران بازداشت و تحت شکنجه از وی اخذ شده بود وحتی عکس صالخ که با کروات گرفته شده بود وبه تعبیر مسئولین حکومت ایران نماد نفوذ فرهنگ غربی در صالح می باشد
وی به همکاری با سازمانهای بین االمللی از جمله سازمان عفو بین المل و هم چنین تماس با بیگانگان از جمله اسراییل متهم شده بود در دوران بازداشت به وی اجاز داده نشد تا تحت مراقبتهای پزشکی قرار گیرد چرا که وی بیمار قلبی لست و این بیماری در نتیجه شکنجه های دروان بازادشت بوجود آمده است .
( اندیکس شماره UA 171/06, MDE 13/067/2006 and follow-ups) ملاحظه نماید )
روز 18 سپتامبر وی به" جرم تبلیغات علیه نظام" به تحمل یک سال زندان و محرومیت 5 ساله از کار وکالت مجروم شد و کارت وکالت وی نیز توقیف گردید.
اطلاعات تکمیلی :

آذربایجانیها ؛ در ایران بزگترین اقلیت قومی باشند آنها عمدتا شیعه بوده و در مناطق شمال و شمالغرب ایران ساکن هستند و دست کم 25 الی 30 در صد از جمعیت ایران را شامل می شوند تقاضا برای احقاق حقوق اولیه از جمله حقوق فرهنگی و زبانی و حق تحصیل بزبان مادری در مدارس از سوی آذربایجانیها در حال کسترش می باشد تعدادی از آذربایجانیها طرفدار جدایی از ایران و اتخاد با جمهوری آدربایجان هستند و حکومت ایران در خواست احقاق حقوق آذربایجانیها را با اتهاماتی نظیر " اشاعه و ترویج پان ترکیسم " روبرو می سازد.
در ماه می سال 2006 تظاهرات وسیعی در اکثر شهرهای مناطق مناطق شمال و شمالغرب ایران در اعتراض به درج کاریکاتور اهانت آمیز نسبت به آذربایجانیها در روز نامه دولتی ایران برگزار شد ور در جریان این تظاهرات صدها نفر بازداشت شدند موج ذیگری از بازداشتها رد آستانه بازگشایی مدارس در سپتامبر 2006 و هم چنین روز 21 فوریه سال 2007 و در روز حهانی زبان مادری اتفاق افتاد.
اقداماتی که توصیه می شود: لطفا درخواست های خود را هرجه سریعتر به فارسی، عربی، انگلیسی و یا زبان مورد تکلم خود ارسال نمائید :
اظهار نگرانی در مورد اینکه صالح روز 18 آگوست بخ چخ جرمی دستگیر شده است و در خواست از مسئولین حکومت ایران برای آزادی فوری و بدون قید وشرط وی ؛ چرا که صالح زندانی عقیده بوده و بخاطر انجام فعالیتعای بشر دوستانه به نفع جامعه آذربایحانی در ایران دستگیر شده است.
بپرسید که چرا صالح دستگیر شده و اتهامت علیه وی چیست
از مسئولین بخواهید که مانع شکنجه و برخورد حشونت آمیز با وی شوند
شرایط آزادانه حق انتخاب وکیل و ملاقات آزادانه با خانواده و هم چنین مراقبتهای پزشکی لازم را برای وی فراهم نمایید
درخواست به:
رهبر جمهوری اسلامی
آیت الله سید علی خامنه ای، دفتر رهبری
قم ، خیابان شهدا، جمهوری اسلامی ایران
آیمیل: http://us.f555.mail.yahoo.com/ym/Compose?To=info@leader.ir OR http://us.f555.mail.yahoo.com/ym/Compose?To=istiftaa@wilayah.org
فکس: +98 251 774 2228
وزیر اطلاعات
غلامحسین محسنی اژه ای
ایران، تهران، وزارت اطلاعات، خیابان نگارستان دوم، خیابان پاسداران
ایمیل: http://us.f555.mail.yahoo.com/ym/Compose?To=iranprobe@iranprobe.com
رییس قوه قضاییه:
آیت ااه هاشمی شاهرودی
میدان 15 خرداد ؛ ساختمان قوه قضاییه
ایمیل :http://us.f555.mail.yahoo.com/ym/Compose?To=info@dadgostary-tehran.ir
رونوشت به:
رئیس جمهور، محمود احمدی نژاد
ایران، تهران، ریاست جمهوری، خیابان فلسطین، چهارراه آدربایجان
ایمیل: http://us.f555.mail.yahoo.com/ym/Compose?To=dr-ahmadinejad@president.ir

غلامعلی حداد عادل
رییس محلس شورای اسلامی
میدان بهارستان
ایمیل : http://us.f555.mail.yahoo.com/ym/Compose?To=hadadadel@majlis.ir
و برای نمایندگی جمهوری اسلامی در کشورهای محل زندگی تان .
لطفا چنانچه درخواست های خود را بعد از 4 اکتبر 2007 ارسال می کنید، با دبیرخانه سازمان عفو بین الملل یا شعبه عفو بین الملل در کشورتان تماس بگیرید

تاریخ ارسال خبر: 05/06/1386
ادامه مطلب ...

بين الخالق عفو تشکيلاتی سعيد متين پورون شکنجه اولونماسيندان راحات سيزدير

24/08/2007



سعيد متين پوربين الخالق عفو تشکيلاتی 23 اوگوست تاريخلی بياناتيندا ايران حکومتی طرفيندن حبس اولونموش آذربايجانلی فعال و ژورناليست سعيد متين پورون شکنجه اولونماسيندان قايغی لانديغينی بيلديريب. بين الخالق عفوين بياناتينا گوره سعيد متين پور ايرانين اطلاعات تشکيلاتی نين نظارتی آلتيندا اولان تهرانين اوين زندانينين 209-جو بولومونده ساخلانيلير. اونون تک آداملی سلولدا ساخلانديغی سويله نيلير و معروض قالديغيی تضييق لره گوره فيزيکی دورمونون ياخشی اولماديغی بيان ائديلير.قورومون بيلديرديينه گوره سعيد متين پور تلويزيون" اعتراف لاری" وئرمک اوچون شکنجه ائديلمکده دير. سعيد متين پور مایين 25 ده آذربايجانليلارين کوتلوی اعتراض لارينين ايلدونومو عرفه سينده زنجان شهرينده حبس اولونوب. اينديه دک اونون عائيله سی ايله گوروشمه سينه و وکيل توتماق حاققيندان يارارلانماسينا اجازه وئريلمه ييب.کئچن هفته سرحدسيز ژورناليست لر بيرلييی ده سعيد متين پورلا باغلی بيانات يايميش و "يارپاق" درگی سينين باش يازاری اولان بو آذربايجانلی فعالين حبسينه قارشی اعتراضينی بيلديرميش و اونون آزاد ائديلمه سينه طلب ائتميشدير.
بوندان باشقا اوگوستون 23 دن بين الخالق عفو تشکيلاتی همده آذربايجانی




صالح کامرانی
محبوسلارينين حقوق مدافعه چيسی وکيل صالح کامرانی نين حبسينی پيسله ين بياناتلا چيخيش ائديب. اونون حبسی فيکير و سوز آزادليغينين محدودلاشديريلماسی کيمی ده يرلنديريب. بين الخالق قوروم، کامرانی نين اوگوستون 18 ده تهرانين ياخينليغيندا يئرله شن کرج شهرينده حبس اولوناراق نامعلوم يئره آپاريلديغينی ، عائيله سينين اونون حاققيندا 3 گون تام معلوماتسيز قالديغينی و يالنيز قيسا تلفون زنگيندن سونرا خانيمی نين اونون اوين زندانيندا اولماسيندان خبر توتا بيلديينی بيان ائدير. بين الخالق عفو تشکيلاتی صالح کامرانی نين ئورک خسته لييندن عذاب چکديينی و حبس خانا شرايطی نين اونون حياتينا تهلوکه تورتديينی قيد ائدير. خاطيرلاداق کی صالح کامرانی پئشه جه وکيل دير. او بير چوخ سياسی محبوسون مدافعه سينی تامين ائتميشدير.









ادامه مطلب ...

مصاحبه خانم مینا اصغری با رادیو صدای آمریکا


آمنستی اينترنشنال سعيد متين پور و صالح کامرانی نی ويجدان محبوسو اعلان ائديب









24/08/2007

صالح کامرانی نين خانيمی ارينه شکنجه وئريلمه سيندن ناراحات دير

قولاق آسين صالح کامرانی نين خانيمی ارينه شکنجه وئريلمه سيندن ناراحات دير

موخبيريميز خديجه اسماعيل اوانين "آمنستی اينترنشنال سعيد متين پور و صالح کامرانی نين ويجدان محبوسو اعلان ائديب" باشليقلی رپرتاژی .
رپرتاژی سس اولاراق دينله يه بيلرسينيز

http://www.voanews.com/azeri/Amnesty-calls-for-release-of-Azeris.cfm

تاریخ ارسال خبر:03/06/1386
ادامه مطلب ...

فعالین حقوق بشر آذربایجان را آزاد کنید(پوستر)



ادامه مطلب ...

Azərbaycanlı fəallar vicdan məhbusu elan ediliblər


http://urmiye.blogfa.com/post-117.aspx

azadlıq radiosu:

Azərbaycanlı fəallar vicdan məhbusu elan ediliblər

Əbülfəzl Paşaoğlu
Beynəlxalq insan hüquqları təşkilatı «Amnesty International» hazırda Tehranın Evin zindanında saxlanılan azərbaycanlı hüquq müdafiəçiləri Səid Mətinpur və Saleh Kamrani haqda eyni gündə iki bəyanat verib .
Avqustun 23-də yayılan ilk bəyanatda «Amnesty International» İran azərbaycanlıların mədəni haqlarını müdafiə edən jurnalist Səid Mətinpurun işgəncə altında olmasından nigaran olduğunu bildirir.
Beynəlxalq insan hüquqları təşkilatı vicdan məhbusu elan etdiyi Səid Mətinpur haqda bundan öncə də - iyunun 7-də təcili bəyanat vermiş, onun işgəncə təhlükəsində olduğunu bildirmişdi.
Bu son sənədə əsasən Mətinpur hazırda Tehranın Evin həbsxanasının ETTELAAT-ın nəzarəti altında olan 206-cı korpusunda saxlanılır və ona göstərilən təzyiqlər televiziya «etiraflarına» vadar etmək məqsədi daşıyır.
«Amnesty International» son vaxtlar Evin həbsxanasının 206-ci korpusunda olan başqa məhbusların müşahidələrinə əsaslanaraq azərbaycanlı fəalın biradamlıq kameraya salındığını və səhhətinin təhlükə altında olduğunu bildirir.
Bəyanatda qeyd edilir ki, son dəfə mayın 25-də Zəncan şəhərində nəzarət altına alınan Mətinpur yalnız İran azərbaycanlılarının mənafeyi uğrunda apardığı sülhpərvər fəaliyyətinə görə həbs edilib və buna görə də təşkilat onun vicdan məhbusu olduğuna inanır.
Fəalın bir neçə telefondan başqa zindandan xaricdəkilərlə heç bir təmasının olmadığı, həbs müddəti ərzində vəkil və ailəsi ilə görüşünə imkan verilmədiyi bildirilir.
Təşkilatın avqustun 23-də yaydığı ikinci bəyanat isə həbs edilən tanınmış hüquq müdafiəçisi Saleh Kamrani haqdadır.
Məlumata görə, avqustun 18-də gecə vaxtı Kərəc şəhərində tutulub Tehranın Evin həbsxanasına aparılan cənab Kamraninin ailəsi üç gün ondan xəbərsiz olub. Avqustun 21-də ailəsi ilə qısa telefon söhbətinə imkan verilən fəal Evin zindanının 206-cı korpusunda olduğunu bildirib. Lakin onun Azərbaycan dilində danışmasına icazə verilməyib və elə buna görə də fars dilini başa düşməyən anası ilə telefon söhbəti mümkün olmayıb.
Bəyanatda hüquq müdafiəçisinin fikir və söz azadlığından məhrum edildiyi bildirilir.
«Amnesty International» Saleh Kamranini də vicdan məhbusu hesab edir və ürək xəstəlinə görə onun həyatının ciddi təhlükə qarşısında qaldığını bildirir.



تاریخ ارسال خبر: 03/06/1386

ادامه مطلب ...

A report on Political Prisoners of the Iranian Azerbaijan and Kurdistan

Mr. Kaboodvand director of the “Defense of Human Rights “organization of Kurdistan – who is now in prison- informed his family that his life is threatened in prison.In this conversation he told his family that 2 prisoners with dangerous criminal records have been transferred to his cell. (This is one method used by the interrogators to force prisoners to co operate with prison officials.)Mr. Kaboodvand has been pressured to dismantle the “Defense of Human Right “organization. He is still healing from injuries received under torture.
Saeed Matinpour
Mr. Javanbakht has also reported that a student activist who has recently been released from jail has reported that Saeed Matinpour , journalist and a human rights activist from Azarbaijan ,has been tortured in the Intelligence Ministry Prison accused of spying. The Interrogators wanted him to make false televised confessions against himself.Mrs. Atefeh Taheri, spouse of Mr. Matinpour, stated that her husband had told her in a couple of short telephone conversations that “he was still alive”!Mr. Matinpour's family had not been aware of his whereabouts for a long time.Mr. Matinpour is 32 years old and has his masters’ degree in Philosophy from Tehran University.
Amir Abbas Banayi Kazemi
Amir Abbas Banayi Kazemi (who is a political activist currently in Tabriz Prison) has been brutally tortured in jail and as a result he has a number or broken teeth and his face is completely bruised, according to his mother who had called the Turkish language program of "radio America”.Amir Abbas Banayi Kazemi was in the Intelligence Ministry prison in Tabriz for one month and later was transferred to section 9 of the Tabriz Prison.
Saleh Kamrani
Saleh Kamrani, lawyer representing "Shamse Tabrizi" Newspaper and a number of political prisoners in Azarbaijan was kidnapped on August 18, 2007, by the Intelligence Ministry Officials while attending a wedding ceremony in the city of Karaj. He has recently called his wife to let her know that he is being held at Evin Prison. Mrs. Asghari, is extremely worried and concerned about the condition of her husband in the Evin Prison.
Jalil Ghanyloo
Jalil Ghanyloo, a political activists from Zanjan has brutally been tortured in 209 of Evin Prison and is in a terrible psychological state, according to his brothers testimony.Alireza Javanbakht, spokeman for the Committee for the Defence of Political Prisoners in Azarbaijan has stated that Mr. Ghanyloo was first arrested simultaneously with the “International Mother Language Day” and then released after 26 days while depositing a $30,000 bail.
Hadi Hamidi Shafigh
Hadi Hamidi Shafigh, a 23 year old student in architecture from Tabriz has recently been sentenced an extra 7 months imprisonment by the Revolutionary Court in Orumiyeh.He had previously been charged 10 months for “participating in illegal demonstrations” but this time new charges were brought against him by the Public Prosecutor such as “possession of a CD that insult Khamenei (The Supreme Leader of the Islamic Regime) and Khomeini ( The founder of the Islamic Regime.) ”It has been reported that two of Mr. Shafigh's fingers have been broken as a result of torture by the Intelligence Ministry Officials.
تاریخ ارسال خبر:02/06/1386

ادامه مطلب ...

آقای کامرانی با خانواده خود تماس گرفتند.


آقای صالح کامرانی توانستند در تاریخ 30/05/1386 از بازداشتگاه زندان اوین با خانواده خود تماس بگیرند. در این ارتباط تلفنی که در شرایط کاملاً امنیتی برقرار شده بود آقای کامرانی حق صحبت کردن به زبان مادری(تورکی) نداشت و فقط گفته های مأموران اطلاعاتی بازداشتگاه اوین را دیکته می کرد. در این تماس آقای کامرانی به خانم مینا اصغری(همسرشان) گفته اند که پیگیر من نباش و در مورد وضعیت من با هیچ نهاد یا سازمان یا خبرگزاری مصاحبه نکن.
این تماس تلفنی به دلیل اینکه آقای کامرانی به زبان مادری خودشان، پشت تلفن گفته اند:"نه خبر؟"، از طرف مأموران قطع شده است.

تاریخ ارسال خبر: 02/06/1386
ادامه مطلب ...

بیانیه عفو بین الملل در مورد آقای صالح کامرانی

PUBLIC AI Index: MDE 13/105/2007 23 August 2007

UA 220/07 Prisoner of Conscience/Fear of torture or ill-treatment/Medical concern

IRAN Saleh Kamrani (m), aged about 35, lawyer and human rights defender
Human rights defender Saleh Kamrani was arrested on 18 August, and is held in Section 209 of Evin Prison in Tehran, run by the Ministry of Intelligence. He is at risk of torture or ill-treatment. He needs regular medication for a heart condition.

Amnesty International believes that he is a prisoner of conscience, detained solely in connection with his legitimate activities as a lawyer and for the peaceful exercise of his internationally recognized rights to freedom of expression and association in support of greater rights for the Iranian Azerbaijani community.

He was arrested at a family wedding in the city of Karaj, near Tehran. Four men in plain clothes took him away from the wedding to the house where he was staying, where they confiscated his computer, documents, family photographs and his wife’s camera, as well as documents and photographs belonging to the owner of the house.

His family did not know what had happened until 21 August, when he was allowed a brief phone call in which he told his wife that he was in Section 209. He was apparently not allowed to speak in his native language, Azerbaijani Turkic, so could not speak to his mother, who does not understand Persian. He apparently said he did not know why he had been arrested, but believed it might have been connected to his arrest in 2006, when he was detained for three months because of his work representing Iranian Azerbaijanis and others, and for the peaceful exercise of his internationally recognized rights to freedom of expression and association in support of greater rights for the Iranian Azerbaijani community.

He had been arrested on 14 June 2006 on the way home from work. His family only found out on 18 June that he was being held in Section 209 of Evin Prison. He spent 97 days in solitary confinement and was subjected to psychological torture, including threats that his wife would be arrested. He was questioned about all aspects of his life and was threatened. The evidence against him reportedly included speeches, interviews and correspondence from the previous 15 years, recorded telephone conversations, SMS messages, statements from his brothers which had been extracted under torture and even included a picture of Saleh Kamrani wearing a tie, regarded by the authorities as a sign of western influence. He was accused of contacting human rights organisations such as Amnesty International, and having contact with foreigners, including Israelis. He was not allowed to take the medication he needs to control his heart rate because of a defective heart valve, and his condition reportedly worsened as a result. (See UA 171/06, MDE 13/067/2006 and follow-ups.) On 18 September 2006 he was sentenced to one year’s imprisonment, suspended for five years, for “spreading propaganda against the system”. He was released, but the authorities retained his lawyer’s card, without which he could not return to work as a lawyer.

BACKGROUND INFORMATION
Iranian Azerbaijanis, who are mainly Shi’a Muslims, are the largest minority in Iran, constituting at least 25-30 per cent of the population. They live mainly in the north and north-west of Iran. There is a growing demand for greater cultural and linguistic rights among Iranian Azerbaijanis, including the right to education in their mother tongue of Azerbaijani Turkic. A small minority advocate secession of Iranian Azerbaijan from the Islamic Republic of Iran and union with the Republic of Azerbaijan. Those who seek to promote Iranian Azerbaijani cultural identity are viewed with suspicion by the Iranian authorities, who often accuse them of vague charges such as "promoting pan-Turkism".

In May 2006, massive demonstrations took place in towns and cities in north-western Iran, where the majority of the population is Iranian Azerbaijani, in protest at a cartoon published on 12 May by the state-owned daily newspaper Iran, which many Iranian Azerbaijanis found offensive. Hundreds were arrested during and after the demonstrations. Other waves of arrests have occurred around dates significant to the Azerbaijani community, such as a boycott of the start of the academic year in September 2006, after demonstrations in February 2007 on the occasion of International Mother Tongue day, and on the anniversary of the May 2006 demonstrations.

RECOMMENDED ACTION: Please send appeals to arrive as quickly as possible, in Persian, Arabic, English, French or your own language:
- expressing concern that Saleh Kamrani was detained on 18 August, and calling on the authorities to release him immediately and unconditionally, as he is a prisoner of conscience, held solely for his peaceful activities on behalf of the Iranian Azerbaijani community;
- asking why he was arrested, including any charges brought against him;
- urging the authorities to protect him from torture or ill-treatment;
- urging them to give him immediate and regular access to his family and a lawyer of his choice, and to all necessary medical treatment.

APPEALS TO:
Leader of the Islamic Republic
His Excellency Ayatollah Sayed ‘Ali Khamenei, The Office of the Supreme Leader
Islamic Republic Street - Shahid Keshvar Doust Street, Tehran, Islamic Republic of Iran
Email: info@leader.ir
Salutation: Your Excellency

Minister of Intelligence
Gholam Hossein Mohseni Ejeie
Ministry of Intelligence, Second Negarestan Street, Pasdaran Avenue, Tehran, Islamic Republic of Iran
Salutation: Your Excellency

Head of the Judiciary
Ayatollah Mahmoud Hashemi Shahroudi
Ministry of Justice, Ministry of Justice Building, Panzdah-Khordad Square, Tehran, Islamic Republic of Iran
Fax: +98 21 3390 4986 (please keep trying)
Email: info@dadgostary-tehran.ir (In the subject line write: FAO Ayatollah Shahroudi)
Salutation: Your Excellency

COPIES TO:
President
His Excellency Mahmoud Ahmadinejad
The Presidency, Palestine Avenue, Azerbaijan Intersection, Tehran, Islamic Republic of Iran
Email: dr-ahmadinejad@president.ir
via website: www.president.ir/email
Salutation: Your Excellency

Speaker of Parliament
His Excellency Gholamali Haddad Adel
Majles-e Shoura-ye Eslami, Baharestan Square, Tehran, Islamic Republic of Iran
Fax: +98 21 3355 6408
Email: hadadadel@majlis.ir

and to diplomatic representatives of Iran accredited to your country.

PLEASE SEND APPEALS IMMEDIATELY. Check with the International Secretariat, or your section office, if sending appeals after 4 October 2007.

ادامه مطلب ...

خانم مینا اصغری طی نامه ای خواستارمشخص شدن وضعیت همسرش شده است

خانم مینا اصغری همسر صالح کامرانی طی نامه ای رسمی از آقای دکتر اعلمی، نماینده مردم تبریز، خواستار روشن شدن وضعیت همسرش شده است.
خانم اصغری در نامه خود با اشاره به نحوه دستگیری همسرش از مراسم عروسی و همچنین غارت اموال شخصی و مدارک شخصی خود و آقای کامرانی و همچنین صاحب خانه از آقای دکتر اعلمی در مورد مشخص شدن وضعیت همسرش و همچنین مشخص شدن محل اختفای همسرش استمداد طلبیده اند.
در جای دیگری از نامه خانم اصغری با اشاره به وضعیت جسمانی آقای کامرانی و همچنین بیماری ایشان از آقای دکتر اعلمی در خصوص آزادی همسرشان کمک خواستند.
در پایان خانم اصغری از زحمات آقای دکتر اعلمی در خصوص فعالان آذربایجانی تشکر و قدردانی کرده اند.

تاریخ ارسال خبر: 01/06/1386
ادامه مطلب ...

برای حفظ سلامت و تامین امنیت جانی زندانیان سیاسی آذربایجان به حمایت بین المللی احتیاج داریم

علیرضا جوانبخت – سخنگوی کمیته دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجان

صالح کامرانی وکیل آذربایجانی هم چند روز پیش بازداشت شد. فشارهای وارده بر فعالین سیاسی آذربایجان به نحو حیرت انگیزی افزایش یافته است. در چند ماه اخیر عده زیادی با حمله ناگهانی نیروهای اداره اطلاعات در محل کار خیابان و اماکن عمومی دستگیر شده اند. در مورد بسیاری از دستگیر شدگان محل نگهداری آنها بعد از هفته ها به خانواده شان اطلاع داده شده است. اکثر آنها خصوصاْ سعید متین پور فعال حقوق بشر و روزنامه نگار زنجانی به شدت شکنجه شده و به طرق وحشتناکی مورد تهدید قرار گرفته اند. در مورد چند تن از زندانیان از جمله هادی حمیدی شفیق دانشجوی زندانی در ارومیه و عباس لسانی فعال شناخته شده اردبیلی پرونده های جدید باز شده و به مدت حبس آنها اضافه گشته است. اخبار بسیار موثقی از وارد کردن فشارهای سنگین بر سعید متین پور به منظور اعترافگیری مقابل دوربین وجود دارد.
سعید متین پور و چندین تن دیگر از دستگیر شدگان ماههای اخیر چهره های میانه رو روزنامه نگار و فعالان حقوق بشری هستند که سابقه فعالیتهای قانونمند و شفافی را داشته اند. توجه به شیوه دستگیری این فعالان و همچنین نوع فعالیت آنها تلاش وزارت اطلاعات و ارگانهای امنیتی جمهوری اسلامی برای متشنج کردن اوضاع به خصوص در آذربایجان را آشکار می سازد. شواهد و قرائن موجود از آغاز یک پروژه در آذربایجان خبر می دهد. به طور قطع پروژه ای که از شهر زنجان نزدیکترین مرکز عمده فعالین هویت طلب آذربایجانی به پایتخت حرکت نموده و با بازداشت صالح کامرانی وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر آذربایجانی ادامه پیدا کرده است٬ هدفش سرکوب و ساکت کردن فعالان مدنی و روشنفکرهای میانه رو آذربایجانی است. محتملاْ هدف نهایی این پروژه سرکوب تزریق خشونت در حرکت ملی آذربایجان و سپس به دست آوردن بهانه های لازم برای حملات همه جانبه و گسترده تر به فعالان آذربایجانی در شهرهای مختلف خواهد بود.
نهادهای افراطی وابسته به حکومت در اعتراضات گسترده خرداد ۱۳۸۵ و ۱۳۸۶ تظاهراتهای اول مهرماه (روز بازگشائی مدارس) و ۲۱ فوریه (روز جهانی زبان مادری) نیز چنین اهدافی را دنبال کرده اند. به طور کلی تبدیل اعتراضهای آرام و دور از خشونت مردم آذربایجان به نا آرامیهایی همراه با حمله به مراکز دولتی و غیر دولتی و آتش زدن بانکها و اتومبیلها مورد نظر حکومت جمهوری اسلامی ایران بوده است.

برای حفظ سلامت و تامین امنیت جانی زندانیان سیاسی آذربایجان به حمایت بین المللی احتیاج داریم و از تمامی فعالان حقوق بشرروزنامه نگاران نویسندگان و روشنفکران تقضا داریم به کمک همکاران و همفکران آذربایجانی خود در زندانهای ایران بشتابند.
آخرین اخبار در مورد عده ای از زندانیان آذربایجان:
سعید متین پور: شب چهرم خرداد ۱۳۸۶ در حالیکه به همراه همسر خود از یکی از خیابانهای زنجان عبور می کرده به طرز غیر معمولی دستگیر شده است. خانواده او مدتها از محل نگهداری وی بی اطلاع بوده اند. او هم اکنون در زندان اوین تهران به سر می برد. اخبار کاملاْ موثقی وجود دارد که متین پور برای دادن اعترافات مقابل دوربین تحت فشار قرار گرفته است. یکی از فعالین دانشجویی که اخیراْ از زندان اوین آزاد شده میگوید سعید به شدت شکنجه گشته است و اورا به جاسوسی متهم کرده اند. اتهامی که اخیراْ در مورد بسیاری از فعالان آذربایجانی مطرح گشته است. خانم عطیه طاهری همسر سعید متین پور تنها از طریق چند مکالمه کوتاه تلفنی با همسرش ارتباط داشته است مکالمه ای که متین پور فرصت یافته است چند بار جمله "بدان که من زنده ام" را تکرار کند. صدها تن از روشنفکران نویسندگان و فعالان سیاسی با امضای طوماری خواهان آزادی سعید متین پور جلیل غنی لو و بهروز صفری شده اند.
سعید متین پور بارها طی نوشته هایی در وبلاگ خود به رفتار غیر قانونی دستگاه امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی ایران با محبوسان سیاسی اعتراض کرده است. او ۳۲ ساله و فارغ التحصیل رشته فلسفه از دانشگاه تهران است. سعید وکیل مدافع ندارد.
امیر عباس بنای کاظمی: روز ۲۴ اردیبهشت ۱۳۸۶ مامورین اداره اطلاعات تبریز او را در منزل خویش دستگیر کرده اند. او حدود یک ماه در یکی از بازداشتگاههای اطلاعات تبریز تحت شکنجه در بازداشت بوده است. اما بعد از فرستاده شدن به بند ۹ زندان تبریز نیز گهگاهی موقتاْ به بازداشتگاه اطلاعات سپاه تبریز منتقل گشته است. خانم جمیله بنای کاظمی مادر امیر عباس که یک بار با فرزند خود ملاقات کرده است به بخش ترکی آذربایجانی رادیو آمریکا چنین می گوید: "وضعيت فرزندم نامناسب است، او به شدت شکنجه شده است و در اثر شکنجه های جسمی دندانهایش شکسته و صورتش کبود شده است. سلامت امیر در نتیجه شرایط سخت زندان به مخاطره افتاده است."
صالح کامرانی: شب شنبه ۲۷ مرداد از یک مجلس عروسی در شهرستان کرج توسط نیروهای امنیتی ربوده و به مکان نامعلومی انتقال داده شد. صالح کامرانی دیروز (۳۰ مرداد) طی تماس تلفنی که با همسر خود خانم مینا اصغری داشته از انتقال خود به زندان اوین خبر داده است. بنا به گفته همسر صالح کامرانی مادر صالح که ابتدا گوشی تلفن را برداشته بود گفته های صالح را متوجه نشد زیرا آنها به او اجازه نداده بودند با مادرش ترکی صحبت کند. خانم اصغری با توجه به چنین آغازی از بکارگیری شدت علیه همسرش بسیار نگران است. صالح کامرانی وکیل مدافع تعدادی از فعالان سیاسی آذربایجان و همچنین نشریه توقیف شده شمس تبریز بوده است. او بعد از اعتراضات گسترده ترکهای آذربایجان در خرداد ماه ۱۳۸۵ دستگیر و چندین ماه در بازداشتگاه وزارت اطلاعات و زندان اوین تهران بازداشت گردید. صالح کامرانی قرار بود در محاکمه روز ششم شهریور یوسف عزیزی بنی طرف نویسنده و روزنامه نگار عرب وکالت او را بر عهده داشته باشد.
هادی حمیدی شفیق: این دانشجو که در زندان مرکزی ارومیه محبوس است علیرغم دریافت دو حکم حبس ۱۰ ماهه و ۷ ماهه دوباره به دادگاه انقلاب ارومیه احضار شده است. احتمال طولانی تر شدن مدت حبس وی زیاد است. هادی حمیدی دانشجوی ۲۳ ساله معماری دانشگاه آزاد ارومیه اهل تبریز است. او شب ۲۰ آذر ۱۳۸۵ دستگیر شده و بعد از تحمل يك ماه حبس در بازداشتگاه اداره اطلاعات اورمیه همراه با شکنجه شدید و سپس محاکمه مجدد به جرم شرکت در راهپیمایی غیر قانونی و اقدام علیه امنیت کشور به تحمل ۱۰ ماه حبس محکوم گشت. هادی حمیدی خرداد ماه ۱۳۸۶ در نتیجه شکایت معاون دادستان عمومی و انقلاب اورمیه و به جرم تهیه و داشتن سی دی با محتویات توهین به مقام معظم رهبری و بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران به هفت ماه حبس دیگر محکوم شد. به گفته فعالین سیاسی اورمیه ای كه از زندان آزاد شده اند دو انگشت هادی حميدی در اثر شکنجه هنگام بازجويی ها شكسته بود كه به علت كمبود مراقبت هنوز بهبود نيافته است.
جلیل غنی لو: ۵ خرداد امسال در زنجان دستگیر شده و بعد از مدتی به زندان اوین و سپس زندان زنجان انتقال داده شده است. غنی لو پیش از این در دوم اسفند ۱۳۸۵ همزمان با روز جهانی زبان مادری نیز بازداشت شده و پس از ۲۶ روز بازداشت در سلول انفرادی در زندانهای زنجان و بند ۲۰۹ زندان اوین به قید وثیقه ۳۰ میلیون تومانی آزاد شده بود. احتمال شکنجه شدن جلیل بسیار زیاد است. توکل غنی لو برادر جلیل می گوید:"جلیل در پی بازداشتش در روز جهانی زبان مادری در زنجان درمورخه دوم اسفند ۸۵ وشکنجه جسمی وروحی در جریان بازجوییها در بند ۲۰۹ زندان اوین وضع روحی خوبی ندارد "
سایر زندانیان سیاسی آذربایجان نیز در وضعیت بسیار نگران کننده ای به سر می برند. هم اکنون به جز سعید متین پور جلیل غنی لو بهروز صفری صالح کامرانی امیر عباس بنای کاظمی و هادی حمیدی شفیق عده دیگری از جمله کریم پذیره ولی صیامی ابراهیم معینی رضا پاشایی (روزنامه نگار) حسین فروهیده(خطیبی) ایرج ناجی مهدی (ائلمان) نوری (دانشجو) ائلياز يکتلي (روزنامه نگار) عباس لسانی مسعود سلطانی در زندانهای زنجان ارومیه تیریز نقده (سولدوز) اردبیل خوی و تهران زندانی هستند. دست کم ۵۰ نفر دیگر نیز بدون اینکه هویت آنها معلوم باشد در بازداشتهای مخفی و غیر رسمی شهرهای آذربایجان در حبس می باشند.
همچنین گزارشهایی نیز در خصوص دستگیری و بازداشت مهندس عبدالله عباسی جوان در تهران وجود دارد.
احکام صادره برای فعالان:
يونس زارعيون، دبير سابق تشکل آرمان دانشگاه آزاد اسلامي تبريز به شش ماه حبس تعزیری گشتاسپ واثقی و محمود اصلانی به ۴ سال حبس به اتهام جاسوسی (اردبیل) مهندس ابراهیم رشیدی شاعر و روزنامه نگار اهل مشکین شهربه ۵ ماه حبس تعزیری به اضافه ۲۰ ضربه شلاق محکوم شده اند.
احکام صادره برای علیرضا قمی هوشنگ تقی پور و عارف الوفی (دانشجو) در اورمیه توسط دادگاه تجدید نظر قطعی شده است. علیرضا قمی به یکسال حبس (به جرم فیلمبرداری از تظاهرات ۲۱ فوریه روز جهانی زبان مادری در ارومیه با دوربین موبایل) و هوشنگ تقی پور و عارف الوفی به جرم شرکت در همین تظاهرات به ۶ ماه حبس محکوم شده اند.
بیش از ۱۰۰۰ تن از دستگیر شدگان اعتراضات خرداد٬ هفته دوم تیر ماه اول مهر (روز بازگشایی مدارس) ۲ اسفند (روز جهانی زبان مادری) سال ۱۳۸۵ و اعتراضات خرداد ۱۳۸۶ شهرهای آذربایجان که با قرار کفالت و وثیقه آزاد شده اند در انتظار صدور حکم هستند و یا حکم حبس تعلیقی دریافت کرده اند.

منبع:http://www.haqqimiz.blogfa.com/
ادامه مطلب ...

محل دقیق اختفای آقای صالح کامرانی هنوز مشخص نیست!

بنا به اظهارات خانم مینا اصغری(همسر آقای کامرانی) هنوز محل دقیق اختفای آقای صالح کامرانی مشخص نیست. ایشان با اشاره به اینکه به طور حضوری پیگیر این قضیه هستند اظهار داشتند که به اداره اطلاعات کرج مراجعه کرده اند و در بار اول آنها اظهار بی اطلاعی کرده و سپس ایشان به دادگاه انقلاب تهران مراجعه کرده اند که آنها بعد از چندین ساعت معطلی گفته اند که آقای کامرانی در اداره اطلاعات کرج می باشند.
در ادامه خانم اصغری فرمودند که: بنا به گفته مامورین اداره اطلاعات کرج آقای کامرانی به زندان اوین انتقال داده شده است.
خانم مینا اصغری همسر صالح کامرانی خبر فوق را از اداره اطلاعات کرج دریافت کرده است. خانم اصغری در این مورد چنین می گوید: به دادگاه انقلاب کرج مراجعه کرده و در مورد علت دستگیری و محل نگهداری همسرم سوال کردم ولی آنها اظهار بی اطلاعی کرده و مرا به اداره اطلاعات کرج فرستادند. آنها نیز ابتدا جوابی نداده و بعد از چند ساعت گفتند که آقای کامرانی به زندان اوین فرستاده شده است. طبق اظهارات خانم اصغری هنوز هیچ پاسخ رسمی در مورد علت دستگیری و محل نگهداری همسرش به ایشان داده نشده است.
تاریخ ارسال خبر 30/05/1386
ادامه مطلب ...

آقای صالح کامرانی مجدداٌ دستگیر شد!

آقای صالح کامرانی از فعالین حرکت ملی و مدنی آذربایجان و وکیل مدافع اکثریت قریب به اتفاق فعالین حرکت که وکالتهای موفقی را در پرونده خود دارد روز 27/05/1386 بازداشت شده است.
آقای کامرانی شنبه شب از یک مراسم عروسی توسط چهار لباس شخصی ربوده شده و به مکان نامعلومی برده شده است.
مامورین با یورش تمامی وسایل شخصی آقای کامرانی و همسرش اعم از دوربین عکاسی و لب تاپ و همچنین مدارک شخصی و مدارک شخصی صاحب خانه(خانه ای که در آن مهمان بودند) را بهمراه خود برده اند.
لازم به یادآوری است که آقای کامرانی خرداد ماه سال 1385 بهمراه قیام ملی ملت آذربایجان دستگیر شده بود و بیش از سه ماه بی دلیل در زندان به سر برد.
تاربخ ارسال خبر 28/05/1386
ادامه مطلب ...

بیانیه جمعی از روشنفکران و فعالين سیاسی و فرهنگی و شعرا و نویسندگان آذربايجان در محکومیت گسترش جو سرکوب منتقدان و دستگیری غیرقانونی روزنامه نگاران

از آنجا که حفظ حيثيت و کرامت ذاتي تمام اعضاي خانواده بشري در گرو صلح و عدالت و آزادي جهاني است و از آنجاييکه مادام هر فرد به تمام حقوق انساني خود دست نيابد چاره اي جز طغيان عليه بيداد و ستم نخواهد داشت و ايمان داريم که اگر کرامت و حقوق همگان از طريق قانون حفاظت شود هیچ انسانی براي دفاع از حقوق خود از خشونت بعنوان آخرين روش استفاده نخواهد کرد.
حرکت ملي آذربايجان جنبشي مبتني بر خواسته ها و حقوق انساني و در چارچوب منشور جهانی حقوق بشر و ضمائم آن و در جهت تضمین برابری حقوقی شهروندان و گسترش آزادیهای مدنی و دمکراتیک است که خواهان به رسميت شناخته شدن هويت ملي و حق استفاده از فرهنگ خود در همه شئونات زندگي و حق انتخاب زبان مادري خود بعنوان زبان رسمي تحصيلي مي باشد. ولي متاسفانه فعالين اين حرکت که همگي با روشهای مسالمت آمیز ، مدنی و مبتنی بر قانون فعالیت می نمایند تحت فشارهای غیر قانونی بوده و در معرض دستگيري، شكنجه و احکام سنگين زندان قرار دارند.
در اين ميان سعيد متين‌پور فعال حقوق بشر و روزنامه نگار آذربايجاني که بیش از 70 روز است به همراه جلیل غنی لو و بهروز صفری در شهر زنجان دستگير شده اند و در سلول انفرادي بدون حضور وکیل مدافع تحت بازجويي و فشار قرار دارند و حتي همسر و خانواده آنها نیز از این فشارهای غیرقانونی در امان نمي باشند.اين در حاليست که ماده 5 حقوق بشر به صراحت بيان مي دارد "احدي را نمي توان تحت شکنجه يا مجازات يا رفتاري قرار داد که ظالمانه يا بر خلاف انسانيت و شئون انساني يا موهن باشد". که اين امر در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران نيز مورد تاييد قرار گرفته و طبق نص صريح آن "هرگونه شکنجه براي گرفتن اقرار يا کسب اطلاع ممنوع است"
اين در حاليست که این افراد تنها از طريق قانوني و روشهاي مدني به طرح خواسته هاي انساني پرداخته اند.
ما روشنفکران و فعالين سیاسی و فرهنگی و شعرا و نویسندگان آذربايجان با محکوم نمودن گسترش روزافزون سرکوب منتقدان ، نویسندگان و فعالان حقوق بشر و اعمال غیرقانونی مخالف با کرامت و حيثيت ذاتي انسانها خواهان آزادي بی قید و شرط سعيد متين‌پور٬ جلیل غنی لو٬ بهروز صفری و سایر زندانیان سیاسی آذربایجان می باشیم.

هدایت ذاکر
کیان صفری
ابراهیم جعفرزاده
اسماعیل جوادی
جبرئیل خلیلی
ابراهیم رشیدی
اصغر اصغرزاده
صفرعلی خوئینی
یعقوب سالکی نیا
حیدر بیات
فتح الله ذوقی
ناصر علیزاده
اصغر اسدی
مهدی قره داغی
محمد عباسپور
سعید موغانلی
آتیلا کیشی زاده
مهدی نعیمی
عباس نعیمی
یونس زارعیون
علیرضا فرشی
حجت قاسملو
وحید شیخ بیگلو
بهنام ترکانپور
محمود فضلی
نوید محمدی
یاشار حکاک پور
حامد یگانه پور
مجید پژوهفام
داوود عظیم زاده
علیرضا حقی
رضا عباسی
سعید نعیمی
داوود خداکرمی
حامد مسعودی
ابراهیم شهبازی
صالح کامرانی
علیرضا یوسفی سادات
احد داداشی

رونوشت :
نمایندگان محترم مجلس شورا
ریاست محترم قوه قضائیه
مطبوعات و رسانه های جمعی
انجمن دفاع از حقوق زندانیان
کانون مدافعان حقوق بشر
سازمان حقوق بشر اسلامی




Having respect and recognizing basic human rights for all members of human family depends on peace, justice and freedom. As long as a person has not gained all of his/her basic rights, he/she has no choice but to revolt against injustice and oppression. We believe that if laws guarantee rights of all people, no one will use violence as the last resort.
National Movement of Azerbaijan is a movement based on demanding human rights. This Movement demands the recognition of our national identity and culture and the use of our mother language as official language for education in Iran. However, unfortunately, all actives of this Movement who are journalists, intellectuals and human rights actives have been arrested and tortured and sentenced to long imprisonments.
According to recent information, Sa’id Matinpur, an Azerbaijani journalist and human rights activist and 2 other activists; Jalil Qanilu & Behruz Safari who were arrested about 70 days ago in Zanjan, are kept in solitary confinement and are under inquiry and pressure. Even their wives and families are under pressure and in the risk of prosecution. According to the fifth article of Universal Declaration of Human Rights, no one shall be subjected to torture or to cruel, inhuman or degrading treatment or punishment. This issue has been emphasized in the constitution of Islamic Republic of Iran and it clearly states that the use of torture for making someone to confess is forbidden.
Sa’id Matinpur, Jalil Qanilu & Behruz Safari have chosen legal and civil ways for demanding human rights.
Actives and intellectuals of National Movement of Azerbaijan condemn all acts that degrade humanistic prestige of liberal persons. We also demand the release of Sa’id Matinpur, Jalil Qanilu, Behruz Safari and other Political Prisoners in Azerbaijan.

Hidayet Zakir
Kian Safari
Ibrahim Ja’farzada
Isma’il Javadi
Jabra’il Khalili
Ibrahim Rashidi
Asghar Asgarzada
Se’fer Ali Khuini
Ya’qub Salikinia
Heydar Bayat
Fethullah Zovqi
Nasir Alizada
Asghar Asadi
Mehdi Qaradaghi
Muhammad Abbaspur
Sa’id Mughanli
Atila Kishizada
Mehdi Na’imi
Abbas Na’imi
Yunus Zareiyyun
Alirza Farshi
Hujjat Qasimlu
Vahid Shikhbaglu
Behnam Turkanpur
Mahmud Fazli
Navid Muhammadi
Yashar Hakkakpur
Hamid Yeganepur
Majid Pajuhfam
Davud Azimzada
Alirza Haqqi
Riza Abbasi
Sa’id Na’imi
Davud Khudakarami
Hamid Mas’udi
Ibrahim Shahbazi
Saleh Kamrani
Alirza Yusifi Sadat
Ahad Dadashi
ادامه مطلب ...

آیا محاکمه صدام و یارانش آغازی برای محاکمه سایر جنایتکاران بشری خاورمیانه و منطقه خواهد بود؟

صالح کامرانی
این روزها شاهد محاکمه یکی از جانیان مشهور جنگی و بشری معاصر هستیم. کسی که در طول حکومت خودکامه خود برای تحقق خولیاهای غیر انسانی خویش از انجام هیچ جنایتی ابائی نداشته و همچنان بی شرمانه خودس را مبری از هر اتهامی می داند. جنایتکاری که به برکت دلارهای نفتی و اصل حاکمیت از هر گونه مداخله بشردوستانه مصون مانده بود. شاید محاکمه صدام و تشکیل دادگاه رسیدگی به جنایات جنگی وی و سایر سران رژیم بعث را علیرغم ایرادات حقوقی زیادی که نحوه تشکیل و برگزاری چنین دادگاهی وارد است بتوان مهم ترین و انسانی ترین حمله غیرقانونی آمریکا(مداخله بشر دوستانه و یا دفاع مشروع به زعم آمریکا!!) دانست.
اگر صدام و یاران جنایتکارانش در یک دادگاه بین المللی مثل دادگاه رسیدگی به اتهامات جنایتکاران جنگی رواندا به خاطر کشتار وسیع مردم قبایل هوتو و توتسی و سران یوگسلاوی سابق محاکمه می شدند نتایج درخشان و بهتری نصیب حقوق بشردوستان می گردید و الگو و تجربه نسبتاً کاملتری برای ملتهای تحت ستم خاورمیانه و قفقاز اعم از فلسطین، قره باغ، چچن، سین کیانگ و ... . البته ملت مظلوم آذربایجان در ایران بدست می آمد. الگویی که بتواند جنایتکاران جنگی زنده را با اعمال مسئولیت کیفری فردی به مجازاتهایی همچون حبس، جریمه نقدی و مصادره اموال نامشروع و برگرداندن آن به متضررین و مجنی علیهم ارائه نماید و در صورت امکان حقوق تضییع شده متضررین را جبران و به حالت اولیه اعاده نماید.
حالا این سوال مطرح می شود که دادگاه رسیدگی به جنایات صدام و یارانش علاوه بر مجازات نامبردگان که می تواند شامل حبس، جریمه نقدی و مصادره اموال باشد چه راهکاری برای جبران خسارات مادی و معنوی وارده به ملت کرد، ترکمن و شیعه عراقی به جهت تضییع حقوق ملی شان پیش بینی نموده است. آیا خساراتی که در نتیجه سیاست عرب سازی بر ملت کرد، ترکمن و ... عراقی توسط رژیم بعث وارد شده جبران خواهد شد.
به عنوان مثال، سیاست تبعیض نژادی و تحقق پروژه آسیمیلاسیون برای اجرای بهتر نیاز دارد که از مناطق مورد نظر به لحاظ اقتصادی عقب نگه داشته شوند که نتیجه آن عدم تخصیص منابع مالی متناسب به آن منطقه می باشد. لذا جبران خسارات آن هم از جهت اقتصادی قاعدتاً با تخصیص منابع مالی متناسب جهت برقراری توازن در سایر ایالت هاست که باید در موقع صدور حکم توسط دادگاه رسیدگی کننده لحاظ گردد.
هدف از بیان مطالب فوق تطبیق کلی موارد فوق الذکر با وضعیت ملت آذربایجان می باشد که در طول قرن حاضر با انواع نقض سیستماتیک و گسترده حقوق بشر مواجه شده است. نقض حقوق فرهنگی، انکار و محو هویت ملی و نقض حقوق اقتصادی، اجتماعی و ارضی آن و به طور کلی حقوق ملی آن به یک سیاست روزمره تبدیل شده است. در نتیجه نقض این حقوق(حقوق ناشی از کنوانسیون های چهارگانه ژنو) هولناکترین جنایت ها را از جانب ارامنه، آسوری ها و کردها با حمایت دول خارجی در جنگ جهانی اول و کشتارهای وسیع قومی و نژادی از طرف رژیم سفاک و نژادپرست پهلوی ها بعد از اسقاط حکومت های دموکرات شهید شیخ محمد خیابانی و سید جعفر پیشه وری شاهد بوده است. کشتارهایی که نه تنها مرتکبین آنها مورد مجازات داقع نشده اند، بلکه با سکوت و کتمان وسیع داخلی و بین المللی هم مواجه شده است.
کشتاری که صرفاً به دلیل تورک آذربایجانی بودن، بعد از اسقاط حکومت ملی پیشه وری در شهرهای مختلف آذربایجان به راه انداخته شد مصداق بارز جنایات جنگی است که مرتکبین آن هنوز هم بلا مجازات مانده اند و حتی داعیه حکومت هم دارند. 30 هزار کشته و بیش از 70 هزار آواره و تبعیدی چرا با سکوت مجامع داخلی و بین المللی مواجه شده است. قتل و کشتار، غارت اموال و نوامیس مورد تجاوز واقع شده، تخریب ثروت های مادی و معنوی یک ملت به چه جرمی صورت گرفت. آیا کسی به فکر جبران خسارات این همه جنایات بوده است؟ بدیهی است که جبران این خسارات بدون همکاری جامعه جهانی، اعم از دولت ها و سازمان های بین المللی میسر نخواهد بود. لذا در وهله اول با الگوگیری از محاکمه صدام و یارانش بر فعالین حرکت ملی و روشنفکران آذربایجانی است که ابعاد قضایای مربوط به کشتار آذربایجانیان را در دوران پهلوی شناسایی وبا جمع آوری دلایل و مستندات، از طریق نوشتن مقالات، کتب و گزارشات، زمینه طرح حقوقی این مسائل را در سازمانهای بین المللی فراهم نمایند.
در وهله دوم نیز به دولت جمهوری اسلامی است که طبق قانون اساسی بر وظیفه خود مبنی بر شناسایی عاملین این جنایت بشری در آذربایجان اقدام نماید.

- اؤیرنجی(نشریه دانشجویان آذربایجانی دانشگاه صنعتی امیرکبیر)، شهریور ماه 1383، سال پنجم، شماره 17، صفحه 17
ادامه مطلب ...

مصاحبه با وکیل هفته نامه توقیف شده شمس تبریز

توضیح وبلاگ: لازم به توضیح است در این مصاحبه بعضی اشتباهات صورت گرفته که مورد تأیید آقای صالح کامرانی نمی باشد.
1) صالح کامرانی عضو هیچ حزب قانونی و غیر قانونی از جمله حزب اراده ملت نمی باشد
در خصوص جمله سونرا بیرلیک اوچون «حکیمی پور» جنابلارینان «اراده ملت ایران» پارتییاسیندا چالیشماغا باشلادیم لازم به ذکر است که این جمله در ترجمه تحریف شده است.
2) صالح کامرانی در هیچ یک از مصاحبه ها و نوشته های خود اعلام نکرده که عضو حزب خاصی است

موصاحیبه: AzBilTop آیلین.د.
- آقای کامرانی اؤنجه اؤزونوزو کامیل تانیتدیریب، سونرا شهر شوراسینا آدای اولماقدان هدفلرینیزی بویورون.
آدیم صالیح، سوی آدیم کامرانی دیر. 1351- نجی ایلده اهر شهرستانیندا آنادان اولموشام. اورتا مکتبه دک اهرده درس اوخوموشام. بیلدیگینیز کیمی اهر بیر محروم شهردیر و فرهنگی امکانات اوردا چوخ آزدیر. آذربایجانین ان بؤیوک مسئله سی، اونون ایقتیصادی دورومودور. اهرده بو دورومدان استثنا دئییل دیر. درس اوخویان چاغلاری، چالیشدیقلاریم آرتیق موطالعه ده کئچدی. 1371 ده شیراز بیلیم یوردوندا، حقوق ساحه سینده قبول اولدوم. شیراز بیلیم یوردوندا «صندوق رفاه دانشجویی آذربایجان»ی قوروب، درگی بوراخماغا چوخ چالیشدیق. صاندیغین ایشلریندن بیریسی، یورددا تورکجه کیلاس قورماق ایدی. یوکسک لیسانس دؤرسینی ده شیراز بیلیم یوردوندا باشلادیم. هامان زامان «وکالت کارآموزی سی» ندن، تهراندا، شهید بهشتی بیلیم یوردوندا قبول اولدوم. او دؤره ده، تورکمنلر، قاشقایلار و افشار تورکلر یاردیمییلا، «انجمن دانشجویان ترک دانشگاه شیراز»ی قورماغا چالیشدیق. او زامان آذربایجان درگیلرینی موطالعه ائدرکن «خاک پاک»، «ایران آزاد» و «کویر» درگی لرینده چالیشیردیم. سونرا بیرلیک اوچون «حکیمی پور» جنابلارینان «اراده ملت ایران» پارتییاسیندا چالیشماغا باشلادیم. جباری جینابلاری و آیری تورک یولداشلاریمیزلا شورا اویه سی سئچیلدیم. شیرازدا تحصیل ائدنده «شمس تبریز»ی 22 اتهاملا تؤهمتلندیرمیشدیلر. او زامان تعطیلاتا گئتمیشدیم. اونون ساوین، یولداشلارین بیریسیندن آلدیم. تهران و تبریز وکیللرینین بیر نئچه سیندن پرونده نین وکالتین ایسته میشدیلر. آنجاق اونلار بویون قاچیرتمیشدیلار. اؤز وکیلیده ایشلردن راضی دئییل ایدی. منیم ده وکالت پرونده مین آلماسیندان 12 گون کئچیردی. پرونده نین وکالتین بوینوما آلدیم. 22 اتهام، ایکی اتهاما ائندی. «شمس تبریز» باغلاندی(ایکی ایل تعلیقی زیندان و 74 ضربه شاللاق). اوندا گؤردوم آذربایجانلیلار، اکثریت اولاراق، نه قدر غریبدیرلر. مقاله لریمیز عمومی روزنامه لرده چاپ اولونموردو، روزنامه لر بیزیمله موصاحیبه آپارمیردیلار. موخبیرلیکلر موصاحیبه لریمیزی تلکس اوستونه یوللامیردیلار. اونا گؤره الوسلارآراسی رسانه لردن یارارلاندیق. سؤزلریمیز بعضی خاریجی روزنامه لرده منعکس اولدو. «فرانس پرس» موخبیرلیکلری بو گوزاریشی موختلیف یئرلره گؤندردی. دوکتور «سازگارانین» مسئله سی ایکینجی وکالت تجربه م ایدی. ایندی ده «حکیمی پور» جینابلارینین و «آذربایجانلی بیلیم یوردلولارینین 6 اویه سینین وکیلی ام. بورجومو ادا ائتمک اوچون یوکسک لیسانس تئزیمی، منه کیملیگیمی اؤیرتدیگی اوچون پروفسور زهتابی نین روحونا سوندوم. شورا بیر قرندن آرتیق مرکزی و یئرلی حاکمیت آراسیندا دارتیشما یارادیب. شورا اؤلکه میزده، آذربایجان بولگه سینده چوخلو هزینه لر وئریبدیر. خالقین دوگونلری شورا یولویلا آچیلمالیدیر. شورا بیز آذربایجانلیلارا، ایالتی – ولایتی انجمن قالیبینده(نمونه سی تبریزین غیبی انجمنی) چوخلو یارارلی اولوبدور. تهران شورا سئچگی لرینه قاتیلدیغیمین دلیللریندن بیریسی تهران دا اولان ایشیم ایدی. بیریسی ده تهرانین یوزده یئتمیشی نین تورک اولماسی ایدی. بو جمعیتین چوخو موهاجیردیر. موهاجیر لرین اؤزل فرهنگی – اجتماعی موشکوللری واردیر. تهران ایرانین باش کندی اولاراق بیر آینا کیمی بو فرهنگلری گؤسترمه لیدیر.
- آذربایجان میللتینین ان اؤنملی ایستگی ایندیکی دورومدا نه دیر؟
1304 ده، ریضا شاه اینگلیسلیلرین الی ایله ایرانا حاکیم اولاندا، اونلار ایراندا بوتون حرکت و اینقیلابلارین آرخاسیندا آذربایجانلیلارین رولون آرتیق گؤردولر. اینقیلابی یئنی فیکیرلر اورادان باشلاتیردی. جوغرافیایی موقعیتی ده ان أؤنملی مسأله ایدی. بو موقعیته گؤره کئچمیشلردن آوروپایی اؤلکه لری ایله ایلگی سی واریمیش و فیکیرلر اورادان ایرانا گلیرمیش. بو میللت قهرمان و ظولمون قارشیسیندا دوران بیر میللت دیر. رضاخان، آسیمیلاسیون سیاستینی بو میللته ایشلتدی و اؤز فیکریجه اؤلکه نین ساخلاماغی، امنیت یاراتماغی و خالقین منفعتلرینی تأمین ائتمه گی، او بیری میللتلرین، اؤزوده آذربایجانلیلارین هر طرفلی خلع اولونماسی ساندی. فرهنگی و کیملیک باخیمیندان بو سیاست باشلانیب و آذربایجان میللتینین تاریخی تاپدالانیب، تحریف اولوندو. یئرلرین آدلارینادا رحم قیلمادیلار. من مینلرجه بلکه ده اون مینلرجه دولت هیأتین مصوبه لرینده، میللتیمیزین حاققیندا آسیمیلاسیون سیاستی نین ایجرا اولونماسی نی گؤستره بیله رم. میثال اوچون شهرلرین، داغلارین، داشلارین و دره لرین ده آدینی دئییشدیلر. آذربایجان میللتینین ان بؤیوک و اؤنملی ایستگی، کیملیگینه ال تاپماغیدیر و بو کیچیک ایستک دئییل. بو ایستگه یئتیشن میللت، اوغور قازانمالیدیر. ایکینجی ایستگی ایقتیصاد دیر. آنا یاسانین 48- نجی اصلی – ایقتیصادی ایمکانات اوستانلار آراسیندا بؤله نده تبعیض اولماسین – تأسفلرله ایجرا اولونمور و تبعیض واردیر. بورادا شورانین اؤنمی گؤرونور. ایصلاحات دؤولتی ایجرا اولونمایان چوخلو شعارلارلا قاباغا گلدی. شمس یازیچیسی، لوائی جینابلاری دئییر:«زخم درون را چاره نکرده، برون را پاره می کنند.»
- یئنی شورادا آذربایجان نوماینده لرینین نقشی نیظامین دموکراتیزه اولماغیندا و بو میللتین حقوقون بیان ائدیب آلماغیندا نه اولا بیلر؟
شورا کیمین توپلومسال ایشلرده جمعی حوقوقو دیریلتمک هدفی وار. ن.ماینده لر میللتیمیزین ایستکلریله یاخیندان تانیش اولمالیدیرلار. دئییرلر تحقیر اولان تحقیر اولونموشون دردینی بیلر. شیعه عنوانیندا بو مملکتده تحقیر اولمامیشیق مذهبی تحقیرین نه اولدوغونو بیلک. بو اساسدا بیر آذربایجانلی فرهنگی تحقیرینین نه اولدوغونو یاخشی بیلر. تحقیر اولونموش اینسانلار کی آذربایجان میللتینین قانینا تحقیری سالیبلار، بونلاری مشورته چاغیراق. بو ایش همگرایی روحونو کوجلندیریب تهران شوراسیندا غیرمرکزی پروژه لری قاباغا آپاریب دموکراتیزاسیون اوچون نیظامدا چوخلو مثبت تأثیرلری اولاجاق.
قایناق: یول(هفته نامه خبری دانشجویان ترک دانشگاه تهران)، شماره 16، دوشنبه 5 اسفند 1381
ادامه مطلب ...

متن اعتراض رسمی وکیل صالح کامرانی به احکام صادره علیه عباس لسانی

بسمه تعالي


رياست محترم دادگاه تجديد نظر استان اردبيل
با سلام

احتراماً اينجانب صالح كامراني وكيل آقاي عباس لساني در پرونده كلاسه 503/1ش- 83 نسبت به دادنامه‌اي كه درآن موكل به اتهام تبليغ عليه نظام به يك سال حبس در زندان شهرستان مسجد سليمان محكوم شده است معترض بوده و به شرح ذيل تقاضاي رسيدگي مجدد و نهايتاَ نقض دادنامه صادره را دارم. لازم به ذكر است هر چند دادنامه مذكور بصورت قانوني به اينجانب هنوز ابلاغ نشده است ولي اينجانب به حسب احساس مسئوليت و بنا به درخواست موكل، لايحه تجديد نظر را در موعد قانوني ابلاغ شده به موكل تهيه و به دادگاه محترم ارائه مي‌نمايم.

لايحه دفاعيه حاضر در دو قسمت شكلي و ماهوي به شرح ذيل ارائه مي‌گردد:

الف) مسائل شكلي
1- همانطوريكه مستحضريد طبق ماده 10 اعلاميه جهاني حقوق بشر و طبق اصل يكصدو شصت و پنجم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، محاكمات علني انجام مي‌شود و حضور افراد بلامانع مي‌باشد و طبق اصل يكصدو شصت و هشتم، رسيدگي به جرايم سياسي و مطبوعاتي علني است و با حضور هيات منصفه در محاكم دادگستري صورت مي‌گيرد و از آنجائيكه اتهام موكل از مصاديق بارز جرائم سياسي است وموكل برفرض ارتكاب جرم هيچ انگيزه و نفع شخصي در انجام افعال مجرمانه ندراد واعمال و رفتارش درجهت ايجاد تحول در وضعيت عمومي ملت مي‌باشد، لذا يك متهم سياسي بوده و از امتيازات محاكمه سياسي برخوردار مي‌باشد كه از جمله آن حقوق برخورداري از يك محاكمه علني با حضور هيات منصفه و وكيل دادگستري مي‌باشد. هر چند قانونگذار اساسي تعريف جرم سياسي را به عهده قانونگذار عادي گذاشته، ولي متاسفانه بعد از گذشت بيش از دو دهه اين وظفه انجام نيافته است، ولي اين عدم انجام تعهد از ناحيه قانونگذار مانع استيقاي حقوق متهمين نمي‌تواند باشد.

بنابراين صدور قرار غير علني بودن محاكمه در جلسه مورخ 15/4/83 به اين جهت كه علني بودن موجب برانگيختن احساسات مذهبي و محّل امنيت خواهد بود خالي از وجاهت قانوني بوده و موجب سلب حقوق اساسي موكل مي‌باشد و نهايتاً كما في السابق مورداعتراض اينجانب هم مي‌باشد.

2- يكي از شرايط اساسي دادرسي عادلانه، تامين امنيت دفاع مي‌باشد. بطوريكه متهم در دفاع از حقوق قانوني خود با هيچ مانع فيزيكي و غير فيزيكي مواجه نباشد، از جمله اين حقوق برخورداري متهم از زباني است كه وي با اين زبان به راحتي بتواند استفاده نموده و بدون احساس محدوديتي از اين جهت از حقوق خود دفاع نمايد كه اين موضوع طبق قسمت الف و «و» بند 3 ماده (14/1) ميثاق بين المللي حقوق مدني و سياسي كه در تاريخ 16 دسامبر 1966 ( 25/9/1345) به تصويب مجمع عمومي سازمان ملل رسيده و در تاريخ 1351 بعد از تصويب آن توسط نماينده دولت ايران در مجلس وقت ايران به تصويب رسيده، بنابراين طبق ماده 9 قانون مدني ايران درحكم قانون بوده و بايد از طرف محاكم رعايت گردد در بند الف چنين مقرر شده« در اسرع وقت و به تفصيل به زباني كه او بفهمد از نوع و علل اتهامي كه نسبت داده مي‌شود مطلع شود.» و بند «و» مقرر مي‌دارد« اگر زباني را كه در دادگاه تكلم مي‌شود نمي فهمد و يا نمي‌تواند به آن تكلم كند يك مترجم مجانا به او كمك مي‌كند.» و نيز اين موضوع طبق ماده 202 قانون آئين دادرسي دادگاه‌هاي عمومي و انقلاب در امور كيفري با اين بيان كه :« در صورتيكه شاكي و مدعي خصوصي يا متهم يا شهود فارسي ندانند، دادگاه دو نفر را براي ترجمه تعيين مي‌كند...» هم صريحاً مورد شناسايي واقع شده است، كه در پرونده مطروحه موكل بعضاً در اين خصوص با مشكلاتي مواجه بود هر چند نهايتاً اين حق در خصوص موكل تا حدودي رعايت گرديد.

3- اينجانب طبق وكالت نامه شماره 98586 مضبوط در پرونده وكيل قانوني آقاي عباس لساني هستم كه در جلسات رسيدگي هم حضور داشته و كليه صورتجلسات به امضاء اينجانب رسيده و دفاعيات اينجانب هم در صورتجلسات منعكس مي‌باشد مع الوصف قاضي محترم صادر كننده راي در دادنامه صادره هيچ اشاره‌اي به اسم اينجانب نداشته و به تبع آن راي صادره هم به من ابلاغ نشده است كه قرينه‌اي محكم بر عدم توجه قاضي صادر كننده راي به دفاعيات اينجانب در صدور راي مي‌باشد.

4- از آنجائيكه موكل بنا به اظهار خود از سال 65 به فعاليت‌هاي خود در زمينه‌هاي فرهنگي و ادبي و اجتماعي در جهت احقاق حقوق ملت آذربايجان مشغول بوده‌اند و حال اين فعاليتها از طرف محاكم قضايي و در ما نحن فيه از سال 83 مورد تعقيب واقع شده، اعمال فوق، مستند به بند ب ماده 173 آئين دادري دادگاههاي عمومي و انقلاب در امور كيفري به جهت انقضاي بيش از پنچ سال از وقوع اعمال و عدم تعقيب آن از طرف مراجع قضايي مشمول مرور زمان شده، لذا صدور قرار موقوفي تعقيب مورد استدعا است.

5- نظر به اينكه طبق ماده 2 قانون مجازات اسلامي، عناوين، قوم‌گرايي، پان تركسيم، تشكيل حكومت فدراتيو و بسياري از عناوين مطروحه در كيفر خواست صادره فاقد عناوين كيفري است باز مستند به بند الف ماده 117 از قانون فوق الذكر نقض دادنامه صادره و صدور حكم برائت مورد استدعا است.

6- از آنجائيكه قاضي فقط در محدوده كيفر خواست حق تفهيم اتهام و به تبع آن بعد از رسيدگي د رآن خصوص حق صدور راي در آن مورد را دارد لذا موارد و مسائلي كه در كيفر خواست مزبور نبوده و در جلسات رسيدگي هم از طرف قاضي طرح نشده و حتي در مواردي در پرونده هم موجود نمي‌باشد. مثل مطالب مطروحه در سايتها، ارتباط با همفكران خارج از كشور فارغ از اينكه قانونگذار ما در خصوص جرائم الكترونيكي هنوز قانوني تصويب نكرده و همفكر بودن با كسي جرم محسوب نمي‌شود، خارج از قواعد و اصول رسيدگي قضايي بوده لذا راي صادره را با اشكال قانوني مواجه مي‌سازد. جهت جلوگيري از تطويل كلام بيش از اين وارد مسائل شكلي نشده و در قسمت «ب» به دفاع ماهوي مي‌پردازم.

ب: مسائل ماهوي:

1- بنده به عنوان يك وكيل دادگستري و وكيل آقاي عباس لساني معتقدم اعمال و رفتار موكل داخل در موازين قانوني بوده و به هيچ وجه ارتباطي به عناوين كيفري علي الخصوص عنوان كيفري (انجام فعاليت تبليغي عليه نظام) ندارد. به منظور تبيين اين نظر و انديشه حقوقي ضروري است اهم اعمال و رفتار موكل را هر چند به صورت مختصر با ديدگاه حقوقي در ذيل تشريح نمايم، اعمالي كه جزء اعتقادات و انديشه موكل بوده و با اعتماد به آن مبادرت ورزيده است و در پرونده و دادنامه به آن اشاره شده است، كه عبارتنداز: اشعار تركي، شركت در مراسم قلعه بابك، حضور بر مزار ستارخان و باقر خان، تهيه قطعنامه در مراسمات مختلف، سخنراني در آن مراسمات و ... تهيه تقويم به زبان تركي و بيان مطالب با همان مضامين در سايتها و ... از مداقه در اوراق پرونده و نيز سؤالات مطروحه از طرف بازجويان و قضات محترم معلوم مي‌گردد از نظر دادگاه برگزاري مراسم بابك و نيز شرك در آنها و ساير مراسمات و نيز نوشتن مطالب اعم از شعر و مقاله و ... به زبان تركي خلاف قانون و نهايتاً جرم مي‌باشد. با الغاي خصوصيت از مراسمات فوق و وسايل طرح اين انديشه‌ها مشخص مي‌گردد، موكل كسي است كه خود را يك تورك مسلمان و تابع جمهوري اسلامي ايران مي‌داند و به تبع آن خواهان استيفاي حقوق مدني، سياسي، فرهنگي، اقتصادي خود مي‌باشد. از جمله اين حقوق حق خواندن و نوشتن به زبان مادري تركي، برخورداري از حق آموزش و پرورش با زبان و هويت تركي اسلامي خود و به طور كلي برخورداري از هويت واقعي و طبيعي خود مي‌باشد كه در اين راستا وقتي خود را محروم از موارد فوق مي‌يابد با اعمالي كه هم‌اكنون از طرف دادگاه به صورت مجرمانه برخورد شده است سعي در استيقاي حقوق خود دارد به عنوان نمونه وقتي شعري از موكل تحت عنوان «دده قورقود» را د رصفحه 22 پرونده كه در شماره 3 خرداد 81 نشريه ساوالان چاب شده به عنوان دليل جرم برخورد مي‌شود و يا تقويمي به زبان تركي از طرف موكل چاب مي‌شود و همين‌طور بيانيه‌اي به امضاء ايشان چاب مي‌شودء در واقع موكل د رجهت استيقاي حقوق زباني و فرهنگي خودش است كه اين حقوق از طرف خداوند به ايشان اعطا شده و در قانون اساسي و قوانين بين المللي به آن صحه گذاشته شده است مثلاً ماده (31/1) ميثاق بين المللي حقوق اقتصادي- اجتماعي و فرهنگي كه از طرف كشور ما هم پذيرفته شده است اين حق موكل را چنين مورد تاييد قرار مي‌دهد.

«دولت هاي طرف اين ميثاق حق هر كس را به آموزش و پرورش به رسميت مي‌شناسند. دول مزبور موافقت دارند كه هدف آموزش و پرورش بايد نمو كامل شخصيت انساني و احساس حيثيت آن و تقويت احترام حقوق بشر و آزادي‌هاي اساس داشته. علاوه بر اين كشورهاي طرف اين ميثاق موافقت دارند كه آموزش و پرورش بايد كليه افراد را براي ايفاي نقش سودمند دريك جامعه آزاد آماده و « موجبات تفاهم و سازش و دوستي بين كليه ملل و كليه گروهاي نژادي، قومي يا مذهبي را فراهم آورد......»‌‌ و نيز همين كنوانسيون هست كه دولت‌ها را موظف مي‌نمايد همه والدين آزادي كامل در انتخاب آموزش و پرورش فرزندان خود داشته باشند. وبه زباني كه دوست دارند بصورت مجاني خود و فرزندان خود را در معرض آموزش قرار دهند و قانون اساسي هم در اصل 15 و 19 و .. به اين حقوق صحه گذاشته است، حال سوالي كه مطرح مي‌شود اين است كه آيا اين اعمال موكل كه كاملا داخل در موازين قانوني داخلي و بين المللي بوده مي‌تواند عنوان كيفري داشته باشد. آيا محكوم كردن كسي به خاطر استيقاي حقوق قانوني خود مي‌تواند عادلانه باشد؟ از طرف ديگر همانطور كه ملاحظه مي‌فرماييد اكثر قريب به اتفاق اعمال موكل به صورت كتبي و مطبوعاتي است لذا بر فرض محال وقوع جرم هم بايد با آن عمل به صورت يك فعل مجرمانه مطبوعاتي برخورد نمود.

حال خود قضاوت كنيد آموزش و پرورش ما تا چه اندازه‌اي امكان رشد و نمو كامل شخصيت انسانها را به لحاظ هويت واقعي آنها فراهم نموده است؟ و تا چه اندازه‌اي مطالب كتب درسي در مقاطع مختلف تحصيلي و ماهيت فعاليتهاي فرهنگي و تبليغي و تربيتي و ... با حس نوعدوستي انسانها فارغ از تفاوت‌هاي قومي و مذهبي و نژادي و نيز با وظيفه احساس همبستگي و مودت بين اقوام تطابق دارد. آيا اصولا و واقعا محلي از اعراب براي اقوام غير قارس علي الخصوص ملت آذربايجان كه موكل هم فردي از اين ملت مي‌باشد در سيستم آموزش و پرورش موردنظر كنوانسيون مذكور و قانون اساسي وجود دارد. هنوز هم كه هنوز است حداقل يك كلاس درسي در هيچ يك از مقاطع تحصيلي به زبان تركي آذربايجاني در اين مملكت وجود ندارد. حال سرودن يك شعر و يا انتشار يك تقويم به زبان مادري از طرف موكل را با عناوين كيفري مطابق ساختن چقدر مي‌تواند با موازين عدالت كه بهترين معيار آن قطعا همان قوانين مورد استناد مي‌باشد تناسب داشته باشد. ساير اعمال و رفتار موكل كه در راستاي طلب استيقاي حقوق اقتصادي و سياسي خود مي‌باشد باز داخل در موازين قانوني بين المللي و داخلي مي‌باشد كه در اين جا به عنوان نمونه به بعضي از آنها اشاره مي‌گردد. ماده يك همان كنوانسيون ضمن شناسايي حق تعيين سرنوشت كليه ملل، مقرر مي‌دارد به موجب حق زبور ملل وضع سياسي خود را آزادانه تعيين و توسعه اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي خود را آزادانه تامين مي‌كنند و نيز كليه ملل مي‌توانند براي نيل به هدف‌هاي خود در منابع و ثروتهاي طبيعي خود هر گونه تصرفي را بنمايند و در هيچ موردي نمي‌توان ملتي را از وسايل معاش خود محروم كرد و باز دولتها مكلف شده‌اند بصورت عادلانه منابع اقتصادي همه ملل را در جهت رفاه و توسعه اقتصادي آن بكار گيرند كه اين موضوع مورد تاييد قانون اساسي در اصل 48 هم قرار گرفته است. بنابراين اگر موكل از فدراليسم دفاع مي‌نمايند و يا از آزادي انتخاب شدن و انتخاب كردن دفاع مي‌نمايند باز كاملا داخل در حقوق قانوني خود مي‌باشد.

2- بحث دوم در خصوص تجمعات قلعه بابك و ستارخان و باقرخان و... مي‌باشد كه آشكارا در دادنامه صادره تحت عنوان مراسمات خاص، غير قانوني، اعلام شده است و از شركت موكل در آن مراسمات استنباط جرم گرديده است. اين در حالي است كه طبق ماده 21 و 22 كنوانسيون حقوق مدني و سياسي كه مقرر ميدارد، حق تشكيل مجامع مسالمت آميز به رسميت شناخته مي‌شود و نيز هر كس حق اجتماع آزادانه با ديگران دارد و نيز اصل بيست و هفتم قانون اساسي كه مقرر مي‌دارد« تشكيل اجتماعات و راه‌پيمايي‌ها بدون حمل سلاح به شرط آن كه محل به مباني اسلام نباشد آزاد است.‌» بنابراين نه تنها خود مراسم بابك قانوني مي‌باشد، چرا كه هيچ فعلي و عملي خلاف مباني اسلام در آنجا تا آنجائيكه بنده اطلاع دارم مطرح نمي‌شود و تا به حال هيچ ارگان رسمي هم گزارشي مبني بر حمل سلاح توسط تجمع كنندگان منتشر نكرده است و اعمال و رفتار شركت كنندگان صرفا درجهت طلب استيقاي حقوق قانوني خود و ملت خود مي‌باشد كه آن هم كاملا قانوني است ، بلكه شركت در آن مراسم حق طبيعي و اساسي موكل مي‌باشد.

3- در دادنامه صادره صحبت از ارسال پيامهاي اينترنتي در سايتها و نيز ارتباط تلفني موكل با همفكران خود در خارج از كشور شده است. در اين خصوص هم لازم به توضيح است كه اولا مباني قانوني جرائم الكترونيكي هنوز در كشور ما تثبيت نشده است و از طرف ديگر اگر مطالبي از موكل در سايت‌ها مطرح مي‌باشد باز در جهت ايفاي حقوق قانوني خود بود وسايتها هيچ خصوصيتي ندارد و هيچ فرقي با مطالب منتشره در ساير موارد از جمله قلعه بابك و سرودن شعر و ....... ندارد و نيز اين صاحب سايت است كه مطالب ديگران را در سايت خود قرار مي‌دهد و نه موكل بنده در خصوص ارتباط تلفني با همفكران در خارج از كشور بايد عرض نمايم، افرادي كه در خارج از كشور اقامت گزيده‌اند به جهت اينكه در خارج از ايران قرار دارند از حقوق قانوني و شرعي خود محروم نمي‌شوند و همچنان از حقوق شهروندي برخوردار هستند كه اين موضوع نظر و موضع رسمي وزارت خارجه جمهوري اسلامي ايران هم مي‌باشد كه بارها بصورت بيانيه و يا توسط سخنگوي وزارت خارجه هم مطرح شده است به عبارت صريح‌تر زندگي در خارج از ايران جرم محسوب نمي‌شود كه بند 2 ماده 13 اعلاميه‌هاي جهاني حقوق بشر كه مقرر مي‌دارد « هر كس حق دارد هر كشور از جمله كشور خود را ترك كند و نيز حق دارد كه به كشور خود بازگردد.» مؤيد امر فوق مي‌باشد. لذا ارتباط تلفني موكل با همفكران خارج از كشور خود في النفسه نمي‌تواند مجرمانه تلفي شود بلكه اين محتويات پيام تلفني است كه بايد مورد بررسي قرار گيرد كه اين پيامها هم در صورت صحت في النفسه باز نمي‌تواند خارج از همان مطالب و اعتقادات موكل باشد كه اين موضوع به هيچ وجه در پرونده مطرح نشده است. از طرف ديگر طبق اصل بيست و پنجم قانون اساسي « بازرسي و نرساندن نامه‌ها ضبط و فاش كردن مكالمه تلفني و ... سانسور و استراق سمع و هر گونه تجسس ممنوع است مگر به حكم قانون» كه در ما نحن فيه اگر مطالبي تلفني با مضمون مجرمانه وجود داشته باشد، بايد مسبوق به حكم قضايي باشد و پياده شده آن مطالب به عنوان دليل جرم به متهم و وكيل آن تفهيم شود بنده چنين چيزي را در پرونده مشاهده ننموده‌ام.

4- همانطوريكه در دادنامه صادره منعكس مي‌باشد موكل به استناد ماده 500 قانون مجازارت اسلامي به تحمل يكسال حبس در زندان شهرستان مسجد سليمان (واقع در استان خوزستان) محكوم شده است به منظور تبيين بيشتر موضوع ابتدا عين ماده را درج نموده و سپس به عدم ارتباط آن با اعمال موكل مي‌پردازم. ماده 500 ف. م .ا مقرر مي‌دارد.« هر كس عليه نظام جمهوري اسلامي ايران يا به نفع گروه‌ها و سازمان‌هاي مخالف نظام به هر نحو فعاليت تبليغي نمايد به حبس از سه ماه تا يكسال محكوم خواهد شد.» به منظورتحقق مفاد اين ماده لازم است اولا شخص يا فعاليت تبليغي كه آن فعاليت متضمن مخالفت با نظام باشد را انجام دهد. يا به نفع گروه يا سازماني كه باز اعمال آن گروه و سازمان مخالف نظام باشد فعاليت تبليغي نمايد. كه در حكم صادره معلوم نشده است موكل خود مستقيما فعاليتهاي متضمن مخالفت با نظام انجام داده و يا به نفع گروه و سازمان خاص فعاليت نموده كه آن گروه و يا سازمان مخالف نظام است كه لازم بود اين موضوع در هنگام تفهيم اتهام مطابق ماده 129 قانون آيين دادرسي دادگاههاي عمومي و انقلاب روشن مي‌شد. بنابراين اگر اعمال خود موكل مستقيما متوجه نظام است در آن صورت بايد موكل فعاليتهاي به منظور براندازي و نيز انكار كليت نظام انجام داده باشد كه در ما نحن فيه اعمال موكل از موضوع اتهام خارج مي‌باشد چرا كه موكل در چارچوب قوانين مصوب نظام خواستار انجام بعضي از تكاليف قانوني نظام توسط خود نظام است كه اين استدلال مورد قبول اكثر حقوقدان معتبر حقوق جزا از جمله آقاي دكتر حسين مير محمد صادقي استاد دانشگاه بهشتي است كه بنده به جهات موافق بودن باآن نظريه عين نظريه ايشان را كه در صفحه 64 و 65 و66 كتا ب جرايم عليه امنيت و آسايش عمومي آورده شده عينا در اين « لايحه مي‌آورم لازم به ذكر است ايشان سخنگوي اسبق قوه قضائيه بودند ايشان مي نويسند« اين ماده مشابهي در قانون تعزيرات مصوب سال 1362 نداشت و در هنگام تصويب آن در مجلس شوراي اسلامي گاهي نگرانيهايي در مورد اين كه تصويب چنين ماده‌اي مي‌تواند باعث جلوگيري از ارائه انتقادات سالم شده و به مقامات دولتي امكان سوء استفاده را بدهد، به طوري كه با متقدين تحت عنوان تبليغ عليه نظام برخورد نمايند ابراز مي‌شد. براي فائق آمدن بر اين نگرانيها بايد به پيروي از رويه معمول در حقوق كيفري ماده را تفسير مضيق كرده و به واژه «نظام» كه در دو جاي ماده به كار رفته است، توجه لازم مبذول داشت. توضيح اينكه آن دسته از تبليغاتي مشمول اين ماده مي‌شود كه عليه كليت «نظام» و در واقع به قصد براندازي و يا به نفع گروهها و سازمانهايي انجام گيرد كه آنها قصد مبارزه با كليت «نظام» و براندازي را دارند. در غير اينصورت، يعني هر گاه انتقادي در مورد عملكرد يك مسول يا نهاد دولتي- بدون اين كه قصد كمك به برانداختن حكومت وجود داشته باشد- ابراز شود يا به نفع گروهها و سازمانهايي تبلغ شود كه فقط نسبت به بعضي از عملكردها انتقاد داشته ولي با كليت نظام مخالفتي ندارند. مورد از مشمول ماده 500 خارج خواهد بود. بنابراين ملاحظه مي‌نماييد كه چون موكل قصد براندازي نداشته و ندارد قاضي محترم رسيدگي كننده نتوانسته به صورت دقيق و شفاف علي رغم تذكر بنده در محاكمات مشخص نمايند يا حداقل اگر گروه و سازمان خاصي را مد نظر داشته‌اند به نام آنها اشاره نمايد.

5- همانطوريكه ملاحظه مي‌نماييد در ماده فوق مجازات مقرر 3 ماه حبس تا يكسال مي‌باشد. لذا مجازات ديگري اعم از جزاي نقدي و شلاق و تبعيد و ... در نظر گرفته نشده است. نظربه اينكه مسجد سليمان با اردبيل فاصله بسيار زيادي دارد، لذا تحميل زندان به موكل از مصاديق بارز تبعيد مي‌باشد كه معمولا در خصوص مجرمين خطرناك و قطاع الطريق در رويه قضايي ما اعمال مي‌گردد نه در مورد مجرمين سياسي و مطبوعاتي لذا نظر به اينكه اين مجازات خارج از محدوده قانوني ونهايتا مخالف اصل قانوني بودن جرم و مجازات ( ماده 2 قانون مجازات اسلامي) و نيز بند 1 ماده 15 ميثاق بين المللي حقوق مدني و سياسي و اصل سي و سوم قانون اساسي و اصل سي و ششم همان قانون است لغو اين مجازات مورد استدعا است.

النهايه از مقامات محترم قضايي رسيدگي مجدد بصورت علني و نقض دادنامه صادره و صدور حكم برائت موكل را خواستارم.



با احترام

صالح كامراني وكيل آقاي عباس لساني PDFدانلودفایل
ادامه مطلب ...