Add this page to:


سکوت از ایمان بر می خیزد!

تبریز:

گریه حتی تسکین هم نیست!
ای خواهر خاموش بیابانی!
تنها چراغ این زندان
چشم های تنهای زندانی است
مگذار خاموش شود مگذار


“رضا براهنی”
هر وقث به آذربایجان یا فرزندان غیور آن که در محبوس و یا در معرض حبس شدن هستند تاملی می کنم نا خود آگاه شعر “تصاویر شکسته زوال” به ذهنم خطور می کند.مرا سخت درگیر خود مینماید .واقعا حکایت عجیبی است,ملت عجیبی است و مردم , بخت و تاریخ عجیبی است . تاریخ و ملت آذربایجان را نمی شود خواند, باید این ملت را با غریزه, خون , عقل و دل زیست . مگر می شود. صداقت , پاکی , رشادت , جسارت و مظلومیت را خواند . این ملت , با تمام خصوصیاتش مثل یک شعر است , شاعری پاکدل باید شعری بسراید…..

غرض از این مقدمه, حکایت روزانه یکی از فرزندان غیورو پاکدل و مظلوم آذربایجان است که در طی دوران قبل از محبوس شدن به قول یکی از دوستان - ایشان فعلا در حبس به سر می برند - بعنوان مدافع مدافعان (میللی فعاللارین ساویناجاغی) حرکت یاد می کرد. ولی با کمال تاسف باید اعتراف کنیم این مدافع مدافعان در داخل از طرف این به اصطلاح معیان حقوق بشر !! و دموکراسی ! در بایکوت خبری قرار گرفته است .مثل اینکه یادشان رفته روزگاری, از اینها که در سخت ترین شرایط بودند حتی از اینها هم دفاع کرده .ولی به هر حال هر کس ذات خود را نشان می دهد!!
ولی باز من نا امید نمی شوم برای چندمین بار بعنوان یادآوری عرض می کنم ای معیان حقوق بشر و روزنامه نگاران به رسالت خود عمل نماید و از مظلومان و خقوق انسانهای در بند دفاع کنید .و به عمل اثبات کنید حامیان و مدافعان حقوق بشر و دموکراسی هستید نه دلالان حقوق بشر!!ولی واقعیت این است مثل اینکه این فرزندان غیور به اشراق و ضمیر ناخودآگاهشان تاریخی خود دریافته اند فقط عمل کنذ ومثل ملتشان و دیگران برای اینها تاریخ بنویسند ! این دفعه منظورم آقای صالح کامرانی , وکیل برجسته آذربایجانی و فعال حقوق بشرکه چند ماهی از آزادی از بند اسارت سپری نشده بود که بار دیگر از طرف رژیم به دلیل اعتقاد به حقوق طبیعی و انسانی خود و در یک کلام به ا تهام داشتن ایمان ملی و انسانی, حقی که حنی بربرها و اهالی شاخ آفریقا هم از بهره مند ی آن تعمت محروم نیست که بدون تبلیغ در سکوت منتظر است که من اینجاست که با ایشان هم عقیده شده و تنها راه عبور از مرزهای سنگی قوانین سرد نوشته و نا نوشته را هنر می دانم , هنری از جنس سکوت, سکوتی از ایمان بر می خیزد و ایمانی از جنس انسانی !
آقای صالح کامرانی از جنس بابک ها , نسیمی ها, ستارخان ها و رسول زاده ها و…. ئ بطور کلی از جنس فرودستان اما به وقار ساوالان , سهند و قلعه بابک. اینک همچو شیری در قفس : به خون رنگین کنم رخسار خویش پیش نامردان که فرزند فاراداغ به زردی جان نخواهد داد. آقای صالح کامرانی که روزگاری نه چندان دور وکیل مدافع مظلومان و بی مدافعان بود اینک به دلیل اتهامات به اصطلاح ملی امنیتی !! ( غافل از اینکه ایشان تامین کننده امنیت هست ) عمر و جوانی خود را در بدترین شرایط و در بدترین مکان که شامل ثحقیر , شکنجه, عذاب و توهین سپری می کند.! که حتی از انعکاس گرفتاری خود در محدوده کوچک زندان محروم است .( ممنوع الملاقات, نداستن وکیل مدافع و عدم تماس).
من بار دیگر از تمام حقوقدانان, فعالان حقوق بشر و روزنامه نگاران عاجزانه می خواهم اصالث و رسالت خودتان یعنی حق دفاع, آزادی بیان و امنیت بعد از بیان و… عمل نمایید و بطور جدی نه بصورت تبعیضی و جانبداری از رسالتتان دفاع کنید و به یاری مظلومان در بند بشتابید .و امکان انعکاس خبری از تحقیر , حقارت مردی از جنس مدافعان حقوق بشر در رسانه ها اقدام بشود. و این سکوتی گرفته بشکند .