Add this page to:


مصادیق جرم سیاسی و مجازات‌های آن تصویب شد

سه‌شنبه ۱۰ ارديبهشت ۱٣٨۷ - ۲۹ آوريل ۲۰۰٨

در جلسه مسوولان عالی قضایی به ریاست آیت الله هاشمی شاهرودی، در ادامه بررسی لایحه قانون مجازات اسلامی، ماده ۴ این لایحه با موضوع « جرم سیاسی » مورد بحث و بررسی قرار گرفت و در پایان مسوولان عالی قضایی مصادیق جرم سیاسی و مجازات‌های مرتبط با هرکدام از این جرائم را به تصویب رساندند.

به نقل از روابط عمومی قوه قضاییه، براساس ماده ۴ هریک از اعمال زیر چنانچه با قصد مخالفت با نظام جمهوری اسلامی ایران صورت گیرد و متضمن خشونت نباشد جرم سیاسی محسوب و مرتکب به حبس از شش ماه تا دو سال یا اجبار به اقامت در محل معین یا منع از اقامت در محل معین از دو تا سه سال و محرومیت از حقوق اجتماعی به مدت پنج سال محکوم خواهد شد.

یک ـ فعالیت‌های تبلیغی مؤثر علیه نظام

دو ـ برگزاری اجتماعات یا راهپیمایی‌های غیرقانونی

سه ـ نشر اکاذیب یا تشویش اذهان عمومی از طریق سخنرانی در مجامع عمومی، انتشار در رسانه‌ها، توزیع اوراق چاپی یا حامل‌های داده (دیتا) و امکان آن.

چهار ـ تشکیل یا اداره جمعیت غیرقانونی یا همکاری مؤثر در آنها

پنج ـ تلاش برای ایجاد یا تشدید اختلاف بین مردم در زمینه‌های دینی، مذهبی، فرهنگی و نژادی

تبصره یک: چنانچه جرم سیاسی همراه با یکی از جرائم دیگر ارتکاب یابد، مرتکب به مجازات اشد محکوم خواهد شد.

تبصره دو: صرف انتقاد از نظام سیاسی یا اصول قانون اساسی یا اعتراض به عملکرد مسئولان کشور یا دستگاه‌های اجرایی یا بیان عقیده در ارتباط با امور سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و نظایر آن جرم محسوب نمی‌شود.

تصویب مصادیق جرم سیاسی در قوه قضائیه

قوه قضائیه ایران لایحه ای تصویب کرده که مصادیق جرم سیاسی و مجازات های مرتبط با هر کدام از این مصادیق را تعیین کرده است.

به گزارش رسانه های ایرانی در جلسه مسئولان عالی قضایی ایران به ریاست محمود هاشمی شاهرودی، رئیس قوه قضائیه، و در ادامه بررسی لایحه قانون مجازات اسلامی، ماده ۴ این لایحه با موضوع جرم سیاسی بررسی و تصویب شده است.

تعیین مصادیق جرم سیاسی از این لحاظ حائز اهمیت است که علی رغم ذکر عنوان جرم سیاسی در قانون اساسی ایران و با گذشت نزدیک سی سال از تصویب این قانون، هنوز قانونی برای تعریف جرم سیاسی در ایران وجود ندارد.

ماده ۱۶۸ قانون اساسی ایران می گوید: “رسیدگی‏ به‏ جرائم‏ سیاسی‏ و مطبوعاتی‏ علنی‏ است‏ و با حضور هیات‏ منصفه‏ در محاکم‏ دادگستری‏ صورت‏ می‏ گیرد. نحوه‏ انتخاب‏، شرایط، اختیارات‏ هیات‏ منصفه‏ و تعریف‏ جرم‏ سیاسی‏ را قانون‏ بر اساس‏ موازین‏ اسلامی‏ معین‏ می‏ کند.”

لایحه تعریف جرم سیاسی تصویب شده در قوه قضائیه برای تبدیل شدن به قانون باید به تایید مجلس و شورای نگهبان برسد.

در این لایحه آمده است هر یک از اعمال ذکر شده در متن این ماده قانونی “چنانچه با قصد مخالفت با نظام جمهوری اسلامی ایران صورت گیرد و متضمن خشونت نباشد”، جرم سیاسی محسوب می شود.

فعالیت‌های تبلیغی موثر علیه نظام، برگزاری اجتماعات یا راهپیمایی های غیرقانونی، نشر اکاذیب یا تشویش اذهان عمومی از طریق سخنرانی در مجامع عمومی، انتشار در رسانه ها، توزیع اوراق چاپی یا حامل های داده (دیتا) و امکان آن، تشکیل یا اداره جمعیت غیرقانونی یا همکاری مؤثر در آنها، تلاش برای ایجاد یا تشدید اختلاف بین مردم در زمینه های دینی، مذهبی، فرهنگی و نژادی مواردی هستند که در متن این ماده قانونی به عنوان مصادیق جرم سیاسی از آنها یاد شده است.

نعمت احمدی، حقوقدان، در گفتگو با بخش فارسی درباره این لایحه گفت به نظر نمی رسد این لایحه در صورت تصویب شدن کمکی به مشکلات موجود در این زمینه بکند.

به گفته آقای احمدی در حال حاضر یکی از مشکلات اصلی وکلا در پرونده های مطبوعاتی و دادگاه های فعالان سیاسی، مورد مجرمانه “تشویش اذهان عمومی” است که مبهم بوده و تعریف مشخصی ندارد و به سلیقه قاضی تفسیر می شود.

آقای احمدی می گوید در این لایحه هم اقدامی در جهت روشن شدن این مورد و موارد مبهم دیگر، از جمله فعالیت های موثر تبلیغی علیه نظام، نشده است.

نعمت احمدی همچنین گفت این ماده قانونی با بعضی از مواد قانون اساسی هم تناقض دارد. از جمله این که طبق اصل ۲۷ قانون اساسی “اجتماعات‏ و راه‏ پیمایی‏ ها، بدون‏ حمل‏ سلاح‏، به‏ شرط آن‏ که‏ مخل‏ به‏ مبانی‏ اسلام‏ نباشد آزاد است”. اما در این لایحه برگزاری اجتماعات یا راهپیمایی های غیرقانونی مصداق جرم دانسته شده است. حال آن که مشخص نیست چه مرجعی غیرقانونی بودن تجمعات را مشخص می کند.

در لایحه تصویب شده در قوه قضائیه مجازات جرم سیاسی هم حبس از شش ماه تا دو سال یا اجبار به اقامت در محل معین یا منع از اقامت در محل معین از دو تا سه سال و محرومیت از حقوق اجتماعی به مدت پنج سال مشخص شده است.

در یکی از تبصره های این لایحه آمده است “صرف انتقاد از نظام سیاسی یا اصول قانون اساسی یا اعتراض به عملکرد مسئولان کشور یا دستگاه های اجرایی یا بیان عقیده در ارتباط با امور سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و نظایر آن جرم محسوب نمی شود.”

بی بی سی

جرم سیاسی پذیرفته شد

سرانجام پس از گذشت قریب به ۳۰ سال از انقلاب ۵۷ که تعریف مشخصی از جرم سیاسی در قانون نیامده بود، قوه قضائیه برای اولین بار در جلسه دیروز مسوولان عالی قضایی مصادیق و مجازات جرم سیاسی را تصویب کرد. به گزارش روابط عمومی قوه قضائیه، در جلسه مسوولان عالی قضایی که به ریاست آیت الله هاشمی شاهرودی برگزار شده بود، در ادامه بررسی لایحه قانون مجازات اسلامی، ماده ۴ این لایحه با موضوع «جرم سیاسی» مورد بحث و بررسی قرار گرفت و در نهایت مصادیق جرم سیاسی و مجازات های مرتبط با آن تصویب شد. بر اساس ماده ۴، هر یک از اعمال زیر چنانچه با قصد مخالفت با نظام جمهوری اسلامی ایران صورت گیرد و متضمن خشونت نباشد جرم سیاسی محسوب و مرتکب به حبس از شش ماه تا دو سال یا اجبار به اقامت در محل معین یا منع از اقامت در محل معین از دو تا سه سال و محرومیت از حقوق اجتماعی به مدت پنج سال محکوم خواهد شد.

۱- فعالیت های تبلیغی موثر علیه نظام

۲- برگزاری اجتماعات یا راهپیمایی های غیرقانونی

۳- نشر اکاذیب یا تشویش اذهان عمومی از طریق سخنرانی در مجامع عمومی، انتشار در رسانه ها، توزیع اوراق چاپی یا حامل های داده (دیتا) و امثال آن

۴- تشکیل یا اداره جمعیت غیرقانونی یا همکاری موثر در آنها

۵- تلاش برای ایجاد یا تشدید اختلاف بین مردم در زمینه های دینی، مذهبی، فرهنگی و نژادی.

تبصره یک؛ چنانچه جرم سیاسی همراه با یکی از جرائم دیگر ارتکاب یابد، مرتکب به مجازات اشد محکوم خواهد شد.

تبصره دو؛ صرف انتقاد از نظام سیاسی یا اصول قانون اساسی یا اعتراض به عملکرد مسوولان کشور یا دستگاه های اجرایی یا بیان عقیده در ارتباط با امور سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و نظایر آن جرم محسوب نمی شود. اگر چه مساله جرم سیاسی و مواضع موافقان و مخالفان آن تاریخی به قدمت طولانی در کشور ما دارد، اما از آن جهت که برای نخستین بار است دستگاه قضایی اصل «جرم سیاسی» را به رسمیت می شناسد، این تصمیم را باید گامی رو به جلو دانست. واقعیت این است که تعداد فراوانی از فعالان سیاسی، روشنفکران و نهادهای مدنی به دلیل اتهاماتی که در عرف حقوقی کشورهای دموکراتیک، اتهامات سیاسی شناخته می شوند و سازوکارهای معینی برای این اتهامات در نظام های دادرسی آنان پیش بینی شده است بارها تحت تعقیب قرار گرفته و محاکمه شده اند، از جمله این اتهامات می توان به «تبلیغ علیه نظام، اقدام علیه امنیت ملی، نشر اکاذیب و…» اشاره کرد.

این افراد و گروه ها بارها در دادگاه های عادی و بدون رعایت تشریفات مربوط به جرائم سیاسی محاکمه و محکوم شده و به زندان رفته اند. بر این اساس باید به رغم مشکلات موجود در تعریف و مصادیق جرم سیاسی و مجازات های پیش بینی شده، از جمله «جرم انگاری در بند ۳ این طرح و مواردی از بندها که خلاف قانون اساسی است» این اقدام هاشمی شاهرودی را باید به فال نیک گرفت زیرا طی دوره های گذشته از جمله در مجلس ششم یکی از مناقشات اصلی بین مجلس و شورای نگهبان بحث «لایحه جرم سیاسی» بود که چندین بار از طرف شورای نگهبان این لایحه رد شد و در نهایت به بن بست خورد و مسکوت ماند.اما به عقیده صاحبنظران حقوقی باید در تدوین نهایی این لایحه از تجربه دیگر کشورهای دموکراتیک و دارای نظام های حقوقی پیشرو بهره جست و قوه قضائیه در واقع باید لایحه جرم سیاسی را در معرض نقد و بررسی حقوقدانان و صاحبنظران سیاسی نیز قرار دهد و از پیشنهادهای آنها برای رفع اشکالات این لایحه استفاده کند و به صورت قانون مستقل، جامع و مانع درآید. اما در مرحله بعد باید تلاش شود جرم سیاسی بر اساس اصل ۱۶۸ قانون اساسی و منطبق بر معیارهای بیان شده در آن یعنی «علنی بودن دادگاه ها» و «حضور هیات منصفه» تحقق پیدا کند و از سوی دیگر به اعتقاد صاحبنظران از این طریق نیز می توان امیدوار بود که حداقل حاشیه امنیتی برای فعالیت های سیاسی منتقدان و مخالفان فراهم شود، در نتیجه می توان از آسیب ها و فشارهای بیشتر علیه منتقدان و فعالان سیاسی که فاقد رویکردهای قانونی مربوط به جرم سیاسی است، پیشگیری کرد. با این حال مصادیق قوه قضائیه درباره جرم سیاسی از نظر حقوقدانان دارای اشکالات و ابهاماتی است که در همین گام اول باید به آنها توجه داشت. به عنوان مثال در حالی که قانون اساسی برگزاری راهپیمایی و گردهمایی بدون حمل سلاح را قانونی می داند اما به نظر می رسد این مساله در تعریف و مصادیق جرم سیاسی دیده نشده است یا تبلیغ موثر علیه نظام بر ابهامات موجود در زمینه فعالیت های سیاسی منتقدان خواهد افزود.

محمدعلی دادخواه در واکنش به این موضوع گفت؛ «نکته بسیار اساسی که در طرح قانونی جرم سیاسی به آن توجه نشده است این است که جرم سیاسی با انگیزه شرافتمندانه و در چارچوب حسن نیت فرد در جهت اهداف انسان گرایانه عموماً تحقق می یابد.» وی ادامه داد؛ «فارغ از این مورد با کمال تعجب و تحیر به روشنی احراز می شود که این طرح برخلاف پایه های استوار، میثاق حکومتگران و حکومت شوندگان است زیرا قرار بود قانون اساسی به عنوان مرز مشخص و حد معین، آزادی ها و چارچوب آن را تعیین و تعریف کند، در نظام ما که دو نوع قانون وجود دارد و نوع دوم هرگز نمی تواند برخلاف نوع اول باشد، هر طرح، تصویب یا اجرا مدونه یی که مغایر قانون نوع اول باشد، از درجه اعتبار ساقط است و فاقد وجاهت قضایی جهت ترتیب اثر دادن به آن هنگام اتخاذ تصمیم دادرسان است. حال باید دید ماده ۴ در کدامین جایگاه از موضع نگرش حقوق و آزادی های مصرح در قانون اساسی قرار می گیرد. قانون اساسی در موضع بیان حق ملت، مبادرت به اعلام حقوق و آزادی های متعدد می کند که توجه به تفسیر پیشین قانون عادی توان و قدرت تغییر یا تحدید آن را ندارد.» این حقوقدان در عین حال ادامه داد؛ «طرح جدید به رغم تسهیل مورد که وظیفه قانون عادی در موضع تکمیل قانون اساسی است، گام را از حدود و وظایف و تکالیف خود فراتر نهاده و مبادرت به جرم انگاری کرده است. آن هم نه جرم انگاری ساده که قانون عادی توان و اختیار آن را دارد، بلکه در موضع مقابله با آزادی های مصرح در قانون اساسی جرم انگاری کرده است.»

دادخواه سپس با اشاره به مواد قانون اساسی تصریح کرد؛ «با عنایت به اصل ۲۷ قانون اساسی که صراحت آن حاکی از آن است که «تشکیل اجتماعات و راهپیمایی ها، بدون حمل سلاح به شرط آنکه مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است.» این موضوع در زمره حقوق بدوی و بدیهی ملت محسوب می شود و قانون اساسی ضمن برشمردن اصولی که در فصل سوم قانون اساسی یعنی حقوق ملت بدان اشاره داشته است، تشکیل اجتماعات و راهپیمایی ها بوده، یعنی ذات مورد نفس وجود اجتماعات و راهپیمایی ها بدون حمل سلاح درصورتی که مغایر با مبانی اسلام نباشد، آزاد است.» این حقوقدان ادامه داد؛ «در شرایطی که در ماده ۴ طرح مذکور نه تنها بی توجهی به اصل ۲۷ قانون اساسی شده است، بلکه دقیقاً مغایر آن مبادرت به جرم انگاری و تاسیس مسائل و موارد دیگری که مجرمیت افراد را به همراه دارد، شده است.» از سوی دیگر در اصل ۲۶ قانون اساسی می خوانیم «احزاب، جمعیت ها، انجمن های سیاسی و صنفی، انجمن های اسلامی و اقلیت های دینی شناخته شده، آزادند، مشروط بر اینکه استقلال، آزادی، وحدت ملی و موازین اسلامی را نقض نکنند.»

وی با اشاره به اینکه در ذیل این اصل نیز آمده است «هیچ کس را نمی توان از شرکت در آنها منع کرد یا به شرکت در یکی از آنها مجبور ساخت»، تصریح کرد؛ «باز هم در ماده ۴ طرح مذکور این اصل نادیده گرفته شده است و به رغم آزادی هایی که قانون اساسی برای این گروه های سیاسی، اجتماعی و دینی قید داشته، مبادرت به مقدمات و مقدراتی کرده است که آزادی های مصرح در قانون اساسی را زیر سوال برده است و عملاً آنها را نقض کرده است.» به گفته دادخواه واضعان قانون اساسی که در زمان تدوین دغدغه نقض حقوق ملت را داشته اند، راهکارها و پادزهرهای چنین مسائلی را اندیشیده اند، که امروز دچار تردید نشویم که چه باید کرد. وی سپس با اشاره به اصل نهم قانون اساسی «که در جمهوری اسلامی آزادی، استقلال، وحدت و تمامیت ارضی کشور از یکدیگر تفکیک ناپذیرند و هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور، آزادی های مشروع را هر چند با وضع قوانین و مقررات سلب کند»، اظهار داشت؛ «باید به طراحان طرح مذکور اعلام داشت آیا هر اما و اگری که شما بر اصول مندرج در حقوق ملت ها در قانون اساسی قرار می دهید، محدود کردن آزادی ها و اختیارات افراد جامعه نیست؟ و چون در یک نگرشی واقع بینانه این موضوع به راحتی درک می شود، لذا پاسخ چنان تصمیمی اعلام نظر اصل نهم است که عدم اعتبار این نوع از قوانین را اعلام داشته است.»

این وکیل دادگستری سپس با بیان این مطلب که «حق آن بود که با توجه به اصل ۱۶۸ که تعیین تکلیف روشنی در خصوص نحوه تشکیل دادگاه های مطبوعاتی و سیاسی دارد و اعلام داشته این نوع محاکمات الزاماً باید در محاکم عمومی به طور علنی و با حضور هیات منصفه باشد» تصریح کرد؛ «در این چارچوب جهت ایجاد یک رسیدگی عادلانه و منصفانه گام بر داشته و در جهت تشکیل هیات منصفه تلاش کنند که از سازمان های ملی و مردمی نمایندگانی جهت حضور در هیات منصفه انتخاب شوند. مثلاً کانون وکلا یا کانون نویسندگان و دیگر اصناف و شخصیت هایی که توان معرفی و تشخیص حقوق را دارند، در این زمینه اقدام کنند، نه آنکه به گونه یی هیات منصفه انتخاب شود که همه احساس کنند یک هیات منصفه دولتی است و آن هم ماجرا به همین جا ختم نشود و در کنار تذکر حقوقدانان و منتقدانی که اعتراض شان با حساب و کتاب و منطق و دلیل همراه است، تنها مبادرت به تغییر شخصی افراد شود ولی باز هم از همان طیف و گروه سابق، اشخاصی را که وابستگی و پیوند ناگسستنی به قوای عمومی دارند، انتخاب کنند.» به اعتقاد دادخواه، قانون باید بیان کننده حقیقت حقوق باشد یعنی بین عمل و قانون چنان وفاق، کارآمدی و منطقی حاکم باشد که بتوان وجدان عمومی را قانع ساخت؛ امری که دیگر کشورها که آزادی در آنجا محسوس است، طی کرده اند. وی در عین حال ادامه داد: «باید به گونه یی قانون وضع شود که افکار عمومی و وجدان جامعه قانع شود و آزرده نشوند. این همسویی با مردم در صورتی رخ می دهد که قانون خود مبشر آزادی و مدافع حق و مخالف ستم باشد.» وی در ادامه با اشاره به تبصره یک این طرح که گفته «چنانچه جرم سیاسی همراه با یکی از جرائم دیگر ارتکاب یابد، مرتکب به مجازات اشد محکوم خواهد شد»، عنوان کرد؛ «اینکه اگر جرم سیاسی با جرم دیگری همراه باشد به اشد مجازات محکوم می شود، تن زدن از یک واقعیت مشخص است زیرا اگر در روال عادی و جرم عمومی کسی دو جرم مرتکب شود، دادگاه آزاد است که در رسیدگی توأمان به چه نحو اتخاذ تصمیم کند. اما اگر در طرحی ما دست قاضی را ببندیم و به اشد مجازات تکلیف کردیم، نوعی مقابله با جرم سیاسی است و مسدود کردن دهان منتقد و همچنین محدود ساختن قلم معترض که مبادا در حیطه یی که اقدام کرده است پای فشارد زیرا نگرش قانون بر مجرم سیاسی شدیدتر از راهزن و سارق و قاتل است. پس چنین استنباطی به دور از فرزانگی است.»

وی سپس بیان داشت: «باید به گونه یی گام برداشت که اگر فردا در موضع اعتراض و انتقاد و همان امر به معروف و نهی از منکری که در اصل هشتم قانون اساسی به عنوان تکلیف و وظیفه مردم ذکر کرده ایم و امت را به عنوان هدایتگران و حکمرانان را در موضع پندپذیران پنداشته ایم، عدول و نکول نشود، باید این فرصت فراهم آید که از برکات و حسنات آزادی های مصرح در قانون اساسی همه برخوردار شوند و به گونه یی اقدام نشود که در موضع «اعتماد» که مبنای انتخاب پاسداران آزادی در خانه ملت بوده است، تردید و تشکیک ایجاد شود. وی سپس تصریح کرد؛ «رسالت قانون عادی تطبیق با قانون اساسی است و نخستین وظیفه نمایندگان بررسی «انطباق» یا «انحراف» قانون عادی با قانون اساسی است. بی تردید انسداد سیاسی در زمین و زمانه یی رخ می نماید که قوانین اعتمادگریز و مشارکت ستیز باشد. نظام سیاسی می تواند بر پایه اعتماد عمومی گام نهد که از استبدادزدگی بگریزد و به قول، فعل و به آنچه که قبلاً تعهد نموده و توثیق و موثق داشته که حافظ حقوق ملت و عامل تحقق آرمان های او باشد، رفتاری دوگانه در پیش نگیرد. در چنین صورتی دیوار بی اعتمادی فرو می ریزد و رایحه مدارا، مروت و وفاق به مشام می رسد. همچنین عبدالفتاح سلطانی با اشاره به اینکه «یکی از مزایای قانون خوب این است که از به کار بردن واژه های کشدار و دارای معانی متعدد پرهیز شود» تصریح کرد؛ «متاسفانه در متن موردنظر تعابیری از قبیل قصد مخالفت با نظام یا واژه خشونت به کار برده شده که در هیچ یک از قوانین موجود تعابیر مذکور تعریف نشده است، یعنی چه اعمالی مصادیق خشونت هستند، در قانون معین نشده است. پس این تعابیر از این حیث می توانند باب تفسیرهای مختلف را حین اجرا باز کنند.»

وی سپس ادامه داد؛ «این قبیل قانونگذاری دست قضات را باز کرده و می تواند موجبات اعمال نظر سیاسی یا جناحی را فراهم کند.» این حقوقدان سپس با اشاره به بند یک ماده مذکور «فعالیت تبلیغی موثر علیه نظام جرم سیاسی تلقی شده» تصریح کرد؛ «این عبارت می تواند تفاسیر متعددی داشته باشد زیرا نه واژه «نظام» تعریف شده و نه تعبیر «فعالیت تبلیغی موثر» مصداق مشخصی دارد. از طرفی برگزاری اجتماعات یا راهپیمایی های غیرقانونی از مصادیق جرم سیاسی تعریف نشده و حال آنکه طبق اصل ۳۷ قانون اساسی اجتماعات و راهپیمایی هایی که بدون حمل سلاح باشند، قانونی ارزیابی شده است.» سلطانی همچنین بند ۲ ماده مذکور را برخلاف قانون اساسی دانست. وی گفت؛ «فراموش نشود هم اکنون صدها اجتماع و راهپیمایی که به بهانه های مختلف به ویژه بعد از برگزاری نماز جمعه یا سایر راهپیمایی ها و تجمعات برگزار می شود که هیچ کدام از این تجمعات و راهپیمایی ها با مجوز وزارت کشور نبوده ولی نمی توان به آن عنوان راهپیمایی غیرقانونی اطلاق کرد و حتی مسوولان نظام این قبیل تجمعات را راهپیمایی «خودجوش» تعریف می کنند.» وی سپس به بند ۳ لایحه مذکور «نشر اکاذیب یا تشویش اذهان عمومی از طریق سخنرانی در مجامع عمومی، انتشار در رسانه ها و..» اشاره کرد و گفت؛ «به نظر می رسد که در این بند اشتباهی رخ داده و حتی جرم انگاری شده است زیرا طبق ماده ۶۹۸ قانون مجازات اسلامی، نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی جرم نیست و حال آنکه در بند ۳ لایحه مذکور جرم تلقی شده و به طور جداگانه تشویش اذهان عمومی نیز جرم سیاسی تلقی شده است و این در صورتی است که قانونگذار سابق صرف «تشویش اذهان عمومی» را جرم نمی دانست.» این وکیل دادگستری ادامه داد؛ «بند ۴ لایحه مذکور «تشکیل یا اداره جمعیت غیرقانونی» را جرم تعریف کرده و حال اینکه طبق اصل ۲۶ قانون اساسی تشکیل یا اداره اجتماعات مختلف نیازی به اخذ مجوز از هیچ مرجعی ندارد و باید گفت که بند ۴ لایحه مورد نظر برخلاف اصل ۲۶ قانون اساسی است.» وی سپس با اشاره به نکته مثبتی که در این طرح وجود دارد، گفت؛ «در تبصره ۲ لایحه مذکور نکته مثبتی وجود دارد و آن این است که انتقاد از نظام سیاسی یا اصول قانون اساسی یا اعتراض به عملکرد مسوولان و همچنین بیان عقیده به صراحت اعلام شده است که این قبیل امور جرم محسوب نمی شود. این نکته را باید به فال نیک گرفت و از مزایای این لایحه به شمار آورد.» سلطانی در پایان اظهار امیدواری کرد که «این لایحه در روند تصویب خود با اظهارنظر کارشناسان و حقوقدانان اصلاحات و تغییرات لازم را داشته باشد و به صورت قانون جامع و مانع درآید.

عشرت عبدالهی

اعتماد

http://www.autnews.info/archives/1387,02,0009017

ادامه مطلب ...

بازتابهای تحصن دانشجویان دانشگاه سهند تبریز و حمایت دیگر دانشگاه ها



دانشجویان دانشگاه سهند: به اعتصاب غذا ادامه می دهیم

اعتصاب غذای دانشجویان دانشگاه سهند تبریز روز سه شنبه وارد پنجمین روز شد، این در حالی است که روز سه شنبه، هفتمین روز تحصن دانشجویان این دانشگاه بود.
تحصن و اعتصاب غذای دانشجویان این دانشگاه ابتدا در اعتراض به آنچه «قصد یکی از مسوولان دانشگاه سهند به تجاوز به یک دختر دانشجو» خوانده شده،آغاز شد.
استعفای معاونت دانشجویی ریاست حراست دانشگاه، عذرخواهی رسمی معاونت آموزشی، عدم تفکیک جنسیتی، لغو احکام کمیته های انضباطی، عدم تبعیض جنسیتی میان تشکل ها، از خواسته های دانشجویان اعتصاب کننده است.

یکی از دانشجویان متحصن دانشگاه سهند تبریز که نخواست نامش فاش شود، در گفت و گو با رادیو فردا درباره تعداد دانشجویان اعتصاب غذا کننده که به بیمارستان منتقل شده اند، می گوید:«تعداد دانشجویانی که به بیمارستان منتقل شده اند، به بیست و دو نفر رسید و تعداد اعتصاب غذا کنندگان سی و چهار تن است. »
این دانشجو در همین حال به وضعیت جسمی بد تعدادی از اعتصاب غذا کنندگان اشاره می کند و می گوید: «متاسفانه حال جسمی اعتصاب غذا کنندگان به شدت وخیم است. پزشکان موفق نشدند وضعیت یکی از اعتصاب غذا کنندگان که روز سه شنبه به درمانگاه منتقل شده است را به حال عادی در بیاورند و این دانشجو را به بیمارستان اسکو تبریز منتقل کردند.»

به گفته این دانشجوی دانشگاه سهند تبریز، یکی دو نفر از دانشجویان دست به اعتصاب غذای خشک زده اند و بقیه دانشجویان حدود بیش از سی تن اعتصاب غذای تر کرده اند.
این دانشجوی دانشگاه سهند تبریز در ادامه به برنامه هایی که دانشجویان متحصن در روز سه شنبه در دانشگاه برگزار کردند، اشاره می کند و می گوید: «روز سه شنبه دانشجویان ساعت ۱۲ و سی دقیقه در صحن دانشگاه بار دیگر سوگند خوردند و به صورت خودجوش به سمت ساختمان مرکزی دانشگاه یعنی محل دفتر رییس دانشگاه حرکت کرده و به مدت نیم ساعت متحصن شده و در مقابل ساختمان نشستند.»
به گفته وی ماموران حراست و انتظامات دانشگاه، دیواری انسانی جلوی در ورودی ساختمان کشیده بودند اما متحصنین قصد ورود به ساختمان مرکزی دانشگاه سهند را نداشتند.
این دانشجوی دانشگاه سهند که نخواست نامش فاش شود، در ادامه می گوید: «دانشجویان در مقابل ساختمان روی زمین نشستند و شعار هایی سر دادند و سرود یار دبستانی را خواندند. پس از آن دانشجویان به سمت ساختمان «بی۳۰» یعنی محل اصلی تحصن مراجعه کرده و در آنجا متحصن شدند.»
دانشجویان دانشگاه سهند تبریز در هفتمین روز تحصن و پنجمین روز اعتصاب غذای خود فراخوانی منتشر کردند که در آن از دانشجویان دانشگاه های سراسر ایران خواستند روز چهارشنبه را روز عزای عمومی اعلام کنند.



یکی از دانشجویان متحصن دانشگاه سهند تبریز در گفت و گو با رادیو فردا درباره علت انتشار این فراخوان می گوید: «به دلیل عدم پاسخگویی درست مسوولین دانشگاه و منتقل شدن ۲۲ تن از دانشجویان اعتصاب غذا کننده به بیمارستان، روز سه شنبه دانشجویان عزای عمومی در دانشگاه سهند اعلام کردند و پارچه های سیاه روی دیوارها و ورودی ساختمان «بی ۳۰ »، محل تحصن دانشجویان زدند و خود دانشجویان روی بازو و پیشانی شان پارچه های سیاه بستند. فراخوان عزای عمومی هم برای تمام دانشگاه های ایران داده ایم تا فردا را روز عزای عمومی اعلام کنند.»

در همین حال دانشجویان متحصن دانشگاه سهند تبریز با انتشار نامه ای سرگشاده به وزیر علوم، تحقیقات و فناوری، خواستار رسیدگی و پیگیری مشکلات دانشجویان شده اند.

در این نامه سرگشاده آمده است: «چگونه است که در فاصله چند ساعت، بیش از ۵۰۰ نفر از یک دانشگاه بسیار کم جمعیت، نامه اعتراض آمیزی علیه معاونت دانشجویی - فرهنگی دانشگاه سهند تبریز امضاء می کنند ولی هیچ مقام مسوولی پاسخگوی آنها نیست؟ چگونه است که بیش از شش روز جمعی افزون بر ۱۲۰ نفر حاضر شده اند، شب را در هوای سرد و زمین سخت ساختمان های دانشگاه به روز برسانند اما ریاست دانشگاه سهند، برای بررسی مشکلات این جمع حتی در بین آنها حضور نیافته است؟»
یکی از دانشجویان متحصن دانشگاه سهند تبریز در گفت و گو با رادیو فردا درباره نکاتی که در این نامه سرگشاده خطاب به وزیر علوم به آنها اشاره شده، می گوید: «به این دلیل اینکه در این مدت پاسخ خاصی از سوی مسوولین دریافت نکردیم، روز دوشنبه نامه ای سرگشاده به وزیر علوم، تحقیقات و فناوری فاکس کردیم. در این نامه توضیح دادیم دانشجویان به چه دلیلی متحصن شدند و بعد از گذشت شش روز جوابی از مسوولین نشنیده اند. رونوشتی هم به استانداری آذربایجان شرقی نوشته ایم اما هنوز پاسخی به این نامه داده نشده است.»

این دانشجو در ادامه می گوید: «تحصن همچنان ادامه دارد و تا موقعی که دانشجویان به یک جواب منطقی نرسند، این تحصن پایان نخواهد یافت. ضمن اینکه روز سه شنبه تعداد زیادی از دانشجویان به ویژه دانشجویان دختر به جمع اعتصاب غذا کنندگان پیوستند. این دانشجویان در صحن دانشگاه سهند تبریز سوگند خورده و اعلام کردند تا رسیدن به خواسته هایشان با دیگر دانشجویان به اعتصاب غذای خود ادامه خواهند داد.»

دانشجویان متحصن همچنین دسته گلی را به شکل نمادین به دانشجویان اعتصاب غذا کننده ای که در بیمارستان بستری شده اند، هدیه کردند.
دانشجویان دانشگاه سهند تبریز می گویند تا زمانی که به خواسته هایشان نرسند، دست از تحصن و اعتصاب غذا نخواهند کشید.
مسوولان دانشگاه سهند تبریز روز دوشنبه درخواست مذاکره با متحصنین را داشتند اما دانشجویان اعلام کردند در صورتی که معاونت فرهنگی و ریاست حراست دانشگاه در این جلسه شرکت کنند ، حاضر به مذاکره نیستند. هنوز مقامات دانشگاه با دانشجویان اعتصاب کننده مذاکره نکرده اند.

فعالان دانشجویی دانشگاه سهند تبریز می گویند که «یکی از مسوولان دانشگاه سهند تبریز قصد داشته است به صورت اجباری با یکی از دختران این دانشگاه رابطه جنسی برقرار کند. البته این تجاوز صورت نگرفته است و دختر دانشجو هم به دلایل ظاهر اخلاقی نمی خواهد نامی از وی برده شود. همه این ها باعث شد تا هم دانشگاهی های این دختر برای کمکم به او در دانشگاه دست به تحصن و اعتصاب غذا بزنند.»

درهمین حال دانشجویان دانشگاه آزاد تبریز برای حمایت از دانشجویان متحصن دانشگاه سهند، امروز سه شنبه تجمعی برگزار کردند که این تجمع به تحصن تبدیل شد و دانشجویان این دانشگاه هم اکنون در تحصن بسر می برند.

دانشجویان دانشگاه شیراز نیز در حمایت از دانشجویان دانشگاه سهند تبریز بیانیه ای صادر کردند.

دانشجویان دانشگاه شیراز اواخر سال گذشته در اعتراض به روند موجود در دانشگاه و احکام کمیته های انضباطی و احضار فعالان دانشجویی به دادگاه انقلاب، تحصنی ۱۱ روزه در این دانشگاه برگزار کرده بودند.

فرین عاصمی

رادیو فردا



اعتصاب غذای دانشجویان در تبریز

دانشجویانی که در دانشگاه صنعتی سهند تبریز دست به تحصن و اعتصاب غذا زده اند اعلام کردند که نوزده تن از آنان بر اثر اعتصاب غذای ممتد به بیمارستان منتقل شده اند، دو تن از ایشان دچار تشنج شده اند و یکی از دانشجویان دختر تا پای مرگ پیش رفته است.



در اطلاعیه این دانشجویان آمده که شمار اعتصاب کنندگان و همچنین کسانی که بر اثر اعتصاب دچار مشکلات حاد جسمی می شوند در حال افزایش است و امروز (سه شنبه) یکی از دانشجویان دستها و پا‌ها و دهان خود را بسته تا علاوه بر اعتصاب غذا، روزه سکوت نیز بگیرد.



این دانشجویان همچنین طی نامه ای سرگشاده به وزیرعلوم از آنچه بی اعتنایی رئیس دانشگاه به خواسته ها و اعتراضاتشان خوانده اند شکایت کرده اند.



فعالان دانشجویی از شماری از دیگر دانشگاههای ایران نیز با دانشجویان اعتصاب کننده در تبریز اعلام همبستگی کرده اند.



تحصن و اعتصاب غذای دانشجویان در دانشگاه صنعتی سهند از پنجشنبه هفته گذشته در اعتراض به اعمال برخی محدودیتها بر دانشجویان و نحوه برخورد مسئولان دانشگاه، بخصوص مسئولان حراست با دانشجویان آغاز شده است.



این دانشجویان خواستار استعفای حسین زاهد، معاون دانشجویی و فرهنگی دانشگاه صنعتی سهند و آقای حسینی، رئیس حراست دانشگاه، عذرخواهی رسمی فرزان قالیچی، معاون آموزشی دانشگاه، بررسی عملکرد کمیته های انضباطی دانشگاه، عدم تفکیک جنسیتی و عدم تبعیض میان فعالیتهای تشکلها و کانونهای دانشجویی اند.



گزارشها حاکی از این است که اعتصاب غذاکنندگان بازوبندهایی با عبارات اتحاد، مبارزه و پیروزی به بازوی خود بسته اند و آن دسته از دانشجویان متحصن هم که دست به اعتصاب غذا نزده اند در حمایت از اعتصاب کنندگان، ظروف غذا را از محل سرو غذا در سلف سرویس دانشگاه تا محل تحصن در ساختمانهای اصلی، روی زمین قرار داده و شعارهایی از این قبیل سرداده اند: “ای عاملان سرکوب، از ظلمتان به خشمیم، ما زن و مرد جنگیم، بجنگ تا بجنگیم”، “می ایستیم، می خوانیم، تا پای جان می مانیم”، “دانشجو می میرد، ذلت نمی پذیرد”، “زاهد، حسینی، استعفا، استعفا”، “گر تیر و فتنه بارد، جنبش ادامه دارد” و “مسئولین بی عفت، تا کجا هتک حرمت؟”.



محمدرضا چناقلو، رئیس دانشگاه تاکنون دست کم دو بار در جمع دانشجویان متحصن و اعتصاب کننده حضور یافته و با آنان مذاکره کرده اما دانشجویان هنوز می گویند که تنها برخی خواسته هایشان برآورده شده و تا زمان برآورده شدن همه خواسته هایشان به تحصن و اعتصاب غذا ادامه خواهند داد.



از جمله خواسته های دانشجویان که رئیس دانشگاه با آن موافقت کرده این است که کمیته انضباطی دیگر نباید اسامی دانشجویان دختری که بدحجاب تشخیص می دهد را در تابلو اعلانات دانشگاه نصب کند.



دانشجویان معترض می گویند که معاون دانشجویی دانشگاه محدودیتهایی فراتر از آنچه در آیین نامه دانشگاه آمده بر دانشجویان اعمال می کند و از سوی دیگر، کارمندان دانشگاه به چند دانشجوی دختر “هتک حرمت” کرده اند اما حراست دانشگاه به جای برخورد با این کارمندان به “لاپوشانی” ماجرا پرداخته و هنگامی که دانشجویان دختری که به آنان “هتک حرمت” شده بود به وی مراجعه کردند، آنها را تهدید کرده است.



در مورد رفع تبعیض جنسی که مورد اعتراض دانشجویان دانشگاه صنعتی سهند قرارگرفته نیز معترضان می گویند که در اجرای برنامه های فرهنگی، از جمله موسیقی، محدودیتهای فراوانی بر دانشجویان دختر اعمال می شود، مسئول خوابگاه دختران بدون اجازه به اتاقهای دانشجویان دختر سرکشی و نوع پوشش آنان را در اتاقهایشان کنترل می کنند.



معترضان می گویند که از زمانی که حسین زاهد معاونت دانشجویی دانشگاه را به عهده گرفت، بر شمار و شدت حکمهایی که کمیته های انضباطی تحت نظارت او علیه دانشجویان صادر می کنند به میزان زیادی افزوده شده و دانشجویان به واهی ترین دلایل همچون شعر و آواز خواندن به کمیته های انضباطی احضار می شوند.



عذرخواهی رسمی و علنی فرزان قالیچی، معاون آموزشی دانشگاه که از جمله خواسته های دانشجویان معترض است جشن فارغ التحصیلی این دانشگاه مربوط می شود.



به گفته معترضان، شب پیش از شروع جشن، آقای قالیچی پرده نویسیهای مربوط به دانشجویان دختران را که قرار بود در محل جشن نصب شود حذف کرد و دستور داد که به جای مجری زنی که برای جشن درنظر گرفته شده بود، فرد دیگری مجری شود که با وی و دیگر مسئولان دانشگاه هماهنگی بیشتری داشت.



دانشجویان متحصن می گویند هنگامی که دانشجویان به اقدام آقای قالیچی اعتراض کردند، وی آنان را با لحنی تند و توهین آمیز تهدید به احضار به کمیته انضباطی کرد.



گزارش شده که طی دوران تحصن، مواردی از جدال لفظی میان دانشجویان معترض و دانشجویان بسیجی رخ داده و معترضان با نوشتن شکایتنامه ای رسمی، خواستار بررسی آنچه اخلال بسیج در روند تحصن دانشجویان می دانند شده اند.



بی بی سی





نامه دانشجویان دانشگاه سهند به وزیر علوم



رئیس دانشکده عمران دانشگاه صنعتی سهند تبریز پس از گذشت یک هفته از اعتراضات دانشجویان در تلاش برای حل این مسئله است.



بر اساس توافقی که با دانشجویان انجام شده است قرار است رئیس دانشکده عمران به همراه نماینده نهاد رهبری وقتی برای ملاقات با دکتر چناقلو رئیس دانشگاه هماهنگ کنند. همچنین روز گذشته دانشجویان با مشاور استاندار تبریز دیدار داشتند و به گفته وی برای دانشگاه به زودی جلسه‌ای گذاشته می‌شود.



اعتراضات دانشجویان دانشگاه سهند که از دوشنبه گذشته آغاز شده، پس از ملاقاتی چندساعته با دکتر چناقلو رئیس دانشگاه سهند، به دلیل آنچه دانشجویان عدم دسترسی به خواسته‌هایشان اعلام کردند، دست به اعتصاب غذا زدند. تعدادی از اعتصاب‌کنندگان از حال رفته‌اند و به کلینیک واقع در منطقه سهند منتقل شده‌اند. به همین منظور دانشجویان نامه‌ای سرگشاده را خطاب به دکتر زاهدی وزیر علوم، تحقیقات و فناوری منتشر کرده‌اند.



نامه سرگشاده متحصنین دانشگاه صنعتی سهند تبریز

خطاب به وزیر علوم، تحقیقات و فناوری

اکنون که در ششمین روز از تحصن قرار داریم، هنوز مسوولان دانشگاه ما پاسخگوی نیازها و خواسته‌های برحق‌مان نیستند. دانشجویان معترض این دانشگاه در راستای اهداف برحق خود بیش از ۱۲۰ ساعت در ساختمان‌های این دانشگاه متحصن شدند؛ اما دریغ و افسوس که بیش از ۳ روز است که ریاست دانشگاه، دکتر چناقلو با بی‌تفاوتی با مسئله برخورد نموده‌اند. دکتر چناقلو پس از گذشت بیش از ۸۰ ساعت از اعتصاب غذای یاران‌مان و منتقل شدن ۱۷ نفر به بیمارستان، هنوز پاسخگوی رفتار معاونان خود نیست.

مگر نه این است که مسوول خدمتگزار مردم در جمهوری اسلامی، بایستی خود را در مقابل مردمش پاسخگو بداند؟



چگونه است که بیش از ۵ روز، جمعی افزون بر ۱۲۰ نفر حاضر شده‌اند شب خود را در هوای سرد و زمین سخت ساختمان‌های دانشگاه به روز برسانند اما ریاست دانشگاه دکتر چناقلو برای بررسی مشکلات این جمع حتی در بین‌شان حضور نیز نیافته‌اند؟



چگونه است که در فاصله‌ای چند ساعت، بیش از ۵۰۰ نفر از یک دانشگاه بسیار کم‌جمعیت، نامه اعتراض‌آمیزی علیه معاونت دانشجویی- فرهنگی دانشگاه امضا می‌کنند ولی هیچ مسوولی پاسخگو نیست؟ آیا صدور احکام سنگین کمیته انضباطی بی‌اعتنایی به آینده این عزیزان نیست؟



جناب آقای وزیر، ما به عنوان جمع متحصن، از شما و دیگر مسوولان ذی‌ربط کشوری خواستار رسیدگی و پیگیری هرچه سریع‌تر مشکلات حاکم بر دانشگاه‌مان هستیم. ما دانشجویان متحصن خواستار اتخاذ تصمیم مناسب و مقتضی از سوی شما هستیم تا مشکلات ناشی از رفتار مسوولان دانشگاه‌مان حل شود.



و من‌الله توفیق

دانشجویان متحصن دانشگاه صنعتی سهند تبریز



رونوشت:

نهاد ریاست‌جمهوری اسلامی ایران

دفتر معاونت سیاسی استانداری آذربایجان شرقی

دفتر ریاست دانشگاه صنعتی سهند

دفتر خبرگزاری‌های رسمی و روزنامه‌های کثیرالانتشار کشور



متاسفانه در پی تماس‌های مکرر نتوانستیم با روابط عمومی وزارت علوم برای پیگیری نامه بالا و اطلاع از واکنش مسوولان مربوطه تماس برقرار کنیم.



همچنین دانشجویان دانشگاه آزاد تبریز نیز در حمایت از دانشجویان دانشگاه صنعتی بیانیه‌ای صادر کرده و خواستار رسیدگی به مطالبات دانشجویان است. همچنین این دانشجویان به دلیل وضعیت دانشگاه سهند اعلام عزای عمومی کردند. دانشگاه‌های سمنان، خواجه نصیر طوسی و تربیت معلم تهران نیز از این دانشجویان حمایت رسمی کردند.



نیکی محجوب

کارگزارن





ادامه اعتراض های دانشجویی در دانشگاه سهند



دانشجویان سهند تبریز طی یک هفته گذشته در اعتراض به محدودیت فضای دانشگاه، افزایش صدور احکام کمیته های انضباطی و مسائل صنفی دست به تحصن و اعتصاب غذا زدند. آنها خواستار حضور دکتر چناقلو در میان معترضان و پاسخگویی به مطالبات دانشجویان هستند، اما این خواسته آنها محقق نشده است به همین دلیل بیش از ۱۰۰ ساعت از تجمع دانشجویان در ساختمان های دانشگاه سهند می گذرد. همچنین بیش از ۸۰ ساعت است که جمعی از آنان دست به اعتصاب غذا زده اند که نتیجه آن روانه شدن ۱۷ نفر از دانشجویان به بیمارستان بوده است.دانشجویان دانشگاه سهند تبریز که جوابی از مسوولان دانشگاه خود نگرفتند، دست به کار نگارش نامه یی به «محمدمهدی زاهدی» وزیر علوم شدند و از وی خواستند هر چه سریع تر به مشکلات این دانشگاه رسیدگی کند.صادرکنندگان نامه که رونوشت آن را به ریاست جمهوری، معاونت سیاسی استانداری آذربایجان شرقی و ریاست دانشگاه صنعتی سهند ارسال کرده اند، نوشته اند؛ «دریغ و افسوس که با گذشت شش روز از تجمع دانشجویان بیش از سه روز است که ریاست دانشگاه دکتر چناقلو با بی تفاوتی با مساله برخورد نموده اند. دکتر چناقلو پس از گذشت بیش از ۸۰ ساعت از اعتصاب غذای یارانمان و منتقل شدن ۱۷ تن به بیمارستان، هنوز پاسخگوی توهین ها و اشتباهات معاونان خود نیست.»



این نامه می افزاید؛ «مگر نه این است که مسوول خدمتگزار مردم در جمهوری اسلامی، بایستی خود را در مقابل مردمش پاسخگو بداند؟ چگونه است که بیش از پنج روز، جمعی افزون بر ۱۲۰ نفر حاضر شده اند شب خود را در هوای سرد و زمین سخت ساختمان های دانشگاه به روز برسانند اما ریاست دانشگاه دکتر چناقلو برای بررسی مشکلات این جمع حتی در بین شان حضور نیز نیافته اند؟چگونه است که در فاصله چند ساعت، بیش از ۵۰۰ نفر از یک دانشگاه بسیار کم جمعیت، نامه اعتراض آمیزی علیه معاونت دانشجویی- فرهنگی دانشگاه امضا می کنند ولی هیچ مسوولی پاسخگو نیست؟ آیا صدور احکام سنگین کمیته انضباطی ناشی از بی توجهی مسوولان به آینده این عزیزان نیست؟» در ادامه نامه آمده است؛ «رئیس دانشگاه نه تنها در این مدت حتی پاسخ ما را نداده بلکه اقدام به اظهاراتی در رسانه های رسمی و قانونی کشور نموده اند، که مغایر با حقیقت خواسته های دانشجویان معترض و رخدادهای این چند روز تحصن در دانشگاه بوده است، با گذشت چند روز از تحصن، ریاست دانشگاه دکتر چناقلو همچنان جوابگوی عملکرد معاون دانشجویی- فرهنگی خود نیست؛ در حالی که خواسته اصلی جمع متحصن استعفای ایشان است.»آنها در پایان خطاب به زاهدی آورده اند؛ «جناب آقای وزیر، ما به عنوان جمع متحصن، از شما و دیگر مسوولان ذی ربط کشوری خواستار رسیدگی و پیگیری هر چه سریع تر مشکلات حاکم بر دانشگاهمان هستیم. ما دانشجویان متحصن خواستار اتخاذ تصمیم مناسب و مقتضی از سوی شما هستیم تا مشکلات دانشگاهمان حل گردد.»



اعتماد

خبرنامه امیرکبیر: دانشجویان دانشگاه سهند تبریز در هفتمین روز تحصن خود فراخوانی را منتشر کرند که متن آن به شرح زیر می باشد:



اینک، دانشگاه صنعتی سهند در هفتمین روز از تحصن خود قرار دارد. ۱۰۰ ساعت از اعتصاب غذای یاران‌مان گذشته است و ۱۹ تن از اینان به خاک افتاده‌اند. ۲ تن دچار تشنج گشته‌اند و دختری تا پای مرگ پیش رفته است و روز به روز به تعداد اعتصاب غذاکنندگان و قربانیان افزوده می‌شود؛ و امروز پسری دست‌ها و پا‌ها و دهان خود را تا پایان تحصن بست، تا روزه سکوت بگیرد و بغضش را فرو خورد؛ اما هنوز فریادهای یاران رساست و استواری در گام‌های‌شان نمایان است. آری، وینان دل به دریا افکنان‌اند، نماینده‌های شادی، که از فریادشان کوه سست می‌شود و زمین دهان باز می‌کند.



اینک که در هوای در کنار هم‌بودن و برای گذر از بودن به شدن می‌جنگیم، و آزادی خویش را از آنچه که در بندمان کرده است، فریاد زدیم، به خاک افتادن یاران‌مان را ارج می‌نهیم و امروز را روز عزای عمومی در سهند اعلام می‌داریم. در این راستا با اعلام فراخوان به تمامی دانشجویان در تمامی دانشگاه‌های ایران و جهان، فردا را نیز برای همیاری با دانشجویان متحصن در دانشگاه صنعتی سهند، در تمامی دانشگاه‌ها و نیز در خود دانشگاه سهند عزای عمومی اعلام می‌کنیم؛ تا بدین وسیله برگ دیگری از سیل پرشور، آگاه و معترض دانشجویی را در سراسر دنیا به رخ نامردمان بکشانیم.



سهند آماده خروشی دوباره است، عشق‌ها فریاد می‌شوند، فریادها رها می‌شوند، رهایی نفس می‌کشد، و نفس آزادی را می‌طلبد.



پیروزی از آن ماست

دانشجویان متحصن دانشگاه صنعتی سهند تبریز





حمایت دانشجویان دانشگاه شیراز از دانشجویان دانشگاه سهند تبریز



خبرنامه امیرکبیر: جمعی از دانشجویان دانشگاه شیراز در حمایت از دانشجویان دانشگاه سهند تبریز و در پشتیبانی از تحصن این دانشجویان بیانیه ای صادر کردند که متن آن در ذیل می آید:



دانشجویان آگاه و بیدار دانشگاه سهند تبریز؛



درود و آفرین بر پایمردی و ایستادگی شما که سردمدارِ امروز جنبش دانشجویی شده اید. در این روزگار ظلمت زده، باز هم صدای حق طلبی به گوش می رسد و این بار از جانب دوستان و یارانمان در دانشگاه سهند تبریز. فریاد حق طلبی و آزادی خواهی شما چون تیری در سوفار جانمان نشست.



همرزمان به پاخواسته ؛ اکنون که در میارزه ای نابرابر قدعلم کرده و پرچم جنبش دانشجویی را در سهند برافراشته اید خود را در این حرکت آزادی خواهانه تنها ندانید. ما دانشجویان دانشگاه شیراز در این مسیر لحظه ای از حمایت شما دست نخواهیم کشید.



دانشجویان عزیز سهند تبریز ؛ سال گذشته تحصنی ۱۱ روزه در دانشگاه شیراز در اعتراض به روند موجود در دانشگاه که خود چکیده ای از وضعیت اسف بار حاکم بر جامعه ی ابران است، برپاشد. این حرکت هم، چون تمامی حرکت ها ی آزادی خواهانه ی جنبش دانشجویی مشمول مهرورزی منادیان عدالت شد. احضار بیش از ۳۰ دانشجوی این دانشگاه به کمیته ی انضباطی و صدور احکام تعلیقی و احضار ۱۱ تن از دانشجویان به دادسرای انقلاب و بازداشت چندساعته، سهم جنبش دانشجویی از عدالت بود. حال آگاه باشید که امروز همان اتهاماتی متوجه شماست که بارها و بارها به ناحق بر پیشانی جنبش دانشجویی در ایران حک شده است؛ آشوب طلبی، برهم زدن نظم عمومی، اقدام علیه امنیت ملی و عباراتی نخ نما شده از این دست بهانه های مضحک حاکمان سیه روست.



امروز اگر فریاد آزادی خواهی و عدالت طلبی از گلوی جنبش دانشجویی به عرش رسیده، اگر امروز با سرکوب هر حرکت، نقطه ای دیگر از این بدنه ی عظیم و آگاه به پا می خیزد به این دلیل است که صدایمان را در گلو خفه کرده اند، که راه را بر گفتگو بسته اند، که بنیاد گرایی را ارزش می خوانند، که دانشجو را در دانشگاه ذبح می کنند. فریاد می زنیم نه ؛ این بار چشم بر ظلم و بی عدالتی و فساد و فحشا نخواهیم بست. هم چنان که دانشجویان دانشگاه شیراز چشم بر بی عدالتی رفته بر شما نمی بندند و خود را در حرکت حق طلبانه ای که آغاز کرده اید، در کنار شما می بینند. ما دانشجویان دانشگاه شیراز اعلام می داریم که بدنه ی جنبش دانشجویی امروز یکپارچه تر از همیشه، ظلم و ستم را بر نمی تابد.



دانشجویان دانشگاه سهند، شیراز، تهران، همدان، امیرکبیر، علامه، زاهدان، اهواز و دانشگاه های دیگر همگی جزیی از بدنه ی عظیم و آگاهی هستند که امروز نسبت به سرنوشت حتی کوچکترین جزء خود حساس و آگاهند. ما بر این باوریم که حرکت آغاز شده فرجامی کدر و سیاه برای استبدادزدگان و نئشگان قدرت به همراه دارد و یقین داریم که فریاد امروز ما تیغی بر قلب سیاه حاکمان است و نقطه ای روشن را در احقاق حقوق این ملت ستم دیده در تاریخ به یادگار خواهد گذاشت.



من اگر برخیزم

تو اگر برخیزی

همه بر می خیزند



فعالین دانشجویی دانشگاه شیراز

۹/۲/۸۷

بیانیه جمعی از تشکل های دانشجویی دانشگاه آزاد تبریز در حمایت از دانشجویان دانشگاه صنعتی سهند
اعلام همبستگی جمعی از تشکل‌های دانش‌جویی دانش‌گاه آزاد تبریز با دانش‌جویان دانش‌گاه صنعتی سهند


صحن دانش‌گاه بار دیگر خشم دانش‌جو را بالای سر خود حس می‌کند و خروش دانش‌جو را می‌بیند، باز هم هتک حرمت، بازهم توهین و باز هم ظلم...

این بار دوستان دانش‌جویمان در دانش‌گاه صنعتی سهند تبریز هستند که یک صدا فریاد برآورده‌اند تا قدرت اتحاد ما را به نمایش بگذارند، دانش‌جویان این دانش‌گاه دیروز ششمین روز تحصن اعتراضی خود را پشت سر گذاشتند تا نشان دهند که دانش‌جو در برابر ضایع کردن حقش و تجاوز به حریمش هرگز ساکت نخواهد نشست. این تحصن در پی اعمال غیر مسئولانه مسئولین دانش‌گاه در طول سال گذشته برگزارشده است و با اعتصاب غذای بیش از ۲۰ نفر از دانش‌جویان همراه است که تعدادی از این دانش‌جویان در طول مقاومت قهرمانانه خود در اثر ضعف جسمانی راهی بیمارستان شده‌اند.

هتک حرمت دانش‌جویان دختر دانش‌گاه توسط کادر اداری و نیروهای حراستی، اعمال تفکیک‌های جنسیتی توهین آمیز، صدور احکام سنگین کمیته انضباطی برای دانش‌جویان، تبعیض بین تشکل‌های دانش‌جویی از طرف مسئولین دانش‌گاه و... از جمله دلایل برگزاری این تحصن ادامه‌دار است.

نزدیک به ۲۰۰ دانش‌جوی متحصن که حتا شب‌ها هم دانش‌گاه را ترک نمی‌کنند، اعلام کرده‌اند تا تحقق تمامی خواسته‌هایشان از جمله برکناری و عذرخواهی برخی از مسئولین دانش‌گاه به تحصن و اعتصاب غذای خود ادامه خواهند داد.

ما جمعی از دانش‌جویان دانش‌گاه‌های آزاد و سراسری تبریز، ضمن اعلام اعتراض شدید نسبت به وضعیت دانش‌گاه‌های کشور که هر روز و هر ماه و هر سال که می‌گذرد وضعیتی اسفناک‌تر از پیش می‌یابد، همبستگی خود را با دانش‌جویان متحصن دانش‌گاه صنعتی سهند تبریز اعلام می‌داریم و خواستار تحقق تمامی مطالبات دانش‌جویان متحصن هستیم و نیز نسبت به وضعیت جسمانی دانش‌جویان اعتصاب غذا کننده نگرانی شدید خود را ابراز نموده و به مسئولین دانش‌گاه صنعتی سهند در مورد بی‌تفاوتی‌ها و عواقب ناشی از آن هشدار می‌دهیم؛ اگر حادثه ناگواری برای هریک از دانش‌جویان پیش آید ما مستقیماً وزارت علوم را مسئول آن می‌دانیم.

و اما شما، دانش‌جویان متحصن دانش‌گاه صنعتی سهند تبریز:

بدانید که ما، فعالین دانش‌جویی دانش‌گاه آزاد تبریز، تا رسیدن به مطالبات برحقتان همراه و همگام با شما ایستاده و لحظه لحظه مقاومت شما را امیدوارانه نظاره‌گریم و ایمان داشته باشید که:


پیروزی با شماست...

کانون وحدت دانش‌جویان دانش‌گاه آزاد تبریز

انجمن اسلامی دانش‌جویان دانش‌گاه آزاد تبریز

بزن باران که دین را دام کردند



در روزهای اخیر که در مقابل فریاد آزادیخواهی فشار، ارعاب، تهدید، احکام کمیته انظباتی، بازداشت و زندان به یک امر روزمره و طبیعی برای جامعه دانشگاهی بدل شده و طنین عدالت طلبی کارد به استخوان رسیدگان این مرز و بوم از گوشه و کنار به گوش می رسد این بار ندای حق طلبی و اعتراض از دانشگاه سهند تبریز طنین انداز شده است. این بار دانشجویان سهند تبریز عزم جزم کرده اند که نقاب را از چهره دین فروشان برچینند.



پنج روز تحصن همراه با اعتصاب غذا در مقابل توهین به ساحت مقدس دانشگاه و زیر سوال بردن هویت دانشجویان مقاومتی است ستودنی. شما دانشجویان دلیر و آزاده با پنج روز اعتراض مستمرتان به تمام عاملان و آمران بی حرمتی ها نشان دادید که هویت دانشجو والاتر از ان است که الت دست عده ای خائن و دو رو باشد و به درستی که همان طور خود فریاد زدید نشان دادید که زنان و مردان جنگید و علیرغم همه تیغ و فتنه و تهدیدها ایستاده اید و هویت ذلت ناپذیری دانشجو را به اثبات رساندید.



ما دنشجویان دانشگاه تربیت معلم تهران ضمن محکوم کردن هتک حرمت و تجاوز به حریم مقدس دانشگاه از سوی کسانی که خود را حافظ امنیت دانشجویان می دانند همبستگی و حمایت خود را از شما دانشجویان دلیر که فریادتان صدای حق طلبیست اعلام میداریم ایستادگی تان را می ستاییم و بر عزم جزمتان را درود می فرستیم و هم صدا باشما فریاد حق طلبلی سر می دهیم و خواستار برآورده شدن تمامی خواسته های به حق شما دانشحویان آزاده و پایان دادن به همه فشارهای وارده به جامعه دانشگاهی هستیم.



افسوس به حال این دین فروشانی که زندانی دنیای بی رحمتند، آنها که نمی دانند دانشگاه سنگر ذلت ناپذیری است و با هیچ روش نمی توان سنگر بانان این دژ ظلم ستیز را به زانو در افکند و نمی توانند آگاهی و بینایی و انسانیت را بپوشانند، زیر حجابی که این روزها کورها و نقاب داران چهره منفور خود را زیر آن پنهان می کنند. بی گمان آنچه ما را در اراده خود برای حمایت و هم بستگی با همتایانمان استوار تر می سازد ارج نهادن به خواسته ها و اراده جمعی دانشجویان است، پس تا آخرین نفس هم دوش شما علیه جهالت و پاک کردن دانشگاه از لوث وجود این قوم پلید فریاد سر خواهیم داد.



درود بر شما یاران دبستانی که چوبهای الف را بر نمی تابید و هریک ستاره ای هستید بر قلب سیاه شب پرستان.



جمعی از دانشجویان دانشگاه تربیت معلم تهران

حمایت دانشجویان هویت طلب دانشگاه تبریز از تحصن دانشجویان دانشگاه صنعتی سهند تبریز



اویرنجی نیوز: در ششمین روز از اعتصاب گسترده دانشجویان دانشگاه صنعتی سهند تبریز جمعی از دانشجویان هویت طلب دانشگاه تبریز در حمایت از متحصنین بیانیه ای صادر کردند. در پی این پشتیبانی پیش بینی می شود در روزهای آتی دانشگاههای آذربایجان به صحنه گسترده اعتراضات و مطالبات دانشجوئی تبدیل شود.



بیانیه ی جمعی از دانشجویان هویت طلب دانشگاه تبریز در حمایت از دانشجویان دانشگاه سهند



بسم الله الرحمن الرحیم

تحصن دوستان عزیزمان در دانشگاه صنعتی سهند تبریز در حالی وارد هفتمین روز خود می شود که هیچ گونه تلاشی برای ذره ای تسکین تألم متحصنین جسور و شیر صفت به خاطر مخطر مسئولین این دانشگاه خطور نمی کند.

پایداری متحصنین که از روز جمعه اعلان اعتصاب غذا تا حصول خواسته های به حق شان نموده اند، بر حیثیت و شرف و شأن دانشجویی خود، نمایشی قابل تحسین از نا میرائی دانشگاه و دانشجو در مقابل تعرض و هتک حرمت و استیلا به صحنه آورده است.

آن هنگام که کسانی صحبت از اخلاقیات و شرف انسانی به میان می آوردند که گام اول را در آلوده ساختن و پرده دری برداشته اند؛ و آن هنگام که دوستان ما در دفاع از خود شب را تا صبح و صبح را تا شب پلک بر هم نمی گذارند و اعتصاب غذا می کنند و بیمارستان و تعلیق و تعلیق ! ...

قصه ی شگفتی است و تکراری که مقتول محکوم به قتل است و قاتل بر سریر آرامش!

ما جمعی از دانشجویان هویت طلب دانشگاه قهرمان تبریز با اعلام حمایت همه جانبه از خواسته های متحصنین در دانشگاه سهند به لزوم رسیدگی هر چه سریعتر به وضعیت و خواسته های دانشجویان تاکید می کنیم:

1 ) استعفای دکتر زاهد معاونت فرهنگی دانشجویی و حسینی رئیس حراست

2 ) عذرخواهی رسمی دکتر قالیچی

3 ) عدم تفکیک جنسیتی

4 ) لغو احکام کمیته ی انظباطی

5 ) عدم تبعیض میان تشکلها

امید که ذره ای نور بصیرت در چشمان و وجدان در دلهایشان دمیده شود .



جمعی از دانشجویان دانشگاه تبریز

اردیبهشت 87







ادامه مطلب ...

حبس تعلیقی برای صمد قربانی از فعالین حرکت ملی آذربایجان در همدان

سه‌شنبه ۱۰ ارديبهشت ۱٣٨۷ - ۲۹ آوريل ۲۰۰٨

ساوالان سسی:
بنا به گزارش وبلاگ خبری " آذوح" دادگاه صمد قربانی سپهر ۲۸ ساله و از فعالان حرکت ملی آذربایجان در شهر بهار استان همدان به تاریخ ۲۵ فروردین ۸۷ در شعبه ۳۱ دادگاه انقلاب شهر ری برگزار شده و قاضی پرونده با اتهاماتی مانند اقدام علیه امنیت ملی، عضویت و تبلیغ گروه های پان ترکیستی و شرکت در مراسم غیر قانونی بزرگداشت ستارخان وی را به یک سال حبس تعزیری محکوم کرده که با توجه به نداشتن هیچ گونه سو سابقه کیفری حکم صادره به ۵ سال حبس تعلیقی تبدیل گردیده است.

گفتنی است آقای صمد قربانی در پی شرکت در مراسم بزرگداشت ستارخان در تاریخ ۲۴ آبان ۱۳۸۶ از سوی نیروهای اطلاعاتی دستگیر شده و بعد از تحمل 26 روز حبس در بازداشتگاه موقت زندان اوین با قرار وثیقه ۳۰ میلیون تومانی آزاد گردیده بود.او بعد از آزادی اعلام داشته بود که ماموران اطلاعاتی با اعمال شکنجه های چند روزه وی را تحت فشارهای روحی و جسمی قرار داده بودند.

لازم به یاد آوریست که که روز یکشنبه ۸ اردیبهشت با احضار وی حکم به ایشان ابلاغ ولازم الاجرا گردیده است .

ادامه مطلب ...

بازداشت و بازجویی امیر عباس بنائی کاظمی در اداره اطلاعات تبریز

سه‌شنبه ۱۰ ارديبهشت ۱٣٨۷ - ۲۹ آوريل ۲۰۰٨

ساوالان سسی: صبح دیروز دوشنبه ۹ ارديبهشت سه مامور امنیتی با مراجعه به محل کار امیر عباس بنائی کاظمی ، از وی خواسته اند تا جهت ادای پاره ای توضیحات همراه آنان به اداره ی اطلاعات تبریز برود.

امیر عباس بنائی پس از انتقال به اداره اطلاعات به مدت 5 ساعت تحت بازجویی قرار گرفت.

به گفته ی نزدیکان این فعال هویت طلب محوریت سخن مأموران امنیتی در مورد برگزاری دومین سالگرد اعتراضات خرداد در تبریز بوده است. همچنین نیروهای امنیتی به امیر عباس گفته اند، در اين مدت مراقب حرکات خود باشد. آنها تهدید کرده اند که در صورت تداوم فعالیت هایش با وی برخورد خواهند کرد.

لاذم بذکر است روز پنجشنبه ۵ اردیبهشت 87 مراجعه نیروهای امنيتی برای دستگيری امیر عباس در نتيجه عدم حضور وی در منزل بي نتيجه مانده بود.

امیر عباس بنایی کاظمی فعال سیاسی اهل تبریز می باشد که سال گذشته بعد از تحمل ۶ ماه حبس، به قید آزادی مشروط از زندان تبریز آزاد شد. این فعال هویت طلب از سوی دادگاه انقلاب اسلامی تبریز به ۲ سال زندان محکوم شده بود و پس از تقاضای تجدید نظر این محکومیت به یک سال تقلیل یافته بود.

بنایی کاظمی در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ماه ۸۶، توسط نیروهای اطلاعاتی در منزلشان در تبریز بازداشت و بعد از یک ماه بازداشت توأم با شکنجه در سلول انفرادی وزارت اطلاعات به بند ۹زندان مرکزی تبریز انتقال یافته بود.


سازمان عفو بین الملل در تاریخ ٣۱ آگوست ۲۰۰۷در بیانیه ای ضمن اعتراض به نقض صریح حقوق شهروندی این فعال آذربایجانی خواستار آزادی وی شده بود.

ادامه مطلب ...

هشت دانشجوی سهند بر اثر اعتصاب غذا روانه بیمارستان شدند

دوشنبه ۹ ارديبهشت ۱٣٨۷ - ۲٨ آوريل ۲۰۰٨

خبرنامه امیرکبیر: در حالیکه تحصن دانشجویان دانشگاه سهند تبریز از هفته گذشته آغاز شده است، دانشجویان دانشگاه سهند همچنان به تحصن خود ادامه می دهند. پس از اینکه در جلسه دانشجویان با رئیس دانشگاه سهند در پنج شنبه شب گذشته دانشجویان به خواسته های خود نرسیدند، اعتصاب غذای خود را شروع کردند. در آن جلسه که تا بامداد جمعه به طول کشید، دکتر محمدرضا چناقلو هیچ یک از خواسته های دانشجویان را نپذیرفت.

به گزارش خبرنامه امیرکبیر، بر اثر اعتصاب غذای دانشجویان دانشگاه سهند تا کنون ۸ نفر٭ از این دانشجویان روانه بیمارستان شده و حال جسمی بسیاری دیگر از این دانشجویان وخیم می باشد. با این وجود رئیس دانشگاه سهند بی توجه به وضعیت وخیم جسمی اعتصاب کنندگان حاضر به پذیرش خواسته های دانشجویان نمی باشد. چناقلو روز شنبه به تهران فراخوانده شده بود تا پیرامون اعتراضات دانشجویان دانشگاه سهند به نمایندگان وزارت علوم و وزارت اطلاعات توضیح دهد.

لازم به یادآوری است اعتراض دانشجویان سهند از هفته گذشته در پی هتک حرمت مسئولین حراست دانشگاه به چند تن از دانشجویان دختر آغاز شد. استعفای دکتر زاهد، معاونت دانشجویی فرهنگی و حسینی، ریاست حراست دانشگاه، لغو احکام کمیته های انضباطی در ترم های اخیر و عدم تبعیض جنسیتی میان فعالین و تشکل ها در فعالیت های فرهنگی مرتبط با امور فرهنگی از خواسته های دانشجویان می باشد.

٭ تعداد دانشجویان که بر اثر اعتصاب غذا راهی بیمارستان شده اند تا بامداد روز دوشنبه ۸ نفر بوده است. طبق گزارشات رسیده از دانشجویان دانشگاه سهند، این تعداد رو به افزایش است و تاکنون ۱۲ دانشجو روانه بیمارستان شده اند.


ادامه مطلب ...

وضعیت نامناسب وحید بهادری در زندان اورمیه

يکشنبه ٨ ارديبهشت ۱٣٨۷ - ۲۷ آوريل ۲۰۰٨

ساوالان سسی: وحید بهادری ۲۳ ساله و فعال حرکت ملی آذربایجان که هم اکنون در بند ۱۳ زندان اورمیه بسر می برد در تماسی که با خانواده خود داشت به شدت از وضعیت بند موجود انتقاد کرد. وحید بهادری گفت در این بند بذهکاران و اراذل و اوباش نگهداری می شود و علی رغم مراجعه پی در پی ام مسئولين زندان از انتقال من به بند ۱۲ موسوم به بند جرايم امنيتی امتناع می کنند.

وی در مورد بهداشت این بند نیز گفت: وضعیت بهداشت اینجا به شدت نگران کننده است.

لاذم بذکر است خانواده این زندانی سیاسی با وجود تلاشهای بسیار تاکنون موفق به ملاقات با وی نشده اند.

بهادری ساکن اورمیه می باشد که در تاريخ ۲۰ اسفند۸۶ توسط نيروهای اطلاعاتی اورميه بازداشت و روز ۲۴ فروردين ۸۷، در یک جلسه محاکمه ای که در شعبه يک دادگاه انقلاب اورمیه، بدون حضور وکيل مدافع و به رياست قاضی درويشی برگزار شد، به اتهام اقدام عليه امنيت ملی و تبليغ عليه نظام جمهوری اسلامی به هفت ماه حبس تعزيری محکوم شد.

خاطر نسان می شود وحيد بهادری قبل از اين نيز در تاريخ ۲۸ ارديبهشت ماه سال ۸۶، مقارن با سالگرد اعتراضات خرداد ملت آذربايجان دستگير و بعد از تحمل ۲۲ روز بازداشت در سلول انفرادی بازداشت گاه اداره اطلاعات اورميه به قيد وثيقه ۱۰ ميليونی آزاد و در تیر ماه همان سال، در شعبه اول دادگاه انقلاب به رياست قاضی درويشی به اتهام " تلاش برای تشکيل حکومت پان ترکيستی و به تبليغ و هواداری به نفع گروه گايپ ( حزب استقلال آذربايجان جنوبی ) " به شش ماه حبس تعزيری که به مدت ۲ سال تعليق می شود محکوم شده بود.

ادامه مطلب ...

نگاهی حقوقی در حاشیه بازداشت اخیر فعالین اردبیل

آیدین آزاد
Aydin.azad@gmail.com

جرم به دلیل ماهیتش گاهاً به سیاسی و عمومی تفکیک می شود این تفکیک در جریان تفکر لیبرالیستی در قرن 19 بوجود آمد که طبق آن مجرم سیاسی را به لحاظ انگیزه های مردمی و اصلاح طلبانه یا قهرمانی آرمانی که جان و مال خو را در راه هدف مقدس خود فدا می کند را شایسته امتیازاتی نسبت به بزهکاران عادی می دانست .

اصولاً استعمال لفظ مجرم به افرادی که به انگیزه اصلاحات اجتماعی و نه شخصی و گروهی علیه نظام حاکم قیام می کنند قانع کننده نیست اما به هر حال ضرورت تفکیک همیشه وجود دارد .

حقوقدان برجسته فرانسوی به نام "آرتولان" این تفکیک را از دیدگاه عینی بررسی کرد و اینطور عنوان می کند که برای شناخت مجرم سیاسی و تمییز آن از بزهکار عادی بهتر است چند پرسش مطرح کرد و پاسخ آنها را دانست تا به این تفکیک رسید .

پرسش اول این است : چه فرد یا افرادی مستقیماً از جرم ضرر دیده اند ؟ پاسخ آن دولت است . پرسش دوم : به چه نحوی به حق دولت لطمه وارد آمده ؟ پاسخ، هدف لطمه به حقوقی است که تشکیلات اجتماعی و سیاسی دولت را مد نظر قرار می دهد . پرسش آخر این است که چه نفعی از نظر مجازات در مورد اینگونه مجرمان وجود دارد ؟ پاسخ چنین است که نفعی که در ارتباط با تشکیلات اجتماعی و سیاسی دولت باشد .

کشورها دموکراتیک معمولا نسبت به تفکیک جرم سیاسی از جرم عمومی خوب عمل می کنند اما در کل دولتها بیشتر متمایل به توسعه قلمروی جرائم عمومی و محدودیت جرائم سیاسی هستند زیرا از جهات مختلف مانند نحوه برخورد ، تشریفات رسیدگی ، استرداد و تبعات محکومیت مجرمان سیاسی از امتیازات بیشتری برخوردارند .

مساله ای که ما در مواجهه با بازداشت فعالین آذربایجان در اردبیل آقایان اردشیر کریمی، بهروز علیزاده، رحیم غلامی و ودود سعادتی می بینیم حاکی از اینست که نحوه برخورد مامورین با این بازداشت شده گان نه تنها مطابق با قوانین بین المللی بلکه با ظابطه های ایران نیز مغایر می باشد

طبق اصل 32 قانون اساسی ؛ « هیچ کس را نمی توان دستگیر کرد مگر به حکم و ترتیبی که قانون معین کند در صورت بازداشت موضوع اتهام باید با ذکر دلایل بلافاصله کتباً به متهم ابلاغ و تفهیم شود و حداکثر ظرف مدت 24 ساعت پرونده مقدماتی به مراجع صالحه قضایی ارسال و مقدمات محاکمه در اسرع وقت فراهم گردد مختلف از این اصل طبق قانون مجازات می شود » .

این در حالیست که دستگیری این فعالین در 12 فروردین صورت گرفته و تا کنون نه تنها هیچ تفهیم اتهامی در کار نمیباشد باکه مامورین اطلاعات از اعمال سختترین شکنجه ها نیز هیچ ابایی نداشته اند.

کثرت اعمال شکنجه های جسمی نظیر کشیدن ناخن ، شوک الکتریکی ، آویزان کردن از پا بُعد جسمی شکنجه را در افکار عام بیشتر تداعی نموده است در حالیکه شکنجه هرگونه اذیت جسمی و روحی را شامل می شود . توهین ، تهدید ، سلول انفرادی و هرگونه اعمالی که سبب آزار روح و جسم بشری شود شکنجه بحساب می آید .

شکنجه در هر سطحی که باشد در قوانین بین المللی و ایران منع شده است ماده 5 اعلامیه جهانی حقوق بشر و اصل 38 قانون اساسی ایران این ممنوعیت را اعلام می دارند طبق اصل 38 قانون اساسی « هر گونه شکنجه برای گرفتن اقرار و یا کسب اطلاع ممنوع است . اجبار شخصی به شهادت ، اقرار یا سوگند مجاز نیست و چنین شهادت ، اقرار و سوگندی فاقد ارزش و اعتبار است . متخلف از این اصل طبق قانون مجازات می شود . هتک حرمت و حیثیت کسی که به حکم قانون دستگیر ، بازداشت ، زندانی یا تبعید شده به هر صورت که باشد ممنون و موجب مجازات است » .

شوک الکتریکی ، ضرب و شتم ، آویزان کردن از پا ، سلول انفرادی ، توهین و تحقیر از جمله شکنجه هاییست که در پی بازداشت غیر قانونی این فعالین صورت گرفته است . اصل 22 قانون اساسی نیز در منع این اعمال ، حیثیت ، جان ، حقوق ، مسکن و شغل اشخاص را از تعرض مصون می داند .

قوانین ایران ضمن منع شکنجه ، اعمال کنندگان هر گونه شکنجه را لایق مجازات می دانند اصل 32 و 38 علاوه بر منع شکنجه بر مجازات عوامل شکنجه نیز تاکید می نمایند اما آیا قوه قضائیه تا به حال در احیای حقوق فعالین سیاسی گامی برداشته تا در جهت مجازات شکنجه گران نیز اقدامی کرده باشند؟

مطابق اصل 156 قانون اساسی ، قوه قضائیه قوه ای است مستقل که پشتیبان حقوق فردی و اجتماعی و مسئول تحقق بخشیدن به عدالت و عهده دار وظایفی نظیر نظارت بر حسن اجرای قوانین ، احیای حقوق عامه و گسترش عدل و آزادی های مشروع می باشد . حال صادر کردن حکم به پرونده های سیاسی که خالی از اقرارهای دروغین که شکنجه گران در بیشتر موارد از بازداشت شده گان میگیرند چه اندازه عادلانه میباشد؟ در محکاکمه کدامین فعال سیاسی آذربایجان ما شاهد استقلال قوه قضائیه بوده ایم؟

براساس تعریفی که در کنفرانس بین المللی کوپنهاک در سال 1935 ارئه شده جرمی است که علیه تشکیلات و عملکرد دولت واقع می شود جرم سیاسی محسوب میشود. تعریف « آرتولان » حقوقدان فرانسوی از مجرم سیاسی نیز مجرم سیاسی محسوب شدن فعالین سیاسی بازداشت شده را واضح تر می سازد پس طبق اصل 68 قانون اساسی رسیدگی به جرائم فعالین سیاسی باید علنی و با حضور هیئت منصفه صورت گیرد ( اصلی که در محاکمه فعالین سیاسی مان به فراموشی سپرده میشود ).

در قانون اصلاحیه 1352 نیز به تکرار جرم و حضور هیئت منصفه در دادگاهی مجرمان سیاسی اشاره شده بود اصل 168 نیز صرفاً به این مسأله اشاره کرده است اما نکته ای که در اینجا مسکوت مانده اینست که تابحال تعریفی از جرم سیاسی منطبق با اصل 168 قانون اساسی ارائه نشده است .

عدم تعریفی مشخص از جرم سیاسی بصورت عمد باعث محاکمه مجرمان با در نظر گرفتن ملاحظات سیاسی و نه ماهیت پرونده می شود .

حال با در نظر گرفتن امتیازاتی که مجرمان سیاسی نسبت به بزهکاران عادی دارند و عدم ارائه تعریف مشخص از جرم سیاسی در یک اصل بنیادین قانون اساسی ( اصل 68 )آشکار به نظر می رسد که قوه قضائیه فعالین سیاسی را با چه اتهاماتی محاکمه کند.

به امید آزادی تمامی زندانیان سیاسی

ادامه مطلب ...

تشدید فشارها نسبت به فعالین هویت طلب در تبریز

جمعه ۶ ارديبهشت ۱٣٨۷ - ۲۵ آوريل ۲۰۰٨

ساوالان سسی: با نزدیک شدن به دومین سالگرد اعتراضات خرداد ۸۵ آذربایجان فشارهای امنیتی روز به روز بیشتر می شود ،روز گذشته در تبریز چندین تن به وزارت اطلاعات احضار و تهدید شده اند.

همچنین مراجعه نیروهای امنيتی برای دستگيری امیر عباس بنائی کاظمی فعال مدنی آذربایجانی در نتيجه عدم حضور وی در منزل بي نتيجه بوده است.

امیر عباس بنایی کاظمی فعال سیاسی اهل تبریز می باشد که سال گذشته بعد از تحمل ۶ ماه حبس، به قید آزادی مشروط از زندان تبریز آزاد شد. این فعال هویت طلب از سوی دادگاه انقلاب اسلامی تبریز به ۲ سال زندان محکوم شده بود و پس از تقاضای تجدید نظر این محکومیت به یک سال تقلیل یافته بود.

بنایی کاظمی در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ماه ۸۶، توسط نیروهای اطلاعاتی در منزلشان در تبریز بازداشت و بعد از یک ماه بازداشت توأم با شکنجه در سلول انفرادی وزارت اطلاعات به بند ۹زندان مرکزی تبریز انتقال یافته بود.

ادامه مطلب ...

گزارش مطبوعاتي، کمیته مبارزه با شکنجه زندانیان سیاسی آذربایجان در ایران

بازداشت شدگان اخیر اردبیل، بشدت شکنجه جسمی و روحی شده اند

ماده 5 اعلامیه جهانی حقوق بشر به صراحت بيان مي دارد "احدي را نمي توان تحت شکنجه يا مجازات يا رفتاري قرار داد که ظالمانه يا بر خلاف انسانيت و شئون انساني يا موهن باشد". که اين امر در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران نيز مورد تاييد قرار گرفته و طبق نص صريح آن "هرگونه شکنجه براي گرفتن اقرار يا کسب اطلاع ممنوع است"

در هفته های گذشته شاهد موج جدید بازداشت فعالین مدنی، دانشجویان، روزنامه نگاران و.فشارهای وارده بر فعالین سیاسی آذربایجان بوده ایم.

دوازده فروردین در اردبیل عده زیادی با حمله ناگهانی نیروهای اداره اطلاعات در منزل، محل کار٬ خیابان و اماکن عمومی دستگیر شده اند و محل نگهداری آنها بعد از هفته ها به خانواده ها یشان اطلاع داده شده است.

امروز چهارده روز از بازداشت اردشیر کریمی خیاوی دبیر انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه آزاد اردبیل، بهروز علیزاده فعال حقوق بشر، رحیم غلامی نویسنده و روزنامه نگار، ودود سعادتی فعال مدنی، در اردبیل می گذرد و آنها تحت فشارهای روحی و شکنجه های جسمی قرار دارند٬ از داشتن وکیل و دیگر حقوق یک زندانی محروم هستند و خانواده هایشان تهدید می شوند.
آنها بعد از انتقال به زندان اردبیل در تماس تلفنی با خانواده خود اعلام داشته اند که برای گرفتن اقرار و کسب اعترافات دروغین به شدت شکنجه شده و به طرق وحشتناکی مورد تهدید قرار گرفته اند.
به گفته آنها « ضرب و شتم با مشت و لگد، استفاده از کابل به عنوان شلاق، دادن برق و شوک الکتریکی ، آویزان کردن از پا برای ساعتها، سلول انفرادی، بی خوابی دادن و توهين و تحقير» از جمله روش هايی بوده که در جريان اعتراف گيری های دروغین به کار برده شده است.

هم اکنون سلامت این زندانیان در نتیجه شرایط سخت زندان و اعتصاب غذایی که در اعتراض به فشارها کرده بوداند به مخاطره افتاده است.

اردشیر کریمی از بیماری مغز و اعصاب و رحیم غلامی که از بیماری کلیه رنج میبرند محروم از دسترسی به هرگونه امکانات پزشکی هستند.
ما بعنوان " کمیته مبارزه با شکنجه زندانیان سیاسی آذربایجان در ایران " ناراحتی و نگرانی جدی خود را از شکنجه نامبردگان که هم اکنون در زندان مرکزی اردبیل نگهداری می شوند٬ ابراز داشته و از رسانه ها٬ سازمانهای دفاع از حقوق بشر و گروههای ضد شکنجه تقاضا داریم بر علیه بازداشتهای غیرقانونی و فشارهای وارده برفعالان مدنی و حبس روزنامه نگاران آذربایجانی اعتراض کنند

در پایان یادآور می شویم که اقرار و اعتراف که تحت شکنجه باشد فاقد ارزش و اعتبار قانونی است و متخلفین این امر باید مجازات شوند.

پنج‌شنبه ۵ ارديبهشت ۱٣٨۷ - ۲۴ آوريل ۲۰۰٨

متن به زبان ترکی آذربایجانی

متن به زبان انگلیسی


ادامه مطلب ...

نگرش خودی و غير خودی در دفاع از حقوق بشر، منافی دموکراسی است

آيدين تبريزی
اخيراً سميناری با عنوان «به رسميت شناختن حق برگزاری تجمع از وظايف حکومت ها است» برگزار گرديد که در آن فعالان سياسی و حقوق بشر از جمله خانم شيرين عبادی، عبدالفتاح سلطانی و عبداله مومنی به سخنرانی پرداختند. از اخباری که در رسانه ها منتشر شده است، چنين بر می آيد که متاسفانه حتی کوچکترين سخنی در باره سرکوب بزرگترين و گسترده ترين تجمع اعتراضی مسالمت آميز ساليان اخير يعنی اعتراضات خردادماه مردم شهرهای مختلف آذربايجان که به شدت سرکوب شد و دهها نفر در جريان آن کشته شدند (که حداقل کشته شدن ۶ نفر در نقده (به نقل از بازتاب) و يک نفر در مشکين شهر (با تأييد اعلمی نماينده تبريز) از طرف منابع دولتی نيز تأييد شد)، به ميان نيامده است!

من روی سخنم با خانم شيرين عبادی است. شما به حق گفته ايد که « بر اساس اصل ۲۷ قانون اساسی، برگزاری تجمعات مسالمت آميز که بدون حمل سلاح باشد و مخل مبانی اسلام نباشد آزاد است» اما آيا مردم آذربايجان در حرکتهای مسالمت آميز خود سلاح حمل کرده بودند، يا شعارهايی مخل مبانی اسلام سرداده بودند؟ يا شما اعتراضات آذربايجانيان را که خواستار حقوق حداقلی مصرح در قانون اساسی يعنی آموزش زبان مادريشان در مدارس و دانشگاهها بودند؛ را حرکتی نادرست تشخيص داده ايد؟! و يا آن را در مقايسه با سرکوب دراويش گنابادی و سنديکای کارگران، آنقدر کوچک و کم اهميت دانسته ايد که به دليل تلخيص، آن را به صورت مستتر در سه نقطه (...) قرار داده ايد؟! (سخنان خانم عبادی به نقل از سايت عصر نو: «حالا اين سوال مطرح است آيا دروايش گنابادی، دانشجويان، کارگران و... اسلحه داشتند که اينگونه با آنها برخورد شد؟ کدامشان حرف غير اسلامی زدند؟ در روز یک خرداد چه کسی حرف غير اسلامی زد يا اسلحه داشت که آنطور به تجمع کنندگان حمله کردند؟»)

من هميشه به عنوان يک منتقد فعالين حرکت ملی آذربايجان، رويگردانی آنها از همکاری با حرکتهای آزاديخواهانه سرتاسری و جدا کردن راه خود از آنها را به نقد کشيده ام و معتقد بوده ام اين تفرق نه تنها باعث ضعف جبهه آزاديخواهی خواهد شد، بلکه نتيجه ای جز حرکت در جهت فروپاشی ايران نخواهد داشت، اما از طرف ديگر پاسخی منطقی به ايرادات به حق آنها که معترضند چرا هيچ يک از گروههای سياسی سراسری توجهی به خواسته های ملی و زبانی آنها ندارند و حتی نوعی نگرش خودی و غيرخودی به مسائل بديهی حقوق بشر و دموکراسی دارند را پاسخی نمی يابم. شما به عنوان يک فعال حقوق بشر می بايست فارغ از نگرش های سياسی، از حقوق انسانی کسانی که حتی (به زعم شما) تفکر نادرستی نيز دارند، دفاع کنيد و هرچه سرکوب اين حرکتهای مسالمت آميز سنگين تر باشد، با توجه و پيگيری بيشتری از حقوق پايمال شده آنان دفاع کنيد. وجود پيشداوری ذهنی در تقسيم بندی حقوق نقض شده انسانها به آنهايی که نگرش سياسی درستی دارند (گروه خودی) و آنهايی که نگرش سياسی نادرست دارند (گروه غير خودی) در شأن يک فعال حقوق بشری چون شما نيست.

اين که که يک فعال سياسی بنا به نگرش خاص خود، حاضر به انعکاس نظريات رقيب سياسی خود نباشد به نوعی قابل درک است (هرچند دفاع از حقوق شهروندی تمام انسانها حتی مخالفان سياسی لازمه دموکراسی است) ولی اينکه يک فعال حقوق بشر، در دفاع از حقوق شهروندی فعالين سياسی، قائل به خودی و غير خودی باشد و اعمال تبعيض در دفاع از حقوق شهروندی کسانی که مواضع سياسی شان را نمی پسندد را روا دارد، به هيچ عنوان قابل پذيرش نيست. زيرا همان گونه که خود گفته ايد دفاع از حق اعتراض مسالمت آميز کسی که با ما هم فکر است اصلا موضوعی حقوق بشری به حساب نمی آيد بلکه مساله آنجاست که از حقوق شهروندی کسانی دفاع کنيم که نظراتشان را قبول نداريم. از طرف ديگر آيا اگر عده ای افراطی را کنار بگذاريم، مردم آذربايجان در اعتراضات مسالمت آميز خود جز دفاع از حيثت خود، دفاع از حق آموزش زبان مادری شان و اعتراض به تبعيض اقتصادی در قبال منطقه شان و احقاق حق حاکميت بر سرنوشت خويش در قالب فدراليسم، چيز ديگری را می خواستند؟ هرچند دفاع از حقوق شهروندی آن افراد افراطی نيز دقيقا يک موضوع حقوق بشری است که به هيچ بهانه ای قابل انکار نيست.

آيا آن نوجوان نقده ای که شايد تنها به دليل کنجکاوی در اعتراض مردمی شرکت کرده بود و با شليک مستقيم گلوله هدف قرار گرفت و کشته شد، از نظر شما چه گناهی نابخشودنی مرتکب شده بود که شما در دفاع از حق او اين چنين اکراه داريد؟ آيا دفاع از حق اين کودک هم وطن در اولويت بالاتری است يا دفاع از متهمين به ترور کور انسانهای بی دفاع، در زندان گوانتانامو؟! (هرچند همان تروريست ها نيز بايد از حقوق شهروندی برخوردار باشند و در آن شکی نيست) آيا شما متوجه گسست عاطفی شديدی که بدليل اين بی توجهی مرکز نشينان نسبت به حقوق اوليه حاشيه نشينان در حال اوج گرفتن است، هستيد؟ آيا می دانيد که همين رفتارهای تبعيض آميز، بسيار بيشتر از خشونت حکومت مرکزی در روی آوردن مردم به سمت گروههای افراطی موثر است؟ همان گروههای افراطی که تنها راه احقاق حقوقشان را در جدا شدن از سرزمين مشترک و کهن همه ما يعنی ايران، تبليغ می کنند. حداقل حکومت آقای احمدی نژاد آن قدر به شعار عدالت و مهرورزی پايبند است که سرکوب و خشونت را بين تمام بخشهای ايران، تقريبا به صورتی عادلانه، توزيع کرده است! اما برخی از گروههای اوپوزيسيون مرکزگرا که مدعی دموکراسی و حقوق بشر هستند، در عمل تبعيضی غير قابل باور در قبال حاشيه نشينان روا می دارند. يک فعال حقوق بشر می بايست مابين دفاع از حقوق شهروندی انسانهايی که بدون خشونت و غير مسلحانه تنها به بيان نظرات و عقايد خود پرداخته اند (هرچند اين عقايد به زعم او نادرست باشد) و دفاع از نظرات آنها تفاوت قائل شود.

سخنی نيز با آقای اکبر گنجی دارم که اخيرا در فراخوانی، خواستار اعتصاب غذای عمومی برای آزادی زندانيان سياسی شده اند که در جای خود بسيار ارزشمند است. اما گله ای که اينجا وارد است اين است که چرا نامی از خيل عظيم دستگير شدگان حوادث اخير آذربايجان نبردند. هرچند ايشان در مصاحبه با راديو فردا و نام بردن از آقايان عباس لسانی، غلامرضا امانی، چنگيز بخت آور، حسن دميرچی، صالح کامرانی، مجيد پژوه فام در اقدامی ارزشمند به جبران آن پرداختند که قابل تقدير است. لذا به جای تکرار انتقاداتی که ديگرانی چون احمد باطبی نيز گفته اند به جنبه های ديگر حساسيت توجه به مساله اقليتهای قومی و زبانی در شرايط کنونی می پردازم.

آيا می دانيد که به خاطر همين کم توجهی ها (که شايد بی غرض هم بوده باشد) نوعی احساس تبعيض و شهروند درجه دوم بودن در دل تک تک فعالين سياسی اقوام ايجاد می شود و همين امر چه ضربه جبران ناپذيری به وحدت کشور وارد می کند؟ آيا اين که تمام شرکت کنندگان در اعتراضات اخير آذربايجان را تجزيه طلب بناميم و به همان دليل، در دفاع از حقوق شهرونديشان ترديد کنيم، باعث نخواهد شد آنهايی که شايد تنها برای دفاع از حيثيت خود و دفاع از زبان مادری خود دست به اعتراض مسالمت آميز زده بودند، به واقع باورشان شود که تجزيه طلب هستند؟! آقای گنجی اجازه ندهيد که شما را با کسانی چون کوروش مدرسی که با ادبيات لمپنيزم، به تمام شرکت کنندگان در اعتراضات اخير آذربايجان يکجا توهين می کند (مدرسی: ای مردم خر نشيد! خر نشيد! در اين تجمعات شرکت نکنيد!) مقايسه نمايند.

به خاطر دارم که درست يکسال پيش که شما در اعتصاب غذا بوديد و نامه ای از زندان فرستاديد که در آن از تلاشتان در رساندن ندای آزادی خواهی، جمهوری خواهی و فدراليسم مردم ايران به گوش جهانيان سخن گفته بوديد. در آن هنگام مقاله ای در تجليل از صداقت کم نظير شما در دفاع از حقوق تمام ايرانيان و عدم فراموشی حقوق اقليتهای قومی و زبانی نوشتم. آقای گنجی امروز وقت آن است که صداقت و شهامت خود در انعکاس خواسته های بر حق مردم آذربايجان، کردستان، خوزستان، بلوچستان و ... در برخورداری از حقوق انسانی مصرح در اعلاميه جهانی حقوق بشر از جمله حقوق فرهنگی و زبانی و حق حاکميت بر سرنوشت خويش در قالب فدراليسم را نشان دهيد و با صدای رسا و با صراحت کامل اين سخن حق را به گوش مردم ايران و جهان برسانيد. اجازه ندهيد آنها حقوق شان را از زبان افراطی های تجزيه طلب و يا سازمانهای مغرض خارجی از جمله موسسه امريکن اينترپرايز (که در آنسوی اقيانوس نشسته و نقشه های دلخواه خود را برای منطقه ترسيم می کنند) بشنوند. با دفاع صريح از حقوق انسانی آنان، نشان دهيد که در دفاع از حقوق بشر و دموکراسی قائل به خودی و غير خودی نيستيد. آقای گنجی شما که در رسانه های اصلاح طلب، درس دموکرات منشی به اقتدارگرايان می داديد و شعار زيبای تبديل معاند به مخالف و تبديل مخالف به موافق را سر می داديد، اجازه ندهيد ديکتاتور منشان لانه کرده در بدنه فعالين سياسی مرکزگرا، معترضين آذربايجانی را چيزی فراتر از معاند بنمايانند و پذيرش آنان به عنوان يک مخالف با حقوق قانونی متعارف را مساوی تحجر و خيانت به ايران نشان دهند.

در انقلاب ۵۷ تمام تلاش فعالان سياسی بر مخالفت با ديکتاتوری سلطانی و دخالت بيگانگان متمرکز شد و از خطر بالقوه دين سياسی (که تجربه سياسی مربوط به آن قبلا در ديگر نقاط جهان وجود داشت ولی متاسفانه توجهی درخور به آن نشد) غفلت گرديد و ما يک ديکتاتوری سلطانی را برانداختيم و يک ديکتاتوری سلطانی-مذهبی ديگر جايگزين آن شد. اما امروز تز جدايی دين از سياست به دليل اين تجربه سنگين، به يک انديشه فراگير در ميان روشنفکران ايرانی تبديل شده است، بگونه ای که حتی اگر رای گيری آزادی در بين قشر روحانی نيز برگزار شود، شايد نتيجه بيشتر به نفع جدايی دين از سياست باشد تا بالعکس. در اين ميان تکليف ديگر بخش های جامعه نيز روشن است. لذا دفاع از تز جدايی دين از سياست که به عمده ترين بخش تلاش فعالان سياسی امروزی تبديل شده است، نبايد همانند انقلاب ۵۷ به غفلت روشنفکران ما از چالشهای اساسی و جدی که پيش روی آزاديخواهان ايرانی و مردم جامعه قرار دارد، منجر شود. شکل حکومت آينده ايران هرچه باشد، مطمئنا سکولاريزم جزء لاينفک آن خواهد بود و ديگر دين سياسی اصلا مساله عمده ای پيش روی ما نخواهد بود. اما حوادث اخير در آذربايجان، خوزستان، کردستان و بلوچستان و تجربيات کشورهای ديگر چند مليتی دنيا و تحولات رخ داده در مرزهای کشورمان از عراق تا افغانستان، بايد زنگهای خطر را در گوش يک روشنفکر صديق و دور انديش به صدا در آورد. او بايد مسائل عمده پيش روی را به درستی تشخيص دهد و جرات و جسارت شناکردن برخلاف مسير رودخانه را نيز داشته باشد و علاج واقعه را قبل از وقوع تجويز نمايد.

وجود دو نگرش افراطی در برخورد با مساله اقليتهای قومی، که يکی به کلی وجود چنين مساله ای را انکار می کند و پاک کردن صورت مساله را پيشنهاد می کند و ديگری به چيزی کمتر از پاره پاره شدن اين سرزمين کهن راضی نمی شود و قدرت گرفتن روز افزون اين دو جبهه افراطی و عدم وجود جبهه ميانه رو قدرتمندی که بتواند توده مردم و روشنفکران صديق را از در افتادن در اين دو گودال خطرناک رهايی دهد، بايد روشنفکر صديق و نوانديش را به تلاش مضاعف فراخواند تا سکوت غير قابل توجيه موجود را بشکند و مساله اقليتهای قومی و زبانی را که مهمترين چالش پيش روی ماست به بحث روز تبديل نمايد و اجازه ندهد اقتدارگرايان نژاد پرست (که دندانهای خود را تيز کرده اند تا در روزهای بحرانی پس از فروپاشی رژيم کنونی، با علم کردن شعار مقبول حفظ تماميت ارضی کشور، به سرکوب تمام عيار حقوق اقليتهای قومی بپردازند و از اين راه بهانه لازم برای برقراری سيستم ديکتاتوری جديدی مشابه يوگسلاوی سابق را بدست آورند و اميدوار باشند که به دليل نياز غربيان به نفت ايران، با آنها همان برخوردی نخواهد شد که با ميلوسويچ شد!) تنها سخنگويان حوزه مساله اقليتهای قومی باشند که با استدلالهای پوپوليستی خود تلاش در پاک کردن صورت مساله و انکار وجود مساله اقليتهای قومی و زبانی در ايران شوند.

موضع گيری صريح و بدون ابهام در خصوص مساله اقليتهای قومی و زبانی و حمايت از فعالين صديق و واقع بين و ميانه روی اين حوزه، نياز ضروری جامعه روشنفکری ماست تا با شکستن انحصار دو قطب افراطی موجود، راه ميانه احترام به حقوق زبانی و فرهنگی اقليتها و تقسيم قدرت و ثروت عادلانه بين مناطق مختلف کشور در قالب يک سيستم فدراليستی را به عنوان تنها راه رسيدن به يک دموکراسی پايدار، به عنوان اهداف مبارزات آزاديخواهانه مبارزان صديق راه آزادی به همگان نشان دهد.

منبع: گوبا نیوز

ادامه مطلب ...

تعلیق انتشار نشریه دانشجویی یاغیش در دانشگاه اورمیه

دوشنبه ۲ ارديبهشت ۱٣٨۷ - ۲۱ آوريل ۲۰۰٨

ساوالان سسی : تنها یک روز بعد از انتشار اولین شماره نشریه دانشجویی "یاغیش" کمیته ی ناظر بر نشریات دانشجویی دانشگاه اورمیه مجوز انتشار آنرا به دلیل چاپ مطالب خارج از حدود قوانین و مقررات به حالت تعلیق در آورده وبه مدیر مسئول این نشریه اجازه حضور در جلسه کمیته ناظر بر نشریات برای دفاع از عملکردشان داده نشده است

این اقدام در حالی صورت می گیرد که مانند دو سال اخیر معاونت فرهنگی و دانشجویی این دانشگاه جناب آقای دکترمحبوب طالعی قبل از چاپ نشریه "یاغیش" کلیه مطالب آنرا خوانده و تأیید کرده بود این روال بر خلاف دستورالعمل اجرایی ضوابط ناظر بر فعالیت دانشگاهی مصوب جلسه 540 مورخ 83/3/26 شورای عالی انقلاب فرهنگی ماده 27 بند 2 که بیان می دارد هیچ مقام دولتی و غیر دولتی حق ندارد برای چاپ مطلب یا مقاله ای در صدد اعمال فشار بر آید ویا به سانسور و کنترل محتوای نشریات مبادرت ورزد.

نکته ی قابل توجه این است که کمیته ی ناظر بر نشریات دانشگاه اورمیه قبل از چاپ همه ی مطالب را تأیید کرده بود.

ادامه مطلب ...

گزارشی از آخرین وضعیت زندان هویت طلب در زندان ارومیه


اورمو سسی: وبلاگ اورمو سسی گزارشی از آخرین وضعیت زندان هویت طلب در زندان ارومیه تهیه کرده است. براساس آخرین اخبار رسیده از زندان ارومیه وضعیت زندانیان هویت طلب بدین شرح است:

هادی حمیدی شفیق:

"هادی حمیدی شفیق" دیگر دانشجوی تبریزی است که در حال حاضر در زندان مرکزی ارومیه و در بند معتادان وقاتلان نگهداری می شود. وی در جریان اعتراض به وضع بند سیاسی در روز ۱۳ فروردین به قرطینه برده شده و پس از ۷ روز نگهداری ذر این بخش به بند معتادان انتقال یافت. این دانشجوی 23 ساله دانشگاه آزاد ارومیه، به اتهام شرکت در راهپیمایی غیر قانونی و اقدام علیه امنیت کشور به تحمل ۱۰ ماه حبس محکوم شد. در خرداد ماه 86 نیز در نتیجه شکایت معاون دادستان عمومی و انقلاب ارومیه و به اتهام تهیه و داشتن سی دی با محتویات توهین به مقام رهبری و بنیان گذار جمهوری اسلامی به هفت ماه حبس دیگر محکوم گردید.

به گفته ی تعدادی از زندانیان سیاسی كه از زندان ارومیه آزاد شده اند٬ دو انگشت هادی حميدی به هنگام بازجويی ها بر اثر شکنجه بازجویان شكسته بود.

این دانشجوی غیور حدود ۱۶ ماه ونیم از مدتمحک.میت خود را سپری کرده و کمتر از یک ماه از محکومیت وی باقی مانده است.

فریدون مهدی پور:

فریدون مهدی پور فعال سیاسی اهل اورمیه روز۲۱ بهمن ماه ۱۳۸۶ به زندان اورمیه فرستاده شده است. وی قبلا دوبار و حدود ۲ ماه در بازداشت اداره اطلاعات ارومیه بوده است.

فریدون مهدی پور طبق دو حکم صادره از دادگاه تجدید نظر استان آذربایجان غربی در بهمن ماه ۱۳۸۵ و شهریورماه ۱۳۸۶ به اتهامهای "اقدام عليه امنيت کشور و همكاری با گروهك تجزيه طلب آذربايجان جنوبی (پان تركيست)" و "توزیع اعلامیه و تبلیغ تجمع یکم خرداد سالروز اغتشاشات دوم خرداد سال ۱۳۸۵"٬ به سی و نه ماه و یک روز حبس محکوم شده٬ که ۹ ماه و یک روز حبس قطعی است و ۳۰ ماه آن به مدت ۴ سال تعلیق شده است.

این فعال سیاسی که به هنگام بازداشت در اول مهر ۱۳۸۵ و سوم خرداد ۱۳۸۶ تحت شکنجه مأموران اطلاعات قرار داشته است، با احتساب ایام این بازداشتها باید دست کم ۷ ماه زندان را تحمل کند.

مهدی پور بار اول در جريان تظاهرات اول مهر ۱۳۸۵ در اورميه که در اعتراض به ادامه تبعيض زبانی در ايران و عدم تدريس زبان ترکی در مدارس شهرهای مختلف آذربايجان برگزار شد، دستگير و بعد از حدود دوهفته بازجویی زیر شکنجه در بازداشتگاه اداره اطلاعات اورمیه و آزادی به قید وثیقه ۲۰ میلیون تومانی٬ از طرف شعبه سوم دادگاه انقلاب اورمیه (قاضي حسين زاده) به ۳۶ ماه حبس که ۳۰ ماه آن به مدت ۴ سال تعلیق می شود٬ محکوم گشت. این حکم در بهمن ماه ۱۳۸۵ از طرف شعبه ۱۰ دادگاه تجدید نظر استان آذربایجان غربی تأیید شد. در حکم صادره برای فريدون مهدی پور٬ اتهامات وی اقدام عليه امنيت کشور و همكاری با گروهك تجزيه طلب آذربايجان جنوبی (پان تركيست) ذکر شده بود.

این فعال ۳۹ ساله روز سوم خرداد ۱۳۸۶ دو روز بعد از اعتراضات اول خرداد برای بار دوم دستگیر و پس از ۳۹ روز بازداشت (۱۸روز بازداشتگاه اداره اطلاعات ارومیه و ۲۱ روز بازداشت زندان مرکزی اورمیه) با قرار وثیقه آزاد شد. وی چند روز پس از آزادی از طرف شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامی (قاضی یحیوی) به چهار ماه حبس تعزیری محکوم شد. این حکم در شهریورماه ۱۳۸۶ از طرف دادگاه تجدید نظر به سه ماه و یک روز حبس تقلیل یافت. دادگاه تجدید نظر استان آذربایجان غربی اتهام وی را به صورت "توزیع اعلامیه و تبلیغ تجمع یکم خرداد سالروز اغتشاشات دوم خرداد سال ۱۳۸۵" ذکر کرده است.

فریدون مهدی پور هم اکنون در بند ۱۲ زندان اورمیه به سر می برد. او متأهل و صاحب دو فرزند است. گفتنی است که طبق اخبار رسیده و ضعیت مالی این خانواده بسیار بد گذارش شده اشت.



۴ تن از زندانیان اهل حق:



مهدي قاسم زاده و عيبدالله قاسم زاده و بخش علي محمدي و سهند علي محمدي چهار زنداني اهل حق اروميه هستند که از تاريخ 9 فروردين امسال در اعتراض به وضعيت نگهداري خود و مديريت زندان وهمچنين اعتراض به احکام اعدام صادره از سوي دادگاه براي آنها دست به اعتصاب غذاي خشک زده بودند که اين اعتصاب و اعتراض با حمايت ديگر زندانيان روبرو شد که همزمان با حمايت و اعتراض ديگر زندانيان گارد ضد شورش زندان اروميه اقدام به ضرب و شتم و انتقال آنها به اداره اطلاعات اروميه نمود.
خانواده اين زندانيان عقيدتي بيان داشتند در ملاقات هفته گذشته خود آنها همچنان در اعتصاب غذاي هر چند " تر" به سر مي بردند و وضعيت جسمي و روحي انها به شدت نگران کننده است و همچنين بيان داشتند که مشخص نيست تا چه زماني قرار است در بازداشتگاه اداره اطلاعات اروميه به سر برند.
اين در حالي است که خانواده اين زندانيان نيز به شدت از نظر مسائل مالي و معيشتي تحت فشار قرار دارند .
لازم به ذکر است که زندانيان اهل حق اروميه در زمان درگيري هاي روستاي اوج تپه شهرستان مياندوآب با نيروي انتظامي بدليل مسائل عقيدتي بازداشت شده اند که در دادگاه بدوي تمامي آنها به اعدام محکوم گشته اما در ديوان عالي کشور حکم 3 تن از آنها به 13 سال حبس و تبعيد به شهرستان يزد تقليل يافت اما حکم اعدام مهدي قاسم زاده تاييد شده است. ضمنا احکام صادره برای این ۳ تن از از طرف دیوان عالی کشور به آنها ابلاغ نشده است.این ۳ تن بارها طی نامه ها اعتراض خود را به این موضوع ابراز کرده اند که از طرف دیوان عالی کشور هیچ جوابی دریافت نکرده اند.



وحید بهادری:



وحید بهادری فعال حرکت ملی آذربایجان و ساکن اورمیه که در 20 اسفند در ارتباط با مراسم روز زبان مادری در اورمیه دستگیر شده بود از سوی شعبه یک دادگاه انقلاب اورمیه به ریاست قاضی درویشی به جرم اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام به تحمل هفت ماه حبس تعزیری محکوم شد.

لازم به ذکر است وحید بهادری اینک به دلیل عدم توانایی خانواده ی وی در تهیه وثیقه سنگین 40 میلیون تومانی از زمان بازداشت در بند 13 زندان اورمیه به سر می بردو در ضمن ایشان در 28 اردیبهشت سال گذشته در سالگرد اعتراضات قیام خرداد 85 نیز از سوی ماموران امنیتی دستگیر و بعد از تحمل22 روز بازداشت به قید وثیقه ده میلیون تومانی آزاد گشته بود و در مرداد همان سال یه شش ماه حبس تعزیری به مدت دو سال تعلیق محکوم شده بود.

وحيد بهادری در مورد پخش اعلاميه و تدارک برای برگزاری تجمعات اعتراضی روزجهانی زبان مادری دوم اسفند ماه سال ۸۶ مورد سوال قرار گرفت و با وجود انکار اتهامات وارده از سوی متهم، قاضی درويشی بنا به سوابق قبلی ايشان انکار وی را بلاوجه تشخيص داد و با استناد به اعترافات ساير بازداشت شدگان در اين زمينه اتهامات وارده را محرز دانست.

وحيد بهادری قبل از اين نيز در تاريخ ۲۸ ارديبهشت ماه سال ۸۶، مقارن با سالگرد اعتراضات ضد نژادپرستی ملت آذربايجان دستگير و بعد از تحمل ۲۲ روز بازداشت در سلول انفرادی بازداشت گاه اداره اطلاعات اورميه به قيد وثيقه ۱۰ ميليونی آزاد ودر تبر ماه همان سال، در شعبه اول دادگاه انقلاب به رياست قاضی درويشی به اتهام تلاش برای تشکيل حکومت پان ترکيستی و به تبليغ و هواداری به نفع گروه گايپ ( حزب استقلال آذربايجان جنوبی ) به شش ماه حبس تعزيری که به مدت ۲ سال تعليق می شود محکوم شده بود. دادگاه با در نظر گرفتن حکم اخير و با احتساب ايام بازداشت قبلی، شش ماه حبس تعليقی قابل تبديل به تعزيری وی را لازم الاجرا دانسته و ابشان را مجموعا به سيزده ماه حبس تعزيری محکوم نمود.

وحيد بهادری هم اينک در بند ۱۳ زندان اورميه به سر می برد و مسئولين زندان از انتقال وی به بند ۱۲ موسوم به بند جرايم امنيتی امتناع می کنند. اين در حالی است که خانواده ايشان توان پرداخت وثيقه سنگين ۴۰ ميليونی برای آزادی وی تا زمان تشکيل دادگاه تجديدنظر را ندارند.

ادامه مطلب ...

دبیر سابق انجمن اسلامی دانشگاه سهند تبریز به یک ترم محرومیت از تحصیل محکوم شد

يکشنبه ۱ ارديبهشت ۱٣٨۷ - ۲۰ آوريل ۲۰۰٨

ادوارنیوز: دبیر سابق انجمن اسلامی دانشگاه سهند تبریز به یک ترم محرومیت از تحصیل با احتساب سنوات محکوم شد.

به گزارش خبرنگار ادوارنیوز پیمان انجیدنی دانشجوی دانشگاه سهند و دبیر سابق انجمن اسلامی این دانشگاه از سوی کمیته انضباطی به یک ترم محرومیت از تحصیل با احتساب در سنوات محکوم گشت.

ادامه مطلب ...

تعلیق فعالیت های کانون بیرلیک دانشگاه علوم پزشکی تهران

يکشنبه ۱ ارديبهشت ۱٣٨۷ - ۲۰ آوريل ۲۰۰٨

فعالیت های کانون دانشجویان تورک دانشگاه علوم پزشکی تهران (بیرلیک) که در چندین سال اخیر با برگزاری برنامه های فرهنگی گوناگون از جمله برگزاری کلاس های آموزش زبان ترکی ، انتشار نشریه و ویژه نامه، مراسم بزرگداشت برای مشاهیر آذربایجان ، مراسم بزرگداشت سالگرد خوجالی ، برگزاری کنسرت های موسیقی و ... از جمله کانونهای فعال در زمینه فرهنگی در سطح این دانشگاه بود ، که با تنگ نظری یکی از مسئولان فرهنگی دانشگاه ع پ تهران به حالت تعلیق در آمد. در نامه ای که در تاریخ 1/10/1386 ، خطاب به اعضای شورای مرکزی کانون بیرلیک نوشته شده، سوالاتی مطرح و ادامه فعالیت های کانون بیرلیک منوط به پاسخ به این سوالات گردیده است .

خلاصه پرسش های مذکور به شرح ذیل است:

1)دید گاه شما در مورد قفقاز به ویژه جمهوری آذربایجان چیست؟

2)زبان ترکی از چه زمانی زبان آذربایجان گردید؟

3)در مورد نژاد آذری چه می دانید ؟ از ریشه بفرمایید ترک و آذری کیست ؟...

همچنین در انتهای نامه عنوان شده که هر کدام از سوالات مذکور باید توسط یکی از اساتید هیئت علمی دانشگاه ها ؛ که زمینه تخصصی نیز در مورد سوالات داشته باشد ، پاسخ داده شده و رسما امضا گردد.

گفتنی است در برنامه " بیرلیک تورنی " کانون بیرلیک در اردیبهشت سال86، که با استقبال بی شمار دانشجویان ترک همراه بود ؛ یکی از اساتید دعوت شده در قسمتهایی از سخنرانی خویش به زبان ترکی ، نظریه احمد کسروی در مورد "آذری" بودن زبان ساکنین آذربایجان را با دلایل علمی رد و زبان مردم آذربایجان را "ترکی آذربایجانی" خواند که این امر باعث واکنش مسئول امور فوق برنامه ع پ تهران – که فارس زبان بوده و تسلطی به زبان ترکی ندارد - گردید ! و وی درخواست سخنرانی و جعلی خواندن موارد فوق را نمود.که این درخواست به علت فشردگی برنامه ها وکمبود وقت از طرف برگزارکنندگان مراسم رد گردید و مسئول مورد نظر با تهدید به انحلال کانون مراسم را ترک نمود .

متاسفانه علیرغم اعتراض شدید شرکت کنندگان به عمل مسئول مربوطه در همان روز وارسال توماری با بیش از 800 امضا ، جهت عذرخواهی وی و نیز جلسات پی در پی با معاون دانشجویی و فرهنگی دانشگاه ع پ تهران و قول مساعد ایشان جهت رفع مشکلات فوق ، فعالیت های کانون بیرلیک تا زمان ارایه پاسخ به پرسش های ذکر شده از جانب امور فوق برنامه ع پ تهران به حالت تعلیق درآمد.

با بررسی های بیشتر در مورد نامه مذکور و شواهد ومستندات به نظر می رسد تعلیق فعالیت های کانون بیرلیک صرفا به قصد خصومت شخصی و به منظور انتقامی کودکانه و به علت عدم اجازه سخنرانی در مراسم" بیرلیک تورنی "صورت پذیرفته است

ادامه مطلب ...

اعتصاب غذا و وضعیت نامناسب زندانیان ترک

يکشنبه ۱ ارديبهشت ۱٣٨۷ - ۲۰ آوريل ۲۰۰٨

کمیته دانشجویی گزارشگران حقوق بشر: زندانیان ترک در زندانهای مختلف مانند اردبیل و ارومیه در اعتصاب غذا به سر میبرند. فعالین حقوق بشر در ایران در زمینه اعتضاب غذای زندانیان اهل حق در ارومیه گزارش دادند: طی تماسی که با خانواده زندانیان اهل حق ارومیه گرفته شد اعلام داشتند که پس از واقعه درگیری زندانیان با گارد ضد شورش زندان ارومیه و انتقال آنها از بند عمومی تمامی زندانیان بازداشتی به اداره اطلاعات شهرستان ارومیه منتقل شدند.

مهدی قاسم زاده و عیبدالله قاسم زاده و بخش علی محمدی و سهند علی محمدی چهار زندانی اهل حق ارومیه هستند که از تاریخ ۹ فروردین امسال در اعتراض به وضعیت نگهداری خود و مدیریت زندان و همچنین اعتراض به احکام اعدام صادره از سوی دادگاه برای آنها دست به اعتصاب غذای خشک زده بودند که این اعتصاب و اعتراض با حمایت دیگر زندانیان روبرو شد که همزمان با حمایت و اعتراض دیگر زندانیان گارد ضدشورش زندان ارومیه اقدام به ضرب و شتم و انتقال آنها به اداره اطلاعات ارومیه نمود.

سایت اخبار روز نیز ضمن گزارش این خبر نوشت: خانواده این زندانیان عقیدتی بیان داشتند در ملاقات هفته گذشته خود آنها همچنان در اعتصاب غذای هر چند “تر” به سر می بردند و وضعیت جسمی و روحی انها به شدت نگران کننده است و همچنین بیان داشتند که مشخص نیست تا چه زمانی قرار است در بازداشتگاه اداره اطلاعات ارومیه به سر برند.

این در حالی است که خانواده این زندانیان نیز به شدت از نظر مسائل مالی و معیشتی تحت فشار قرار دارند.

لازم به ذکر است که زندانیان اهل حق ارومیه در زمان درگیری های روستای اوج تپه شهرستان میاندوآب با نیروی انتظامی بدلیل مسائل عقیدتی بازداشت شده اند که در دادگاه بدوی تمامی آنها به اعدام محکوم گشته اما در دیوان عالی کشور حکم ۳ تن از آنها به ۱۳ سال حبس و تبعید به شهرستان یزد تقلیل یافت اما حکم اعدام مهدی قاسم زاده تایید شده است.

همچنین سایت ساوالان سسی از اعتصاب غذای بازداشت شدگان هویت طلب آذربایجانی در زندان اردبیل خبر داده است. بنا به گزارشهای رسیده از اردبیل، چهار تن از فعالین هویت طلب آذربایجانی بنامهای ودود سعادتی (۳۵ ساله)، بهروز علیزاده (۲۰ ساله)، اردشیر کریمی (۲۴ ساله) و رحیم غلامی ( ۳۲ ساله) که روز پنجشنبه ۲۲ فروردین بازداشت و به بازداشتگاه وزارت اطلاعات اردبیل منتقل گشته بودند امروز شنبه ۳۱ فروردین به بند ۷ زندان مرکزی اردبیل انتقال یافته اند.

به گفته منابع موثق آنها بشدت در بازداشتگاه وزارت اطلاعات مورد شکنجه جسمی و روحی قرار گرفته اند. گفتنی است از چند جمله شکنجه های جسمی اعمال شده، بی خوابی های طولانی و ضرب و شتم شدید از سوی تیم بازجویی است، به طوریکه این افراد در اثر تحلیل قوای جسمانی چندین بار بی هوش شده اند.

هم اکنون وضعیت جسمانی این زندانیان سیاسی که در اعتراض به فشارها دست به اعتصاب غذا هم زده اند مساعد نیست.

خانواده ها نیز که بشدت نگرانی سلامت عزیزانشان هستند اعلام داشته اند که علیرغم گذشت بیش از یک هفته از بازداشت آنها،تاکنون موفق به ملاقات نشده اند.

http://www.schrr.net/spip.php?article1405

ادامه مطلب ...

اعتصاب غذای بازداشت شدگان هویت طلب آذربایجانی در زندان اردبیل

شنبه ٣۱ فروردين ۱٣٨۷ - ۱۹ آوريل ۲۰۰٨

ساوالان سسی: بنا به گزارشهای رسیده از اردبیل، چهار تن از فعالین هویت طلب آذربایجانی بنامهای ودود سعادتی (۳۵ ساله)- بهروز علیزاده (۲۰ ساله)- اردشیر کریمی(۲۴ ساله) و رحیم غلامی ( ۳۲ ساله) که روز پنجشنبه ۲۲ فروردین بازداشت و به بازداشتگاه وزارت اطلاعات اردبیل منتقل گشته بودند امروز شنبه ۳۱ فروردین به بند ۷ زندان مرکزی اردبیل انتقال یافته اند.

به گفته منابع موثق آنها بشدت در بازداشتگاه وزارت اطلاعات مورد شکنجه جسمی و روحی قرار گرفته اند.گفتنی است از چند جمله شکنجه های جسمی اعمال شده، بی خوابی های طولانی و ضرب و شتم شدید از سوی تیم بازجویی است، به طوریکه این افراد در اثر تحلیل قوای جسمانی چندین بار بی هوش شده اند.

هم اکنون وضعیت جسمانی این زندانیان سیاسی که در اعتراض به فشارها دست به اعتصاب غذا هم زده اند مساعد نیست.

خانواده ها نیز که بشدت نگرانی سلامت عزیزانشان هستند اعلام داشته اند که علیرغم گذشت بیش از یک هفته از بازداشت آنها،تاکنون موفق به ملاقات نشده اند.

ادامه مطلب ...

افزایش فشارها بر دانشجویان هویت طلب آذربایجانی

شنبه ٣۱ فروردين ۱٣٨۷ - ۱۹ آوريل ۲۰۰٨

حق: سال 1387 با فشاری مضاعف بر دانشجویان هویت طلب آذربایجانی شروع شده است.تعداد زیادی از این دانشجویان که در سال 86 دستگیر و به قید ضمانت آزاد گشته بودند و یا از جانب کمیته های انضباطی دانشگاهها به محرومیت از تحصیل محکوم شده بودند کماکان از جانب نیروهای امنیتی و حراست دانشگاهها تحت فشار قرار دارند.

سه تن از این دانشجویان در اردبیل، از جمله کسانی هستند که چندی پیش با هجوم نیروهای امنیتی به منازل مسکونی شان دستگیر و روانه بازداشتگاه اداره اطلاعات اردبیل شدند.

"اردشیر کریمی خیاوی"، قائم مقام انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه آزاد اردبیل ، صاحب امتیاز و مدیر مسئول نشریه دانشجویی خزر، "مهدی کیانی" دبیر سابق انجمن شعر و ادب “بیلیم” دانشگاه پیام نور اردبیل و "آیدین قره باغی" دانشجویانی هستند که از 22 فروردین در بازداشت به سر می برند و طبق آخرین اخبار رسیده به" وبلاگ حق " تاکنون به وکلای این دانشجویان اجازه ملاقات با آنها داده نشده است.

گفته می شود انجمن اسلامی دانشگاه آزاد اردبیل یکی از کانونهای اولیه اعتراضات به اهانت روزنامه ایران در خرداد 1385 در شهر اردبیل بوده است و دستگیری "اردشیر کریمی" و دو دانشجوی دیگر می تواند به مناسبت نزدیکی به ماه خرداد و فرا رسیدن دومین سالگرد اعتراضات خرداد 85 باشد.

"وحید رادمهر"۲۲ ساله از دانشجویان دانشگاه پیام نور اردبیل نیز از چندی پیش توسط ماموران ادراه اطلاعات اردبیل دستگیر و هم اکنون در بند ۷ زندان مرکزی اردبیل نگهداری می شود.

همچنین بر اساس اظهارات دانشجویان دانشگاهای اردبیل، فشارها و تهدیدات وارده از جانب حراست دانشگاه و اداره اطلاعات اردبیل در ماههای اخیر فزونی یافته است.

"رضا داغستانی" صاحب امتیاز و مدیر مسئول نشریه دانشجویی "چنلی بئل" در دانشگاه پیام نور نقده، از جمله دانشجویانی است که گرچه در آخرین روز سال 86 به قید وثیقه از زندان آزاد شد ولیکن با توجه به قرار وثیقه سنگین 400000000 ریالی، همچنان تحت فشار نیروهای امنیتی قرار دارد.داغستانی روز 2 اسفند (26 فوریه)روز جهانی زبان مادری در ارومیه دستگیر شده بود.

"علی حسن زاده" دانشجوی فوق لیسانس دانشگاه تربیت معلم آذربایجان نیز در ماههای اخیر بر اساس حکم دادگاه انقلاب مرند به 4 ماه حبس که به مدت 2 سال به حالت تعلیق خواهد بود،محکوم شده است.

حسن زاده 11 آذر سال 1385 نیز از جانب ماموران اداره اطلاعات شهر مرند دستگیر و به مدت 2 هفته در بازداشتگاه این اداره، تحت شکنجه قرار گرفته بود.

"مهدی نوری" دانشجوی عمران دانشگاه آزاد نقده که در حال گذرادن دوران محکومیت خود در زندان تبریز می باشد به عنوان دانشجویی که یکی از سنگین ترین حکم ها برای او صادر شده است،شناخته شده می باشد

دادگاه انقلاب شهر ارومیه، مهدی(ائلمان)نوری را ابتدا به 7 سال حبس تعزیری و سه سال تبعید از استانهای آذربایجان محکوم کرد که در دادگاه تجدیدنظر این حکم به دو سال تقلیل یافت.

نوری به دنبال حوادث خرداد 85 و در روز 13 تیر در منزل دانشجویی خود توسط 11 نفر از نیروهای اطلاعات شهر نقده دستگیر گردید.گفته می شود وی پس از دستگیری، برای ماهها در بازداشتگاههای اطلاعات در شهرهای نقده و تبریز ،تحت شکنجه های شدید قرار گرفته است.

این دانشجوی 22 ساله از اواخر اردیبهشت ماه 86 مشغول گذراندن مدت 2 سال محکومیت حبس تعزیری می باشد و در اسفند 86 علیرغم موافقت رییس زندان تبریز ، شعبه دهم دادگاه انقلاب اورمیه با آزادی مشروط وی مخالفت کرد.

"هادی حمیدی شفیق" دیگر دانشجوی تبریزی است که در حال حاضر در زندان مرکزی ارومیه و در بند معتادان وقاتلان نگهداری می شود. این دانشجوی 23 ساله دانشگاه آزاد ارومیه، به اتهام شرکت در راهپیمایی غیر قانونی و اقدام علیه امنیت کشور به تحمل ۱۰ ماه حبس محکوم شد. در خرداد ماه 86 نیز در نتیجه شکایت معاون دادستان عمومی و انقلاب ارومیه و به اتهام تهیه و داشتن سی دی با محتویات توهین به مقام رهبری و بنیان گذار جمهوری اسلامی به هفت ماه حبس دیگر محکوم گردید.

به گفته ی تعدادی از زندانیان سیاسی كه از زندان ارومیه آزاد شده اند٬ دو انگشت هادی حميدی به هنگام بازجويی ها بر اثر شکنجه بازجویان شكسته بود.

"حسین یوسفی" و "غفور حبیب پور" دو دانشجوی رشته حقوق دانشگاه تبریز نیز در ابتدای سال 87 از طرف شعبه دو دادگاه انقلاب تبریز که به ریاست قاضی حملربرگزار گردید با اتهاماتی مانند اقدام علیه امنیت ملی، به شش ماه زندان محکوم شدند.این دو دانشجوی هویت طلب روز یک خرداد سال گذشته و در جریان تظاهرات به مناسبت سالگرد اعتراضات ۱۳۸۵آذربایجان دستگیر و پس از تحمل چند هفته حبس،به قید وثیقه آزاد شده بودند.

گفته میشود مادر حسین یوسفی به دنبال ورود ماموران اداره اطلاعات تبریز به منزل آنها که همراه با خشونت نیز بوده است در اثر فشار عصبی دچار سکته مغزی گشته و پس از 40 روز که در کما به سر می برد ، در یکی از بیمارستاهای تبریز فوت کرده است.

ادامه مطلب ...