Add this page to:


همسر عباس لسانی: اگر رژيم عباس را تا آخر عمر هم در زندان نگاهدارد نخواهد توانست اراده ما را درهم بشکند

دیدگاه واشنگتن: دوستان و بستگان عباس لسانی، فعال حقوق بشر ایرانی – آذربایجانی، نگران زندگی و جان او هستند.

گزارش میرسد که وی از زندان اردبیل، در نزدیکی شهر اردبیل، به زندانی در یزد، در مرکز ایران منتقل شده است
رقیه، همسر لسانی، می گوید انتقال غیر قانونی بود و ماموران زندان او را به خاطر ایستادگی در برابر این اقدام بشدت کتک زدند.
دوستان لسانی معتقدند او به این دلیل انتقال یافت که منزوی تر شود و در برابر آزار و ایذای مقامات ایران آسیب پذیرتر گردد. گزارش می رسد که لسانی اعتصاب غذا کرده اعلام است.

رقیه لسانی در مصاحبه ای با سرویس آذربایجانی صدای آمریکا گفت ایرانی های آذری به پیکار خود برای حقوق اساسی انسانی خود ادامه خواهند داد:

آنها {رژیم ایران} ما را بزانو در نخواهند آورد. اگر آنها عباس را تا آخر عمر هم در زندان نگاهدارند، نخواهند توانست اراده ما را درهم بشکنند، ما همیشه از او حمایت خواهیم کرد.

وزارت امور خارجه آمریکا در گزارش اخیر خود در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران می گوید : "در ژوئن ۲۰۰۶ مقامات ایرانی عباس لسانی، فعال آذری، را در پی تظاهراتی اعتراض آمیز دستگیر کردند و او را به برگزاری تجمعاتی علیه نظام متهم ساختند. به گزارش عفو بین الملل در سپتامبر ۲۰۰۶ ، او به 18 ماه زندان و پنجاه ضربه شلاق محکوم شد.

رضا داغستانی، زندانی سیاسی ایرانی – آذری دیگری است که با خطر روبرو است. او سردبیر یک خبرنامه دانشجوئی بنام "چنلی بئل" Chamlibel است، که به زبان های آذری و فارسی منتشر می شود، و نقش فعالی در آموختن زبان ترکی آذری و برگزاری تظاهرات مسالمت آمیز بمناسبت روز بین المللی "زبان مادری" در ۲۱ فوریه، بر عهده داشته است.

بگفته عفو بین الملل، داغستانی در ۲۱ فوریه سال جاری در خانه اش در ارومیه دستگیر شد. عفو بین الملل بر این عقیده است که او فقط به دلیل فعالیت های صلحجویانه به سود ایرانیان آذری، زندانی شده است. مقامات عفو بین الملل همچنین بر این باورند که داغستانی با خطر شکنجه روبرو است.

کاندولیرا رایس وزیر امور خارجه امریکا می گوید: "در هر منطقه جهان، مردان و زنان برای تامین حقوق انسانی و آزادی های اساسی، دنبال کردن ندای وجدان خود و بیان افکارشان بدون ترس، انتخاب کسانی که می خواهند بر آنها حکومت کنند و مسئول و پاسخگو دانستن رهبرانشان و دست یابی به حقوق برابر بر اساس قانون، به آرامی کار می کنند، و اغلب با قبول خطری بزرگ برای خود و خانواده هایشان، کار می کنند." خانم رایس می افزايد" آمریکائیان همچنان بر این باورند که وظیفه ما است از این مردان و زنان شجاع حمایت کنیم."


ادامه مطلب ...

مانع تراشی در ادامه انتشار نشریه دانشجویی بولود در دانشگاه آزاد مهاباد

پنج‌شنبه ۲۹ فروردين ۱٣٨۷ - ۱۷ آوريل ۲۰۰٨

ساوالان سسی: در حالیکه شماره هفتم نشریه دانشجویی بولود در آذر ماه سال 85 در دانشگاه آزاد مهاباد منتشر شده است با گذ شت 17 ماه شماره هشتم آن اجازه نشر نیافته است.

حمید قربانعلیزاده، مدیرمسوول نشریه «بولود» با اعلام این خبر به خبرنگار “ساوالان سسی”، گفت:

حجه الاسلام راعی نماینده مقام معظم رهبری در این دانشگاه که تنها عضو شورای ناظر بر نشریات دانشگاه می باشد با عملکرد خود سرانه و غیر قانونی خود، سنگ اندازی و بهانه تراشی در این مد ت مانع از انتشار این نشریه شده است و خواهان نظارت بر مطا لب نشریه قبل از چاپ می باشد.

درحالیکه دستورالعمل اجرایی ضوابط ناظر بر فعالیت نشریات دانشگاهی مصوب جلسه 540 مورخ 26/3/83 شورای عالی انقلاب فرهنگی بخش سوم مربوط به حقوق نشریات دانشگاهی ماده 27 بند دوم به صراحت بیان داشته است که هیچ مقام دولتی و غیر دولتی حق ندارد برای چاپ مطلب یا مقاله ای درصدد اعمال فشار برآید یا به سانسور وکنترل محتوای نشریات مبادرت ورزد.

مطالب شماره هشتم این نشریه نزدیک به 7 ماه است که در دفتر حجه الاسلام راعی منتظر نشر است وایشان به تصحیح و سانسور مطالب مشغول هستند و روز چهارشنبه 28 فروردین به آقای حمید قربانعلیزاده مدیر مسئول نشریه اعلام داشته اند که دیگر قرار نیست نشریه بولود منتشر شود.

ادامه مطلب ...

ابراز نگرانی از وضعیت فعالان هویت طلب بازداشت شده، در اردبیل

چهارشنبه ۲٨ فروردين ۱٣٨۷ - ۱۶ آوريل ۲۰۰٨

ساوالان سسی: بستگان رحیم غلامی (روزنامه نگار)، اردشیر کریمی خیاوی(دانشجو)، ودود سعادتی و بهروز علیزاده از فعالان هویت طلب آذربایجانی که بیش از یک هفته قبل از سوی نیروهای امنیتی اردبیل بازداشت شده اند، می گویند تاکنون هیچ کس پاسخگوی ما نبوده است.

بر اساس منابع موثق این فعالین که هم اکنون در بازداشتگاه وزارت اطلاعات بسر می برند بشدت مورد ضرب و شتم واقع شده اند و تحت شکنجه های شدید جسمی و روحی و در اثر تحلیل قوای جسمانی چندین بار بی هوش شده اند.

این در حالی است که به گزارش فعالان حقوق بشری دست کم ۲۰ فعال اردبیلی طی روزهای گذشته بازداشت ولی به دليل عدم دسترسي کامل به همه آنها هنوز اسامی ها بطور کامل مشخص نشده است.

همچنین براساس گزارش موثقی از زندان اردبیل وحید رادمهر ۲۲ ساله و دانشجوی دانشگاه پیام نور اردبیل می باشد که از یک هفته پیش بازداشت و هم اکنون در بند ۷ زندان مرکزی اردبیل بسر می برد.

ادامه مطلب ...

آذربایجان ایران و وضعیت حقوق بشر درسالی که گذشت

در سال 2007 چه بر سر مردم آذربایجان ایران آمده‌است؟

انصافعلی هدایت - 20 فروردین 1387

با گذشت چندین هفته از آغاز سال 2008 میلادی و نزدیک شدن به آغاز سال 1387 شمسی، می‌توان نگاهی به پشت سر انداخت و اتفاقات سال گذشته را مرور کرد. مرور اجمالی‌ای که در برابر دارید، تنها رئوس مواردی را در زمینه‌ی حقوق بشر و اوضاع اجتماعی- فرهنگی مردم آذربایجان را در بر خواهد داشت. گزارش زیر، اشاراتی خواهد داشت به مشکلات روزمره‌ی مردم و نارسایی‌های عمدی و غیرعمدی که فرهنگ و هویت آنان را زیر ضرب می‌برد، به فشارها و سرکوب آزادی بیان و نشر، به
حبس و پیگرد کنش‌گران و حامیان حقوق بشر و حقوق ملی مردم آذربایجان، و دیگر وقایع مرتبط با سیاست‌های جاری حکومت. این نگاه، البته گزارشی کامل از وضعیت آذربایجان و آذربایجانی‌ها نیست؛ با این‌حال، امید است ما را یاری کند تا تلاش‌ها، رنج‌ها، مشکلات، نیازها و امیدهای مردم را از یاد نبریم و همراه با ثبت آن در این دفتر، در ذهن خود نیز آن‌ها را زنده نگهداریم.

درآخرین لحظه‌های سال میلادی که گذشت،
سه زمین لرزه در اطراف تبریز، باعث وحشت مردم شد و آنان را مجبور کرد تا برای چند روز پیاپی در پارک‌ها و کوچه‌ها سر کنند.

زلزله در تبریز و اطراف آن، خسارت زیادی بر جای نگذاشت؛ اما اگر قدرت آن کمی بیشتر می‌شد، هزاران تن در تبریز وشهرهای اطراف آن، جان می‌دادند. چرا که بنا به آمار رسمی منتشره از طرف مقام‌های استان، بیش از 600 هزار تن در حاشیه‌ی تبریز در خانه‌هایی زندگی می‌کنند که شبانه ساخته شده و دارای حداقل مقاومت هستند. مردم تبریز خاطره‌های بسیار تلخی از زمین لرزه‌های گذشته در دل خود دارند. با این حال، نه تنها در تبریز، که در بسیاری از دیگر نقاط ایران، و حتی پایتخت، به نظر نمی‌رسد که مسئولان کوچکترین توجهی به خطراتی که جان و مال مردم را تهدید می‌کند داشته باشند. نتایج فاجعه‌بار زلزله‌ی «بم» و روند کند بازسازی پس از گذشت چندین سال، هراس مردم را در این زمینه دوچندان کرده‌است.

خبر مهم دیگر سال قبل که رسانه‌های ایرانی به آن توجه چندانی نکردند، عدم امکان برگزاری مراسم سالانه‌ی اجتماع در قلعه‌ی بابک خرمدین بود. هیچ خبرنگاری – نه در ایران و نه در خارج- نپرسید که چرا این مراسم سالانه برگزار نشد. حتی
بیانیه‌ی سازمان عفو بین‌اللمل نیز که در مورد مراسم قلعه‌ی بابک و سرکوب مردم انتشار یافت بازتابی درخور نیافت.

سال‌ها است که مردم آذربایجان به سوی سمبل‌های تاریخی خود و ایران برگشته و یاد و خاطره‌ی آن‌ها را در مبارزه با ظلم دولت‌های حاکم گرامی می‌دارند. بابک خرمدین یکی از فرزندان این خاک است که آذربایجانی‌ها یاد او را عزیز می‌دارند و در سال روز تولد او، در قلعه‌ی وی، «اوز قلعه‌سی» و اطراف آن، جمع می‌شوند؛ و از کیستی خود و خواست‌های سیاسی و اجتماعی‌شان سخن می‌گویند. این شیوه از توجه و گرامی‌داشت یاد و خاطره‌ی قهرمانان آذربایجان ایران، از اواخر دهه‌ی هفتاد شروع شده‌است. در سال‌های 1380 و 1381، بیش از یکصد هزار تن در قلعه‌ی بابک خرمدین اجتماع کردند و یک هفته در آن کوه‌ها ماندند؛ افکارشان را با یکدیگر مبادله کرده و در پی یافتن راه‌حلی برای مسایل‌شان برآمدند. اما حکومت از چنان اجتماعی که می‌توانست به شهرها هم سرایت کند، ترسید؛ و از سال بعد، به جلوگیری از چنان اجتماعاتی پرداخت. در سال‌های بعد، منطقه‌ی اطراف قلعه‌ی بابک خرمدین را در همان روز و هفته‌ی تولد وی، به منطقه‌ی عملیات نظامی برای مانور بسیج و سپاه پاسداران تبدیل کردند؛ به همان بهانه نیز، صدها تن از طرفداران حقوق مردم آذربایجان را دستگیر کرده و به زندان انداختند. این فشارها در 2007 به اوج خود رسید و مردم به خاطر ترس از خشونت غیرقابل پیش‌بینی و غیرقابل کنترل حکومت، عقب نشستند و مراسم سالروز تولد بابک خرمدین، در سکوت، در خانه‌ها، و در غربت برگزار شد.

خبر مهم بعدی سال 2007 در آذربایجان ایران، ممنوعیت استفاده از زبان ترکی در شهرهای این منطقه‌بود . حکومت به عموم- نه به متخصصان- مردم این منطقه اجازه نداد تا به زبان خود-ترکی- چیزی در ملاء عام، بنویسند. در این سال، مقام‌های دولتی در پست‌های مختلف اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، برای ضربه زدن به هویت مردم ایران و به خصوص به هویت مردم آذربایجان، دستورهای زیادی را صادر کرده و به اجرا گذاشتند. تنها یکی از این دستورهای دولتی از دست پنهان کاری‌های دولتی‌ها در رفت و همه متوجه آن شدند؛ آن هم دستوری بود که
رئیس اداره‌ی بازرگانی استان آذربایجان شرقی

صادر کرده و ازمسئولان عموم اتحادیه‌ها و انجمن‌های صنفی و اقتصادی و تعاونی‌ها، خواست تا اعضای آن‌ها از بکاربردن واژه‌های ترکی برای نامگذاری اماکن، محل کار و تجارت و تبلیغات خود، اجتناب کنند. در نتیجه‌ی این دستور اداره کل بازرگانی استان آذربایجان شرقی- وزارت بازرگانی، متخلفان با انواع مجازات روبه‌رو می‌شدند. آش این اقدام حکومت چنان شور شد که اکبر اعلمی، نماینده‌ی مردم تبریز در مجلس، در جلسه‌ی علنی پارلمان، به صدور این دستور اعتراض کرده و خواستار لغو آن شد.

در این سال، نه تنها استفاده‌ی مردم از زبان خود و حضور در قلعه‌ی بابک خرمدین را قدغن کردند، بلکه گامی به پیش گذاشته و خانه‌ی ستارخان، تنها «سردار ملی» ایران را که با استبداد مبارزه کرده و با رهبری قیام آذربایجانی‌های ایران، مشروطه را به ایران بازگردانده‌بود، تخریب کردند تا در این زمینه نیز، به تاریخ و فرهنگ آذربایجان و ایران لطمه بزنند و آن را از محتوا تهی کنند؛ تا از تاریخ و افتخارات آذربایجان، چیزی و بهانه‌ای برای اجتماع و یکپارچگی مردم آن باقی نماند.

زمزمه‌ی اعتراض‌ها آغاز شده‌بود که حکومت، بوی خطر و شورش عمومی را- همچون دوران اعتراض به کاریکاتور روزنامه‌ی «ایران»- حس کرد و دست به کار شد. چنین بود که دولت عقب‌نشینی کرد، خانه‌ی سردارملی ایران را در گزارش‌های شبکه‌های خبری نشان داد، آن را خرید، و قول داد که آن را بازسازی کرده و به موزه تبدیل کند. این در حالی بود که در این سال هم مانند سال‌های قبل، دولت، اجتماع جوانان آذربایجان را که در تهران، بر سر مقبره‌ی ستارخان در زیارت‌گاه«شاه عبد‌العظیم» جمع شده‌ بودند، برهم زد و تعدادی را دستگیر و زندانی ساخت.

با این همه، ستارخان از جهتی خوشبخت است که در تهران کشته و دفن شده است؛ چرا که مقبره‌ی وی در برابر چشم جهانیان و تهرانیان قرار دارد و حکومت نمی‌تواند زیاد به طرفداران وی فشار بیاورد. در مقابل، تنها «سالار ملی ایران»، همراه و یاور ستارخان، یعنی «باقرخان» که در تبریز دفن شده است، محروم از دیدار مردم خود است؛ چرا که امسال نیز مانند سال‌های گذشته، به کسانی را که بر سر مقبره‌ی او جمع شده‌ بودند یورش بردند، آنان را مضروب و دستگیر کردند و به زندان انداختند.

در کنار خانه‌ی ستارخان که بخشی از آن از تخریب جان سالم به‌در برد، هنوز اثر باستانی «ارگ علیشاه» تبریز در خطر است. باقی مانده‌ی آثار تاریخی بزرگترین دانشگاه تاریخ ایران را در تبریز از بین می‌برند، تا گویا به جای «ربع رشیدی»، دانشگاه جدیدی بنا کنند. این در حالی‌است که اگر نیت درست و سالم باشد، می‌توان آن چه را که مانده حفظ و تعمیر کرد؛ و در در کنار آن، دانشگاهی را با همان نام برافراشت. همچنین، بخشی از «بازار سماورسازان» تبریز، «برج دو قلو»ی مراغه و امثال آن در شهرهای دیگر آذربایجان، جزو آن دسته از آثار تاریخی آذربایجان- ایران است که با هدف سیاسی و فرهنگی یا گاه از سرنادانی، ندانم‌کاری و بی‌توجهی تخریب می‌شوند.

در همین راستا، مجله‌ی ماهانه‌ی «
دیلماج» به مدیر مسئولی مهندس علیرضا صرافی چاپ تبریز که به سه زبان ترکی، فارسی و انگلیسی منتشر می‌شد، در17/7/86 به دستور هیئت نظارت بر مطبوعات توقیف و امتیاز انتشار آن لغو شد. دیلماج تنها نشریه‌ی جدی‌ ایران بود که زبان آذربایجانی‌های ایران - ترکی- در آن جدی گرفته شده‌بود. در آذربایجان ایران، بیش از یکصد نشریه چاپ و منتشر می‌شود که اغلب، یکی دو صفحه‌ی ترکی هم دارند. ولی در اکثر این نشریه‌ها، ترکی را چنان می‌نویسند که خواننده را از خواندن این زبان متنفر می‌کند؛ چرا که نویسندگان آماتور این نشریات، هیچ آموزش آکادمیک و جدی درباره‌ی زبان خودشان نداشته‌اند. اما «دیلماج» راه نوی در این شوره زار در پیش گرفته‌بود و از نویسندگان حرفه‌ای استفاده می‌کرد که تا حدودی به زبان خود و قواعد نگارشی آن، تسلط داشتند.

همزمان با توقیف «دیلماج»، چندین نشریه‌ی ترکی زبان دانشجویی هم در دانشگاه‌ها بسته شدند. در عین حال، مردم و دوست‌داران فرهنگ و زبان آذربایجان نیز از پا ننشستند و ده‌ها سایت اینترنتی و وبلاگ‌های خبری و تحلیلی، به زبان‌های ترکی و فارسی برای انتشار اخبار مربوط به آذربایجان ایران، زاده شد.

در دخمه‌های سیاست پیشگان ایران، تنها زبان و فرهنگ آذربایجان زندانی نیست؛ بلکه، با توجه به آمارهایی که از تعداد زندانیان سیاسی، فرهنگی، دینی، کارگری و فعالان مدنی در ایران وجود دارد، بخش قابل توجهی از زندانیان در این کشور، از مردم ترک ایران هستند که تقریبا در چهل زندان ایران نگهداری می‌شوند. در میان این زندان‌ها- در مقطعی از 2007 - «اوین» در صدر قرار داشت. اما زندان‌های ارومیه، تبریز، اردبیل، زنجان و ... هم خالی از این زندانیان نبودند و نیستند. در آذربایجان شرقی 10 زندان، در آذربایجان غربی 13 زندان، در اردبیل 5 زندان و در زنجان 4 زندان رسمی و مشخص وجود دارند که زیر نظر«سازمان زندان‌ها و اقدامات تامینی و تربیتی ایران» اداره می‌شوند. در عین حال، زندان‌های زیادی نیز به صورت غیررسمی و ناشناخته، زیر نظر اداره‌های اطلاعات شهرها، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، بسیج وامثال آن وجود دارند.

در سال 2007، تعدادی از زنان آذربایجانی مدافع حقوق بشر و حقوق مردم آذربایجان نیز دستگیر شده و نه در زندان‌ها و بندهای عمومی، بلکه در سلول‌های انفرادی نگه داشته شدند. لیلا حیدری از ششم شهریور ۱۳۸۶ (وهمسر وی بهروز صفری از بیست و هفت خرداد ۱۳۸۶) تا یکشنبه ۱۲ اسفند ۱٣٨۶ در بازداشت وزارت اطلاعات به سر بردند و سپس هریک به قید وثیقه‌ی سنگین ۸۰۰ میلیون ریالی آزاد شدند. لیلا حیدری در این مدت، تنها یک بار اجازه یافت تا با خانواده اش تماس بگیرد. وی یک نویسنده و فعال حقوق زنان است که آثار خود و دیگران را در کتابفروشی‌اش می‌فروخت.

شهناز غلامی هم جزو زنان آذربایجانی است که در سال 2007 به دلیل فعالیت برای حقوق زن آذربایجانی، دستگیر شده و برای مدتی در سلول انفرادی ماند. غلامی که چندی پیش از دستگیری به همراه تعدادی دیگر از فعالان زن در تبریز سایتی را در مورد مسایل زنان راه‌اندازی کرده بود، روز 29 مرداد ماه تابستان گذشته، توسط نیروهای لباس شخصی در منزلش در تبریز بازداشت شد و تا مدت‌ها هیچ گونه اطلاعی در مورد وضعیت نگهداری وی به نزدیکانش داده نشد. شهناز غلامی که عضو انجمن روزنامه‌نگاران زن ایران- رزا- نیز هست، پیش‌تر در دهه‌ی شصت به مدت 6 سال در زندان به سر برده‌بود.

در این سال، همچنین صالح کامرانی، یکی از وکلای ترک که از فعالان سیاسی و مدنی آذربایجان ایران در دادگاه‌ها دفاع می‌کرد، دستگیر و زندانی شد. او در زندان به‌سر می‌برد که خبر لغو پروانه‌ی وکالتش، از زبان همسر وی، در چند رسانه پیچید. صالح کامرانی از وکلای شناخته شده آذربایجانی است که وکالت چندین نفر از فعالین مطرح حرکت ملی آذربایجان از جمله مهندس امانی و عباس لسانی را به عهده داشته‌است. کامرانی در تاریخ 24/03/1385 پس از خروج از دفتر وکالتش در تهران ناپدید شد و پس از چندین روز و با پیگیری خانوادشان مشخص شد که وی در بازداشت وزارت اطلاعات به سر می‌برد. خانواده و نزدیکان وی تا مدت‌ها از وضعیت او بی‌خبر بودند و حتی وکیل او نیز اجازه‌ی ملاقات با وی را نیافت. سرانجام، وی در آخرین ساعات دوشنبه ۲۷ شهریور پس از تحمل بیش از سه ماه حبس در زندان اوین به اتهام تبليغ عليه نظام محاکمه، و به صورت تعلیقی آزاد شد.

در این سال، برخی شیعیان متعصب در ایران که در حکومت نیز حضور بسیار پررنگی دارند، به دیگر اقلیت‌های دینی غیرمسلمان و حتی مسلمانان غیرشیعه در گوشه و کنار ایران، حمله کردند. فضا چنان تنگ شد که تعدادی از خانواده‌های یهودی، با هم از ایران خارج شده و به اسرائیل کوچیدند.

گذشته از این، خانقاه‌های صوفیان در قم و بروجرد نیز مورد حمله قرار گرفت و تخریب شد. نکته‌ی قابل توجه اینجاست که در این زمینه، رسانه‌های ایرانی حملات مذکور را محکوم کرده و
از صوفیان دفاع کردند و اخبار آن حملات و درگیری‌ها را به طور گسترده‌ای منتشر ساختند. اما وقتی که پای «علی اللهی‌ها»ی آذربایجان به میان آمد، اغلب همان رسانه‌ها به بهانه‌های مختلف سکوت کردند. این در حالی است که «علی‌اللهی»‌های آذربایجان نیز حق دارند مانند پیروان هر دین یا مسلک دیگری، اعتقاد خود را حفظ کنند و به آن عمل نمایند. ترک‌های ایران تنها بخش از مردم این سرزمین‌اند که همه‌ی باورمندان به مذهب در میان آنان، پیرو مذهب تشیع‌اند و مذهب شیعه را نیز اجداد آن‌ها در ایران رسمی و حاکم کرده‌اند. به همین جهت نیز، اعتقادات دینی اقلیت‌های مذهبی در میان ترک‌ها، همچنان و هنوز، رنگ و بوی شیعه دارد و صوفیان «علی‌اللهی» آذربایجان، از شدت عشق به علی- امام اول شیعیان- او را تا حد اعلی بالا برده‌اند و ستایش می‌کنند. ولی این‌ها هم در 2007 از یورش‌های حکومت در امان نماندند؛ و متاسفانه، دیگر ایرانیان از حقوق آن‌ها حمایت درخور به‌ عمل نیاوردند. اکنون ماه‌هاست که چهار تن از پیروان این فرقه‌ (که دارای پیوندهای درونی با اعتقادات شیعی نیز هست) در زندانی دورافتاده در آذربایجان غربی زندانی‌اند؛ بی آن‌که کسی از آنان یاد کند یا خواهان آزادی‌شان شود.

سهندعلی محمدی(فرزند محمد)٬ بخشعلی محمدی(فرزند محمد)٬ عباداله قاسمزاده(فرزند قباد) و مهدی قاسمزاده (فرزند قباد) از پیروان فرقه آتش بیگی و از اهالی روستای “اوچ تپه” (قوشاچای - میاندوآب) هستند. افراد مذکور در پی درگیری‌های مسلحانه مهرماه ۱۳۸۳ بین نیروی انتظامی و جمعی از پیروان این فرقه درمیاندوآب دستگیر شده و همه آنها بعد از محاکمه٬ محکوم به اعدام شدند. علیرضا جوانبخت، سخنگوی «آسمک» (انجمنی که در جهت دفاع از حقوق مردم آذربایجان فعالیت دارد) در مورد وضعیت اسف‌بار آنان در زندان، در بیانیه‌ای می‌نویسد:

"بنا به گزارش‌هایی که از زندان مرکزی اورمیه دریافت کرده‌ایم٬ این چهار زندانی تنها زندانیان علوی نیستند که مورد آزار و اذیت‌های پی در پی مسئولین و مأمورین زندان قرار می‌گیرند. آن دسته از زندانیان اقلیت دینی و مذهبی که به جرم‌های غیرعقیدتی وارد زندان شده‌اند نیز از این فشارها در امان نیستند. آن‌ها همچنین از طرف بعضی از زندانیان شرور که از طرف مأمورین زندان تحریک می‌شوند نیز مورد آزار قرار می‌گیرند.سهندعلی محمدی٬ بخشعلی محمدی٬ عباداله قاسم‌زاده و مهدی قاسم‌زاده، در نهم شهریور ۱۳۸۵ صورتجلسه‌ای تنظیم و امضا کرده‌اند٬ که در آن به آزار یک گوران علوی به اسم مولاقلی محمدی از طرف مسئول اندرزگاه شماره‌ی ۳ زندان مرکزی اشاره شده‌است. این چهار تن همچنین روز ۲۸ مهر ۱۳۸۶ با انتشار یک نامه‌ی شش صفحه‌ای به نقض حقوق علوی‌ها (گوران‌ها) از طرف حکومت اشاره کرده‌ و مواردی از کشته شدن علوی‌های آذربایجان را ذکر کرده‌اند."

سرکوب‌ها، آزارها، و نابسامانی‌ها همچنان به جای خود باقیست؛ اما با نزدیک شدن انتخابات، سیاست‌مداران جمهوری اسلامی بار دیگر به یاد مردم آذربایجان افتاده‌اند. در ماه‌های آخر 2007، محمد خاتمی، رئیس جمهوری سابق ایران، برای تبلیغ و یارگیری سیاسی به آذربایجان سفر کرد واو و همراهانش توجه خاصی به آذربایجان نشان دادند. رقبای سیاسی وی نیز برای به دست آوردن رای مردم این منطقه، شیوه‌های مشابهی به‌کار بردند. در همین دوران، در برخی نشریات مطالب ناچیزی هم درباره‌ی شخصیت‌های ترک ایران منتشر شد و از افرادی چون آیت‌الله خویی و آیت‌الله شریعتمداری یاد شد.

آیت‌الله شریعتمداری تنها مرجع دینی بود که در هنگام تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی- در آن روزهای پر از تب و تاب انقلاب- با اختیارات بسیار گسترده‌ی ولی فقیه در اصل 110 قانون اساسی ایران مخالفت کرد. به همان دلیل هم اغلب مراجع دیگر با او مخالفت کرده و با پیگرد و فشار و حبس، او را به سکوت و خانه‌نشینی واداشتند.

اکنون، در حالی که اکثریت فعالان سیاسی و حقوق بشری ایران، در مورد فشارها و ستم‌هایی که به فعالان آذربایجان، به زبان، تاریخ، فرهنگ، موسیقی، هنر و شخصیت‌ها و بناهای تاریخی آن رفته‌است و می‌رود، توجه چندانی نکرده‌اند و نمی‌کنند، در این سفرهای سیاسی، چند جمله‌ی ترکی هم به زبان می‌آورند و یادی از چند شخصیت می‌کنند تا دل مردم را به دست آورده و رای‌شان را برای حکومت بر آن‌ها و تداوم همان فشارها، بربایند.

در 2007، تعدادی از فعالان سیاسی آذربایجان ایران، به اتهام «جاسوسی» برای ترکیه یا جمهوری آذربایجان، دستگیر و زندانی شده‌اند. یکی از این افراد، حسین فروهیده‌است که به اعدام محکوم شده‌است. برای شکنجه‌ی روانی او و نزدیکانش، بارها خبر اعدامش را به خانواده اش داده اند؛ ولی خوشبختانه هنوز حکم وی اجرا نشده‌است. حکومت ایران و مخالفان حقوق مردم آذربایجان، در داخل و خارج از کشور، فعالان آذربایجان را به تجزیه‌طلبی و جاسوسی متهم می‌کنند تا گروه‌های ایرانی مدافع حقوق بشر و آزادی‌های انسانی، در حمایت از آن‌ها تردید کنند و آنان را در مبارزه‌ برای کسب حقوق خود تنها بگذارند.

حکومت ایران فعالان آذربایجان را جاسوس می‌خواند؛ و در عین حال، دستش با سیاست‌مداران حاکم برکشورهای ترکیه و جمهوری آذربایجان برای سرکوبی روشنفکران این دیار در یک کاسه‌است. این دولت‌ها نیز، با آن که به طور طبیعی انتظار می‌رود که از حقوق ملی و فرهنگی مردم آذربایجان ایران دفاع کنند، در پی کسب منافع مالی خود، سکوت پیشه کرده، یا از مواضع حکومت ایران حمایت می‌کنند.

در سال 2007 کشور کانادا در محکومیت ایران در زمینه سرکوب آزادی‌ها و حقوق بشر،
پیشنهادی را به کمسیون حقوق بشر سازمان ملل برد. بسیاری از کشورها که اصلا از وجود «آذربایجان»ی در دل ایران خبر ندارند، به محکومیت ایران رای دادند؛ اما دولت‌های جمهوری آذربایجان و جمهوری ترکیه، نه تنها ایران را محکوم نکردند، بلکه یکی از آن دو (آذربایجان) با خروج از جلسه‌ی رای‌گیری، به نفع ایران حرکت کرد؛ و دیگری (ترکیه) نیز، بدون در نظر گرفتن وضعیت اقلیت‌های ملی- قومی ایران، خصوصا مردم آذربایجان و حقوق پایمال شده‌ی آنان، ایران را کشوری اعلام کرد که حقوق اقلیت‌ها را نقض نمی‌کند.

آن‌چه تا کنون خواندیم، تلخ بود و ناگوار؛ با این‌حال، همه‌ی خبرهای مربوط به سال 2007 تلخ نبودند. در آخرین روزهای سال گذشته، پنج تن از زندانیان سیاسی آذربایجان ایران که پیش‌تر از آن‌ها نام برده شد، آزاد شدند و آزادی آن‌ها باعث شیرینی کام مبارزان راه آزادی و حقوق مردم ایران و آذربایجان شد. با آرزوی رهایی زندانیان و از میان رفتن فشارها، مردم آذربایجان ایران، سالی پر از امید و تلاش را آغاز کرده‌اند؛ اگرچه در تنهایی، و با حس دردناک بی‌پناهی.

http://www.gozaar.org/template1.php?id=1015&language=persian

ادامه مطلب ...

آزادی عسگر اکبرزاده فعال دانشجوئی آذربایجانی

چهارشنبه ۲٨ فروردين ۱٣٨۷ - ۱۶ آوريل ۲۰۰٨

ساوالان سسی: بنا به گزارشات رسیده عسگر اکبرزاده،فعال دانشجوئی آذربایجانی که از تاریخ ۴ اسفند ماه ۸۶ در زندان اردبیل به سر می برد٬ با اتمام دوره حبس خود امروز چهارشنبه ۲۸ فروردین۱٣٨۶ از زندان آزاد شد.

این زندانی سیاسی تحت شرایط بدی در زندان بسر می برد وی را روز ۲۳ اسفند از زندان اردبیل به یکی از بازداشتگاههای وزارت اطلاعات این شهر منتقل و روزها تحت شکنجه های مختلف فیزیکی و روحی قرار داده بودند. او در این مدت 5 روز دست به اعتصاب غذا زد.

سال گذشته دادگاه انقلاب اردبیل عسگر اکبرزاده را به اتهام تبلیغ علیه نظام (پخش اعلامیه) وسیله نشر ارگان بدون اسم در ارتباط با اعتراضات ۱ مهر ۸۵ آذربایجان محاکمه و به ۴ ماه حبس تعزیری محکوم کرده بود .

اکبرزاده، دانشجوی شیمی دانشگاه پیام نور اردبیل می باشد که مهر ماه ۸۵ به اتهام تبلیغ علیه نظام (پخش اعلامیه) بازداشت شده،و مدت دو ماه در بازداشت موقت بودند.

لاذم بذکر است وی در جریان تظاهرات مردم اردبیل در خرداد 85 نیز توسط نیروهای اطلاعاتی بازداشت و به پرداخت ۶۰۰۰۰۰ تومان محکوم شده بود.

سازمان عفو بین الملل ۲ بیانیه در خصوص این هویت طلب آذربایجانی صادر کرده است.

ادامه مطلب ...

سرکوب فعالین مدنی، روزنامه نگاران و دانشجویان در اردبیل

سه‌شنبه ۲۷ فروردين ۱٣٨۷ - ۱۵ آوريل ۲۰۰٨

واحید قاراباغلی
vahidqarabagli@gmail.com

یکماه مانده به دومین سالگرد اعتراضات خرداد ۱۳۸۵ آذربایجان کنترل و فشارها جهت جلوگیری از تظاهراتهای اعتراض آمیزی که قرار است امسال نیز در تمام شهرهای آذربایجان صورت بگیرد از طرف ارگان های اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی بیشتر شده است.

همانند دیگر شهرهای آذربایجان در شهر اردبيل نیز روز به روز شاهد برخوردهاي ماموران امنيتي با فعالان سياسي، فرهنگي و حقوق بشری هستيم.

موج سرکوب نويسندگان و فعالان سياسی , اجتماعی این شهر روز به روز ابعاد و شکل های گوناگون به خود می‌گيرد. بازداشت های خودسرانه و احضار به دادگاه ها، امری روزمره شده است. تهديد و ارعاب مستقيم و غير مستقيم به ابزاری معمول بدل گشته است.

طی روزهای گذشته در اردبیل همزمان با تفتیش خانه و مغازه، بازداشت فعالان و تهدیدات تلفنی نیز ادامه دارد.

بر اساس منابع موثق در طول ۵ روز گذشته دست کم ۲۰ فعال اردبیلی بازداشت شده است که به دليل عدم دسترسي کامل به همه فعالين آمار کاملا دقيقي از آنان در دست نيست بهروز علیزاده, ودود سعادتی, اردشیر کریمی ,مهدی کیانی, رحیم غلامی , آیدین قره باغی از جمله بازداشت شدگان اخیر هستند.بنابه گفته شاهدان مامورین به هنگام مراجعه برای دستگیری فعالان آذربایجانی هیچ حکمی را ارائه نداده اند. اهالی خانه به شدت مورد توهین واقع شدند.

تا به حال به طور مشخص اطلاعي از محل نگهداری و اتهام بازداشت شدگان اردبیلی در دست نيست و وضعيت حقوقي بازداشت آنها نيز نامشخص است، امكان ملاقات با خانواده براي آنها فراهم نشده است و بازجويي ها بدون حضور وكيل و حق دسترسي به وكيل انتخابي در جريان است.

بازجويان امنيتي در تلاش هستند تا با اعمال زور و فشار، شکنجه و تحميل محدوديتها برای بازداشت شدگان از این طریق بتوانند اعتراف های را از آنها بگیرند

هم اکنون فضای شهر اردبیل به پادگان نظامي تبديل شده است. حکومت نظامي، به ويژه در مرکز شهر حکمفرماست. اکثر فعالان را به بهانه هاي مختلف تحت فشار قرار داده و به آنها گفته می شود در اين مدت مراقب حرکات خود باشند. و متاسفانه به دليل عدم ارتبا ط تلفني(به خاطر کنترل آنها) از آمار کاملا دقيق دستگيريها و احضارها نميتوان صحبت کرد و شدت برخوردها بسيار بالا است.

از سويي ديگر منازل تعدادي از بازداشت شدگان از جمله منزل عباس لساني در اردبيل تحت كنترل دائمي ماموران اداره كل اطلاعات قرار دارد و آنها کليه رفت و آمدهاي خانواده را تحت نظر دارند. بامداد شنبه بیست و چهارم فروردین ماه، ماموران امنیتی، بدون ارائه حکم جلب رقیه علیزاده، همسر آقای عباس لسانی، را دستگیر ، و اقدام به ضبط لوازم شخصی او از قبیل کتاب ها، آلبوم عکس و کامپیوتر نموده بودند.

خانم علیزاده بعد از ساعتها بازجویی آزاد شدند. وزارت اطلاعات از این طریق فشار ها را بر خانواده لسانی افزوده و باز با لهنی تهدید آمیز از آنها خواسته تا وضعیت عباس لسانی را در اختیار رسانه ها و فعالین حقوق بشری قرار ندهند .

اداره اطلاعات اردبیل با اقدامات خودسرانه خود همواره سعی میکند تا فعالین مدنی آذربایجانی را تحت فشار قرار دهد و برخوردهايش را به حوزه قانوني و قضايي محدود نمي کند. تداوم روند این بازداشتها فعالان حقوق بشر آذربایجانی را نگران ساخته و از رسانه ها٬ سازمانهای دفاع از حقوق بشر و گروههای ضد شکنجه خواسته می شود بر علیه بازداشتهای غیرقانونی و فشارهای وارده برفعالان مدنی و حبس روزنامه نگاران آذربایجانی اعتراض کنند.

ادامه مطلب ...

اخراج نوجوان و دانش آموز اهری از مدرسه بعلت فعالیتهای هویت طلبانه

سه‌شنبه ۲۷ فروردين ۱٣٨۷ - ۱۵ آوريل ۲۰۰٨

اويرنجي نيوز : دانش آموز هويت طلب اهري بنام ابراهيم نوري 3 روز از مدرسه اخراج گرديد. جمشید زالی رئیس دبیرستان شهید مدرس اهر طی نامه 773 به تاریخ 25/1/1387 خطاب به ولی دانش آموز ابراهیمی موضوع اخراج ابراهيم نوري دانش آموز هويت طلب اهري به دليل فعاليت هاي هويت طلبانه بمدت 3 روز از مدرسه را به ایشان ابلاغ نمود. لازم به ذكر است كه ابراهيم نوري دانش آموز سوم دبيرستان شهید مدرس اهر مي باشد كه بار ها توسط ماموران اطلاعات بازداشت شده است.

پیش از این نیز محمدرضا عوض پور دانش آموز تبریزی بجرم نوشتن شعار "من تورک هستم" بارها توسط نیروهای امنیتی بازداشت و زندانی گردیده بود.


ادامه مطلب ...

سال جدید با نوآوری دولت در سرکوب گسترده دانشجویان، زنان، کارگران، معلمان و فعالین مدنی

یکشنبه ۲۵م فروردین ۱۳۸۷

خبرنامه امیرکبیر: دولت مهرورز احمدی نژاد سال جدید را همراه با نوآوری در سرکوب گسترده دانشجویان، زنان، کارگران، معلمان و فعالان مدنی آغاز کرده است.

در حالی که چند روزی از پایان تعطیلات نوروز نگذشته بود، احضار ۳۰ دانشجو دانشگاه شیراز به کمیته انضباطی از آغاز سرکوب دانشجویان این دانشگاه خبر داد. پس از آن صدور حکم دو سال حبس تعلیقی برای آرمان صداقتی، عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی امیرکبیر، و شش ماه حبس برای حسین یوسفی و غفور حبیب پور دو دانشجوی رشته حقوق دانشگاه تبریز و احضار پدرام رفعتی، عضو انجمن اسلامی امیرکبیر، و آرش خاندل، عضو انجمن اسلامی دانشگاه لرستان، به دادگاه انقلاب و بازگشایی پرونده های مربوط به بسیاری دیگر از دانشجویان عزم دولت برای سرکوب گسترده دانشجویان را تایید کرد. همچنین گزارش شده است تعدادی از دانشجویان دانشگاه خواجه نصیر و علامه طباطبایی نیز به دادگاه انقلاب احضار شده اند.

به گزارش خبرنامه امیرکبیر، بازداشت اردشیر کریمی خیاوی، مهدی کیانی و آیدین قره باغی، ۳ دانشجو در اردبیل، صدور حکم محرومیت از تحصیل برای ۱۳ دانشجو دانشگاه علامه و احضار ۱۲ دانشجوی دانشگاه آزاد شهر ری به کمیته انضباطی در حالی صورت میگیرد که هنوز اولین ماه سال جدید به پایان نرسیده است. در این میان گزارش دیده بان حقوق بشر مبنی بر شکنجه دانشجویان زندانی باز هم ابعادی دیگر از مهرورزی های دولت احمدی نژاد را آشکار ساخت.

زنان نیز در سال جدید با احضار، بازداشت و سرکوب مواجه شده اند. خدیجه مقدم از فعالان حقوق زنان، سه شنبه هفته گذشته در منزل مسکونی اش دستگیر و با قرار وثیقة یک میلیارد ریالی روانه بازداشتگاه وزرا شد. پیش از آن نیز در روز شنبه، ۱۷ فروردین، پروین اردلان، فعال حقوق زنان و عضو کمپین یک میلیون امضا، به شعبه یک دادیاری ویژه امنیت احضار شده بود.

همچنین اخراج و سرکوب کارگران و متقابلا اعتراض های کارگران به مشکلات موجود تقریبا در تمامی روزهای ۲ هفته گذشته پس از تعطیلات نوروزی در جریان بوده است. اعتراضات گسترده و دامنه دار کارگران نیشکر هفت تپه که از هفته پیش آغاز شده است، همچنان ادامه دارد. کارگران کارخانجات و شرکت هایی نظیر، شرکت ایران صدرا، سد سیاه زخ، پارس واشر، دروس ایران و … نیز طی روزهای گذشته در قبال اخراج خود و وضعیت نامناسب معیشتی اعتراضاتی را برگزار کردند. روز گذشته نیز کارگران لاستیک البرز در اعتراض به پرداخت نشدن مطالبات خود، با آتش زدن لاستیک جاده تهران - اسلامشهر را مسدود کردند.

به گزارش خبرنامه امیرکبیر، احضار سعید ترابیان، محمد ابراهیم نوروزی گوهری، عباس نژند کودکی و داوود رضوی، ۴ نفر از اعضای هیات مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد و احضار دسته جمعی معلمینی که در دادگاه انقلاب پرونده داشته اند نیز نشان از بازگشایی پرونده ها جهت اعمال فشار به کارگران و معلمان دارد.

همچنین طی این مدت حداقل ۳ روزنامه نگار، اسماعیل جعفری، سید ظهور نبوی چاشمی و رحیم غلامی بازداشت و مجوز انتشار ۴ نشریه لغو شده است. هادی قابل، دبیر و عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت، بهرام آبتین، فعال میراث های فرهنگی، و بهروز علیزاده و وداود سعادتی، دو فعال سیاسی در اردبیل، نیز از افرادی هستند که طی روزهای گذشته بازداشت شده اند. عمادالدین باقی، روزنامه نگار، فعال حقوق بشر و دبیر انجمن دفاع از حقوق زندانیان نیز به زندان احضار شده است.

ادامه مطلب ...

وحيد بهادری فعال اورميه ای حرکت ملی آذربايجان به سیزده ماه حبس تعزيری محکوم شد.

يکشنبه ۲۵ فروردين سال ۱۳۸۷-۱۳ آوريل ۲۰۰۸

وحيد بهادری فعال ۲۳ ساله حرکت ملی اذربايجان و ساکن اورميه که در تاريخ ۲۰ اسفند سال ۸۶ توسط نيروهای اطلاعاتی اورميه حوالی ساعت ۵ بعد از ظهر در خيابان خيام دستگير شده بود، ديروز ۲۴ فروردين سال ۸۷، در جلسه محاکمه ای که در شعبه يک دادگاه انقلاب، بدون حضور وکيل مدافع و به رياست قاضی درويشی برگزار شد، به اتهام اقدام عليه امنيت ملی و تبليغ عليه نظام جمهوری اسلامی به هفت ماه حبس تعزيری محکوم شد.

در اين جلسه، وحيد بهادری در مورد پخش اعلاميه و تدارک برای برگزاری تجمعات اعتراضی روزجهانی زبان مادری دوم اسفند ماه سال ۸۶ مورد سوال قرار گرفت و با وجود انکار اتهامات وارده از سوی متهم، قاضی درويشی بنا به سوابق قبلی ايشان انکار وی را بلاوجه تشخيص داد و با استناد به اعترافات ساير بازداشت شدگان در اين زمينه اتهامات وارده را محرز دانست.

وحيد بهادری قبل از اين نيز در تاريخ ۲۸ ارديبهشت ماه سال ۸۶، مقارن با سالگرد اعتراضات ضد نژادپرستی ملت آذربايجان دستگير و بعد از تحمل ۲۲ روز بازداشت در سلول انفرادی بازداشت گاه اداره اطلاعات اورميه به قيد وثيقه ۱۰ ميليونی آزاد ودر تبر ماه همان سال، در شعبه اول دادگاه انقلاب به رياست قاضی درويشی به اتهام تلاش برای تشکيل حکومت پان ترکيستی و به تبليغ و هواداری به نفع گروه گايپ ( حزب استقلال آذربايجان جنوبی ) به شش ماه حبس تعزيری که به مدت ۲ سال تعليق می شود محکوم شده بود. دادگاه با در نظر گرفتن حکم اخير و با احتساب ايام بازداشت قبلی، شش ماه حبس تعليقی قابل تبديل به تعزيری وی را لازم الاجرا دانسته و ابشان را مجموعا به سيزده ماه حبس تعزيری محکوم نمود.

وحيد بهادری هم اينک در بند ۱۳ زندان اورميه به سر می برد و مسئولين زندان از انتقال وی به بند ۱۲ موسوم به بند جرايم امنيتی امتناع می کنند. اين در حالی است که خانواده ايشان توان پرداخت وثيقه سنگين ۴۰ ميليونی برای آزادی وی تا زمان تشکيل دادگاه تجديدنظر را ندارند.

ادامه مطلب ...

رقیه علیزاده، همسر عباس لسانی، آزاد شد

شنبه ۲۴ فروردين ۱٣٨۷ - ۱۲ آوريل ۲۰۰٨

ساوالان سسی : به گزارش خبرنگار "ساوالان سسی" اداره اطلاعات شهرستان اردبیل، بعد از ساعتها بازجویی از رقیه علیزاده، همسر آقای عباس لسانی، زندانیِ سیاسیِ آذربایجانی، وی را امروز آزاد کرد.

لاذم بذکر است بامداد شنبه بیست و چهارم فروردین ماه، ماموران امنیتی اردبیل، بدون ارائه حکم جلب رقیه علیزاده را دستگیر ، و اقدام به ضبط لوازم شخصی او از قبیل کتاب ها، آلبوم عکس و کامپیوتر نموده بودند.

بنا بر این گزارش، طی روزهای گذشته، اداره اطلاعات اردبیل، خانم لسانی را تهدید کرده بود که در مورد وضعیت همسرش در زندان، نباید با رسانه ها و فعالان حقوق بشر صحبت کند.

یادآور می‌گردد عباس لسانی شاعر، روزنامه نگار و از فعالان «هويت طلب آذربایجانی»، می باشد که به اتهام تبليغ عليه نظام در حال گذراندن دوره دوازده ماهه زندان خود در زندان اهر واقع در 112 کيلومتري زادگاه خود ( اردبيل) بود که از تاریخ ۱۶ اسفند ۸۶ بطور غیر قانونی به زندان مرکزي يزد در فاصله 2000 کيلومتري منتقل شده است.

ادامه مطلب ...

با بازداشت رقیه لسانی تعداد بازداشت شدگان اخیر در اردبیل به 7 نفر رسید

شنبه ۲۴ فروردين ۱٣٨۷ - ۱۲ آوريل ۲۰۰٨

با بازداشت رقیه لسانی تعداد بازداشت شدگان اخیر در اردبیل به 7 نفر رسید

اویرنجی نیوز: در حالیکه مردم تبریز و فعالان ملی این شهر مشغول مراسم خاکسپاری مرحوم دکتر صمد سرداری نیا نویسنده و مورخ شهیر تبریز می باشند، اخبار نگران کننده ای مبنی بر اوج گرفتن بازداشتها دراردبیل مخابره می گردد.

موج بازداشتها در شهر اردبیل از روز پنج شنبه 22 فروردین ماه همزمان با بازداشت سه دانشجوی فعال آذربایجانی به نامهای اردشیر کریمی خیاوی، مهدی کیانی و آیدین قره باغی شروع شد. این سه دانشجو از اعضای برجسته انجمن اسلامی دانشگاه آزاد اردبیل بوده و در جریان تظاهرات بزرگ ضد تبعیض نژادی وزبانی خرداد 1385 آذربایجان نقش تعیین کننده ای داشته اند. انجمن اسلامی دانشگاه آزاد اردبیل در سالهای اخیر به یکی از کانونهای مبارزه ملی در آذربایجان تبدیل شده است. این انجمن نقش مهمی در سازماندهی دانشجویان هویت طلب آذربایجانی داشته و تا بحال چندین بار با انتشار نامه های سرگشاده به ادامه تبعیض زبانی در آذربایجان اعتراض نموده است. آخرین نمونه از این نامه دو نامه سرگشاده خطاب به رئیس صداو سیمای اردبیل و نماینده یونسکو در ایران بود که همزمان با روز جهانی زبان مادری انتشار یافت. این دو نامه که سیاستهای زبانی حاکم بر ایران را زیر سوال برده بود، بازتاب وسیعی در سایتهای آذربایجانی داشت.

در همان روز رحیم غلامی روزنامه نگار، فعال فرهنگی و همکار مطبوعات محلی در آذربایجان که نوشته های متعددی در نشریاتی چون یاشیل مغان، مهر اردبیل، آراز، فروغ آذربایجان و یارپاق به چاپ رسانده است، حوالی ظهر، در منزل پدری خود توسط ماموران اداره اطلاعات اردبیل بدون ارائه حکم جلب دستگیر شد.
همچنین در همان روز دوفعال دیگر اردبیلی بنامهای بهروز علیزاده ۲۰ ساله و ودود سعادتی ۳۱ ساله بدون ارائه حکم جلب دستگیر و هم اکنون در مکان نامعلومی نگهداری می شوند. این دو فعال در سالهای اخیر بارها توسط نیروهای اطلاعاتی اردبیل دستگیر شده اند. بطوریکه بهروز علیزاده به خاطر فعالیتهای مدنی خویش از آخرین روزهای سال ۸۴ تابحال بیش از ۵ بار دستگیر، زندانی و طی دو حکم مختلف 16 ماه حبس را گذارانده است.
به گزارش ساوالان سسی رقیه علیزاده همسر عباس لسانی شناخته ترین فعال سیاسی آذربایجان که به زندان یزد تبعید شده است نیز ساعت یک بامداد روز شنبه 24 فروردین ماه توسط نیروهای امنیتی رژیم دستگیر گردید. پیش از این بارها مامورین وزارت اطلاعات رقیه علیزاده را تهدید به بازداشت کرده بودند. نیروهای امنیتی وی را تحت فشار قرار داده بودند که از هر گونه خبر رسانی در مورد همسر خود عباس لسانی خودداری کند. اما ایشان بی توجه به تهدیدات صورت گرفته با ارسال اخبار مربوط به همسر خویش به نهادهای حقوق بشر باعث عصبی شدن سربازان گمنام امام زمان گردیده بود.

ادامه مطلب ...

بازداشت رقیه علیزاده همسر عباس لسانی هویت طلب آذربایجانی

شنبه ۲۴ فروردين ۱٣٨۷ - ۱۲ آوريل ۲۰۰٨

ساوالان سسی:خانم رقیه علیزاده همسر آقای عباس لسانی، زندانی سیاسی آذربایجانی ۱ بامداد شنبه ۲۴ فروردين ۱٣٨۷از طرف اداره اطلاعات شهرستان اردبیل بدون ارائه حکم جلب دستگیر شده و تا کنون اجازه برقراری هیچ گونه تماسی با وکیل و خانواده را نداشته اند.

نیروهای امنیتی پس از تفتیش و بازرسی خانه، کتابها و کامپیوتر شخصی آنها را نیز با خود برده اند.

روزهای گذشته اداره اطلاعات اردبیل خانم لسانی را تهديد کرده بود که درمورد وضعيت همسرش در زندان نبايد با رسانه ها و فعالان حقوق بشر صحبت کند، در غير اين صورت وی نيز بازداشت خواهد شد و بچه های آنها بی سرپرست خواهند ماند.

یادآور می‌گردد عباس لسانی شاعر، روزنامه نگار و از فعالان «هويت طلب آذربایجانی»، می باشد که به اتهام تبليغ عليه نظام در حال گذراندن دوره دوازده ماهه زندان خود در زندان اهر واقع در 112 کيلومتري زادگاه خود ( اردبيل) بود که از تاریخ ۱۶ اسفند ۸۶ بطور غیر قانونی به زندان مرکزي يزد در فاصله 2000 کيلومتري منتقل شده است.

ادامه مطلب ...

«تشدید فشار بر خانواده های زندانیان سیاسی»

جمعه ۲۳ فروردين ۱٣٨۷ - ۱۱ آوريل ۲۰۰٨ -شیرین فامیلی - رادیو فردا

گزارش ها حاکيست تعدادی از خانوادهای زندانيان سياسی برای اطلاع رسانی از وضعيت بستگان دربندشان با محدوديت هايی مواجه هستند.

در همين حال، فعالان حقوق بشر ودمکراسی اخيرا در اطلاعيه ای از اعمال اين فشار ها بر خانواده عباس لسانی، فعال مدنی وزندانی سياسی آذربايجانی که هم اکنون در زندان يزد به سر می برد، خبر داده اند.

عباس لسانی شاعر، روزنامه نگار و از فعالان «هويت طلب ترک زبان»، در خرداد ماه گذشته و همزمان با اعتراض به چاپ کاريکاتوری در روزنامه ايران که اعتراض عمومی در مناطق ترک نشين را به دنبال داشت، با هجوم ماموران امنيتی به منزلش در ارديبل بازداشت شد.

صادق نقاشکار، فعال حقوق بشر و سخنگوی برون مرزی شماری از خانواده های زندانيان سياسی در اروپا، در اين زمينه می گويد:« خانم لسانی هفته گذشته پس از اينکه همسرش را از زندان اهر به زندان يزد منتقل کردند تصمصيم گرفت که برود زندان و همسر خودرا ملاقات کند. وقتی به آنجا مراجعه کردتوانست فقط پانزده دقيقه با او ملاقات داشته باشد آنهم در حضور دو مامور زندان و به شر ط اينکه آقای لسانی هيچ چيزی درباره وضعيت خود به خانواده نگويد».

آقای نقاشکار می افزايد:«پس از اينکه او به اردبيل برگشت در تاريخ دهم فروردين يک نفر از طرف وزارت اطلاعات با خانم لسانی تماس می گيرد که اين شخص بازجو و مسئول پرونده اقای لسانی است وخانم لسانی را تهديد می کند که درمورد وضعيت همسرش در زندان نبايد با رسانه ها و فعالان حقوق بشر صحبت کند، در غير اين صورت وی نيز بازداشت خواهد شد و بچه های آنها بی سرپرست خواهند ماند».

عباس لسانی در سال ۸۵ به اتهام شرکت در تظاهرات مسالمت آميز مردم اردبيل ودر پی اعتراضات خرداد ماه ۸۵ بازداشت و در يک دادگاه غير علنی به اتهام تخريب اموال عمومی و دولتی به ۱۸ ماه حبس و ۵۰ ضربه شلاق محکوم شد.

محمد رضا فقيهی وکيل آقای لسانی در تهران می گويد: ترديدی در صحت گفته های خانواده موکلش مبنی بر تهديد وارعاب آنها برای جلوگير از اطلاع رسانی به رسانه ها ندارد.

اين وکيل دادگستری می گويد: «با توجه به اينکه من پيش آنها نبودم که مثلا ببينم کی به آنها زنگ زده و آنها را تهديد کرده ويا از آنها خواسته که صحبت نکنند ولی آنقدر به خانواده موکلم آقای لسانی وحتی ساير موکلينم اعتماد دارم وآنقدر آنها راآدم صادقی می بينم که اگر به من بگويند که با آنها تماسی گرفته شده ترديدی در صحت آن نمی کنم»

وی می افزادید:«يعنی اين ادعا را من سيد محمد فقيهی می توانم بکنم، منتها اگر خانواده نتواند صحبت بکند پس چه کسی بايد صحبت کند ؟ اگر خانواده دنبال مسئله عزيزش نباشد چه کسی بايد دنبال بکند؟ چه کسی بايستی دادخواهی بکند و چه کسی بايستی اعتراض بکند؟»

افزون بر خانواده عباس لسانی، تعداد ديگری از خانواده های زندانيان سياسی هم به گفته فعالان حقوق بشر از تماس هايی که از سوی برخی نهاد های امنيتی صورت گرفته و توصيه ويا تهديد آنها به سکوت خبر می دهند، ازجمله خانواده بهروز کريمی زاده و حشمت ساران.

صادق نقاشکار در اين باره می گويد:«با تهديد به بازداشت وحتی تهديد به ربودن خانواده و اخراج از محل کار به شيوه های مختلفئ اين فشارها بر خانواده ها ادامه دارد و اين در مورد خانواده دانشجويان بوده، فعالان کارگری زنان و يا معلمان در مورد اکثر اقشا رجامعه اين تهديد ها وجود دارد و اين بستگی ندارد که پروند شخص در چه مرحله ای است ابتدای دستگير است يا حکمی صادر شده و چند مدت ويا چند سال از آن می گذرد».

وی می افزاید:«ما اين موارد را در مورد خانواده بهروز کريمی زاده و يا خانواده حشمت ساران داشته ايم و هر که بازجوی پرونده بوده با خانواده ها تماس دارد و قشار ها از طريق اوست».

بهروز کريمی زاده دانشجوی دانشگاه تهران است که در آذرماه گذشته بازداشت و تاکنون در رندان بسر می برد . او از دانشجويان موسوم به طيف چپ است و حشمت ساران فعالان سياسی است که به اتهام اقدام عليه امنيت ملی بيش از يکسال است که در زندانی رجائی شهر کرج محبوس است .

محمد رضا فقيهی که وکالت اقای ساران را نيز برعهده دارد می گويد:« امير حسين حشمت ساران يکی از موکلين من بوده که محکوميت سنگينی دريافت کرده خوب برای دادن مرخصی معمولا مقامات قضائی اين را عنوان می کردند که شما اگر قول بدهی که با جايی مصاحبه نکنی در ايام مرخصی ما به شما مرخصی خواهيم داد و اين ناشی از آن بود که به آنها گزارشاتی داده می شد مبنی بر اينکه مثلا فلانی مصاحبه کرده، صحبت کرده بعد وقتی ايشان در زندان بودند طبعا رسانه ها با خانواده وی تماس می گيرند و خوب خانواده هم واقعا اين حق حداقلی اوست که اطلاع رسانی بکند».

آقای فقهيی می افزايد:« منتها اين عنوان کردن ها با توجه به اينکه به اين مکالمات اين طور به نطر می رسد که شنيده ميشود، گفته می شد که از صحبت با رسانه ها خود داری شود».

فقدان محدویت قانونی

حقوقدانان و وکلای دادگستری می گويند بر اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی هيچ منعی برای اطلاع رسانی درباره زندانيان به وسيله بستگان انها به رسانه های داخلی و خارجی وجود ندارد.

دکتر نعمت احمدی، حقوقدان در تهران، در اين زمينه می گويد:«ما در قانون مورد يا مواردی را نداريم که مثلا مصاحبه کردن با روزنامه يا رسانه های داخلی و خارجی خلاف قانون باشد. تاکنون قاضی دادگاه صريحا اعلام نکرده است که اگر صحبتی با يکی از راديو ها بکنيد باعث می شود که سختگيری بيشتری بکنيم يا محدوديت و ممنوعيتی برايتان بوجود بياوريم».

وی می افزايد:« اما در اين مورد بکرات داشتيم که اگر شما پرونده را منبری نکنيد يعنی رسانه ای نکنيد و بکرات هم قضات گفتند که من از رسانه ای شدن پرونده زياد خوشم نمی آيد و اگر رسانه ای بشود و خصوصا باراديو های خارجی ويا سايت ها و خبرگزاری های خارجی صحبت بشود، ابعاد مختلفی پيدا می کند ومن در رسيدگی با يک محدويت هايی برخورد خواهم کرد. با اين ادبيات به قضيه نگاه کردند. ولی تصريحا من موردی خودم يا يکی از موکلينم نداشته ايم».

در همين حال وکلای زندانيان سياسی می گويند وقتی که خانواده ها ی اين زندانيان با وجود امکاناتی که که هست صدايشان به جايی نمی رسد چاره ای جز تماس با رسانه های خارجی و نهادهای بين المللی حقوق بشری برای بازتاب مشکلات خود ندارند.

ادامه مطلب ...

بازداشتها در اردبیل ادامه دارد

دستگیری بهروز علیزاده و ودود سعادتی دو فعال هویت طلب دیگر اردبیلی

جمعه ۲۳ فروردين ۱٣٨۷ - ۱۱ آوريل ۲۰۰٨

ساوالان سسی : بازداشتها در اردبیل ادامه دارد, در حالیکه هنوز از وضعیت رحیم غلامی روزنامه نگار و اردشیر کریمی خیاوی، مهدی کیانی و آیدین قره باغی سه فعال دانشجوئی که دیروز در اردبیل بازداشت شده اند خبری در دست نیست تازه ترین گزارشها حکایت از آن دارد که روز گذشته پنجشنبه ۲۲ فروردین ماه، ماموران اطلاعاتی و امنیتی اردبیل با حمله به منزل دو تن دیگر از فعالین هویت طلب اردبیلی اقدام به بازداشت آنها کرده است. بهروز علیزاده ۲۰ ساله و ودود سعادتی ۳۱ ساله فعالانی هستند که بدون ارائه حکم جلب دستگیر و هم اکنون در مکان نامعلومی نگهداری می شوند.

این دو فعال قبلا" نیز چندین بار دستگیر شده بودند.

سعادتی بار اول خرداد سال ۸۵ به بهانه شرکت در تظاهرات مردم اردبيل، متعاقب سلسله اعتراضات مردم آذربايجان در خرداد ماه 85، دستگير و در يك دادگاه غير علني به تحمل 6 ماه زندان، 50ضربه شلاق و سيصد هزار تومان جريمه نقدي محكوم شده بودند. او در اعتراضات خرداد ماه ۱۳۸۶ مردم اردبیل برای بار دوم دستگیر و پس از چند روز بازداشت و بازجويي به قید ضمانت آزاد شده بود. وی در آخرین مورد دوشنبه ۲۶ شهریور ۸۶ در آستانه اول مهر روز بازگشائی مدارس،دستگیر و روز سه شنبه ۱۰ مهر ماه پس از تحمل دو هفته حبس به قید ضمانت آزاد شده بود.

علیزاده ۲۰ ساله دیگر هویت طلب آذربایجانی می باشد که به خاطر فعالیتهای مدنی خویش از آخرین روزهای سال ۸۴ تابحال بیش از ۵ بار دستگیر ,زندانی و طی دو حکم مختلف 16 ماه حبس را گذارانده است.

وی برای اولین بار روز جمعه 26 اسفند ماه 84 توسط اداره اطلاعات اردبیل دستگیر و بعد از یک ماه حبس موقت آزاد شد.

علیزاده ۷ خرداد سال ۸۵ به بهانه شرکت در تظاهرات مردم اردبيل، متعاقب سلسله اعتراضات مردم آذربايجان در خرداد ماه 85، برای بار دوم دستگير و به مدت دو هفته در بازداشت موقت بود وی ۲۴ خرداد همان سال برای بار سوم بازداشت و در خصوص این بازداشتها به اتهام معاونت در اخلال به تحمل ده ماه حبس تعزیری و ۵۰ ضربه شلاق محکوم شد.

این هویت طلب جوان آذربایجانی در آخرین مورد برای بار چهارم دوشنبه ۲۹ شهریور ۸۵ در آستانه اول مهر روز بازگشائی مدارس،بازداشت و در یک دادگاه غیر علنی و بدون برخورداری از حق وکیل به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام , تشویش اذهان عمومی از طریق تکثیر و توزیع اعلامیه, قومیت گرایی محاکمه و به تحمل یک سال حبس محکوم شد که این حکم در دادگاه تجدید نظر به 6 ماه حبس کاهش یافته بود.

ادامه مطلب ...

دستگیری سه فعال دانشجوئی آذربایجان در اردبیل

جمعه ۲۳ فروردين ۱٣٨۷ - ۱۱ آوريل ۲۰۰٨

ساوالان سسی :
بنا به گزارشات رسیده اردشیر کریمی خیاوی, شاعر, قائم مقام انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه آزاد اردبیل, صاحب امتیاز و مدیر مسئول نشریه دانشجویی خزر, مهدی کیانی شاعر و دبیر سابق انجمن شعر و ادب "بیلیم" دانشگاه پیام نور اردبیل و آیدین قره باغی سه دانشجویی هستند که شب گذشته پنجشنبه ۲۲ فروردین توسط ماموران اداره اطلاعات اردبیل بدون ارائه حکم جلب دستگیر شده و تا کنون اجازه برقراری هیچ گونه تماسی با وکیل و خانواده را نداشته اند.

نیروهای امنیتی پس از تفتیش و بازرسی خانه، کتابها و کامپیوتر شخصی آنها را نیز با خود برده اند.

اردشیر کریمی دانشجوی هویت طلب در آستانه یک خرداد سال گذشته و در جریان تظاهرات به مناسبت سالگرد اعتراضات ۱۳۸۵آذربایجان نیز دستگیر و پس از تحمل چند روز حبس آزاد شده بود. او بعد از آزادی اعلام داشته بود که ماموران اطلاعاتی با اعمال شکنجه های چند روزه وی را تحت فشارهای روحی و جسمی قرار داده بود.


خاطرنشان می شود انجمن اسلامی دانشگاه آزاد اردبیل نقش مهمی در سازماندهی دانشجویان هویت طلب آذربایجانی داشته و تا بحال چندین بار با انتشار نامه های سرگشاده به ادامه تبعیض زبانی در آذربایجان اعتراض نموده است. آخرین نمونه از این نامه دو نامه سرگشاده خطاب به رئیس صدا و سیمای اردبیل و نماینده یونسکو در ایران بود که همزمان با روز جهانی زبان مادری انتشار یافت. این دو نامه که سیاستهای زبانی حاکم بر ایران را زیر سوال برده بود.

ادامه مطلب ...

بازداشت رحیم غلامی روزنامه نگار و فعال فرهنگی اردبیلی

پنج‌شنبه ۲۲ فروردين ۱٣٨۷ - ۱۰ آوريل ۲۰۰٨

ساوالان سسی: براساس گزارشات رسیده از اردبیل، "رحیم غلامی" روزنامه نگار و فعال فرهنگی، امروز پنج‌شنبه ۲۲ فروردين حوالی ظهر، در منزل پدری خود توسط ماموران اداره اطلاعات اردبیل بدون ارائه حکم جلب دستگیر شده و تا کنون اجازه برقراری هیچ گونه تماسی با وکیل و خانواده اش را نداشته است.

نیروهای امنیتی هنگام بازداشت ضمن تفتیش خانه،کیس کامپیوتر و دفترچه ی یادداشتهای شخصی وی را نیز با خود بردند.

رحیم غلامی همکار مطبوعات محلی در استان اردبیل می باشد. نوشته هایی از او در هفته نامه های یاشیل مغان، مهر اردبیل، آراز، فروغ آذربایجان و یارپاق به چاپ رسیده است.

لازم به ذکر است، این روزنامه نگار هویت طلب آذربایجانی در خرداد ۸۵ نیز به بهانه شرکت در تظاهرات مردم اردبيل، متعاقب سلسله اعتراضات مردم آذربايجان در خرداد ماه 85، دستگير و زنداني شده و در يك دادگاه غير علني پس از محاکمه به اتهام اقدام علیه امنیت ملی به جزای نقدی محکوم شده بود.

ادامه مطلب ...

مصاحبه رادیو برابری با آقای حسن ارک



آخرین وضعیت زندانیان سیاسی و عقیدتی آذربایجان، اعتصاب غذای اهل حق ها در زندان ، نگاهی به وضعیت عمومی و فضای حاکم در آذربایجان و ...

برای شنیدن کلیک کنید

ادامه مطلب ...

بلاتکلیفی وحید بهادری، فعال هویت طلب آذربایجانی در زندان اورمیه

سه‌شنبه ۲۰ فروردين ۱٣٨۷ - ٨ آوريل ۲۰۰٨

ساوالان سسی : وحید بهادری، ۲۳ساله و فعال هویت طلب آذربایجانی می باشد، که با سپری شدن بیش از یکماه از زمان دستگیری، همچنان در وضعیت بلاتکلیفی در زندان مرکزی اورمیه بسر می برد.

به گفته خانواده این فعال سیاسی، وی از زمان بازداشت تاکنون هیچ گونه ملاقاتی نداشته است و نسبت به شرایط سلامتی او اطلاعی در دست نیست.

لازم به ذکر است، ماموران امنیتی روز ۲۰ اسفند۸۶ ، با حضور در منزل پدری وحید بهادری، علاوه بر بازداشت وی اقدام به ضبط لوازم شخصی او از قبیل کتاب ها، دست نوشته ها و کامپیوتر او نمودند.

سید وحید بهادری در اولین سالگرد اعتراضات خرداد ۱۳۸۵ آذربایجان نیز بازداشت شده٬ و بعد از تحمل ۲۰ روز بازداشت انفرادی آزاد گردیده بود.

وی پس از محاکمه در روز دوم تیر ماه به اتهام فعالیت تبلیغی برای گروهک گایپ (حزب استقلال آذربایجان جنوبی) و اقدام علیه امنیت کشور به ۶ ماه حبس تعزیری محکوم شده بود. این حکم به مدت ۲ سال تعلیق شده است.

ادامه مطلب ...

عباس لسانی به پرداخت جزای نقدی محکوم شد

دوشنبه ۱۹ فروردين ۱٣٨۷ - ۷ آوريل ۲۰۰٨

ساوالان سسی: شعبه 113دادگاه اجرای احکام تبریز، عباس لسانی،فعال مدنی و زندانی سیاسی آذربایجانی،را به پرداخت جزای نقدی محکوم کرد.

قاضی جسور پس از رسيدگی به اين پرونده، عباس لسانی را با استناد به محتويات پرونده و دفاعيات وکيل مدافع وی به ۵۰,۰۰۰ تومان جزای نقدی محکوم کرد.

اتهامات لسانی در اين پرونده «اخلال در امنیت عمومی»، عنوان شده است.

موضوع اين پرونده مربوط به حضور وی بر مزار باقرخان در تاریخ ۱۴ مرداد ماه سال ۱۳۸۴ در تبریز است.

یادآور می‌گردد این هویت طلب آذربایجانی که به اتهام تبليغ عليه نظام در حال گذراندن دوره دوازده ماهه زندان خود در زندان اهر واقع در 112 کيلومتري زادگاه خود ( اردبيل) بود. از تاریخ ۱۶ اسفند ۸۶ بطور غیر قانونی به زندان مرکزي يزد در فاصله 2000 کيلومتري منتقل شده است.

ادامه مطلب ...

سخنی با مدعیان حقوق بشر در ایران

سیدحیدر بیات

معمولا مدعیان حقوق بشر در ایران اپوزسیون هستند و اکثریت قریب به اتفاق اینان، وقتی صحبت از مسئله ملی‌ یا قومی - یا هر عنوانی که آنها دوست دارند این مسئله را به آن معنون کنند – می‌شود همه تقصیرات را به گردن جمهوری اسلامی بیاندازند. بی‌شبهه بی‌تفاوتی جمهوری اسلامی در این زمینه راه را برای فرافکنی آنها باز گذاشته است اما نگارنده معتقد است که اگر روزی جمهوری اسلامی بخواهد حقوق اقوام ایرانی را بخصوص در حیطه رسمی شدن زبان و ادبیات آنها در رسانه‌ها و مراکز آموزشی اعطا کند نخستین منتقدان این اعطای حق همین حضرات اپوزیسیون خواهند بود. نمونه کوچک آن اعتراض پرویز ورجاوند به زمزمه اجرای اصل ۱۵ قانون اساسی در زمان آقای خاتمی است.

آیا راهی برای نشان دادن حسن نیت وجود دارد؟

راست اینکه اکنون همه امکانات در دست حکومت نیست و چه بسا امکاناتی در دست اپوزسیون باشد که حکومت از آن محروم باشد. سخن من اینست که اپوزسیون با این امکاناتی که در دست دارد چه کاری برای اعطای حقوق ترکهای ایران و سایر ملیتها یا قومیتها انجام داده است. صدها سایت و دهها شبکه ماهواره‌ای و هزاران وبلاگ و همچنین نشریات متعدد و جورواجوری که در کشورهای دیگر منتشر می‌کنند و جلسات متعدد ادبی – فرهنگی و ... که در خارج از ایران توسط این تشکلها و سازمانها برگزار می‌شود، چه سهمی برای زبان و ادبیات ما قائل شده است؟

چرا سایتهای آنها بخش ترکی ندارد؟ چرا شبکه‌های ماهواره‌ای آنها برنامه‌های ترکی پخش نمی‌کنند؟

چرا در نشریات آنها مطلبی به زبان ترکی وجود ندارد و همین طور سایر زبانهای ایرانی؟

همانگونه که می‌بینید فرافکنی، و مقصر جلوه دادن حکومت به مثابه سپری است که این سازمانها و تشکلها در پشت سر آن پنهان شده‌اند.

البته این انتقاد به احزاب و سازمانهای داخلی نیز که در این زمینه ادعاهایی دارند وارد است. چرا سایت نهضت آزادی، یا سایت ادوارو تشکلهای دیگر بخش ترکی و کردی و ...ندارند؟

اگر این گروهها واقعا معتقد به حقوق بشر هستند و حقوق ترکها و کردها و بلوچها و عربها و ترکمنها و... را به رسمیت می‌شناسند به اصطلاح سنگ مفت گنجشک مفت، ازهمین روزهای آینده این حق را در چارچوب امکانات حود اعطا کنند و اگر نه «به کناری بروند که آفتاب بتابد».

ادامه مطلب ...